تماشاخانه ی استاد مشایخی : ۱ اجرا
تماشاخانه ی سه نقطه : ۱ اجرا
تماشاخانه ی باران : ۲ اجرا
تماشاخانه ی موج نو : ۲ اجرا
تماشاخانه ی استاد فنی زاده : ۱ اجرا
تماشاخانه ی دراما : ۲ اجرا
مکتب تهران : ۱ اجرا
تماشاخانه ی بازیگاه : ۱ اجرا
تماشاخانه ی دا : ۰ اجرا
تماشاخانه ی فانوس : ۰ اجرا
تماشاخانه ی باربد : ۰ اجرا
این آمار که بر اساس اخباری که در سایت ها و خبرگزاری ها منتشر شده است به دست آمده ، حال و روز تماشاخانه های خصوصی ما در ماهی از تابستان امسال است که تئاتر باید رونق داشته باشد و گروه های جوان تئاتری که بیشتر مشتاق به اجرا در سالن های خصوصی هستند قاعدتا باید این سالن ها را پر و خالی کنند . اما بر خلاف سال گذشته که سالن ها در چند سانس پر بود ، آنچه امسال ما شاهدش هستیم ، سالن های خصوصی خلوتی است که به اجرای یک نمایشنامه خوانی برای چندمین بار و تنها برای چند روز نیز راضی هستند .
اما مشکل کجاست ؟!
در ابتدای شکل گیری سالن های خصوصی ، جوانان راضی بودند از این که امکانی به دست آورده اند تا به دور از یک یا دو سال پشت در سالن های دولتی ماندن و به دور از این نگرانی که آیا به آنها فرصت اجرا برسد یا نه ، به راحتی می توانند با پرداخت مبلغی ، اثر خود را اجرا کنند و البته لازم به ذکر نیست که اکثر این اجراها ، نه تنها سودی نداشت بلکه حتی بازگشت سرمایه نیز نداشت .
به مرور این سالن ها که در ابتدا تعدادشان اندک بود ، توانستند علاوه بر جوانان ، هنرمندان با سابقه را نیز به خود جلب کنند و در هر روز سه نوبت اجرا داشته باشند . به طوری که گروه ها گلایه داشتند که اغلب مجبورند کار خود را بدون دکوری خاص به روی صحنه ببرند و بعد از اجرا هم باید با عجله سالن را ترک کنند . حال بماند که طراحی نور و امکانات صدا نیز در حداقل کیفیت ممکن بود .
اما به راستی چرا بعد از کمتر از یک سال ، کمتر کسی علاقه به اجرا در این سالن های خصوصی دارد و به یک باره این سالن ها با رکودی قابل توجه مواجه شده اند ؟!
آیا وقت آن فرا نرسیده است که یک بازنگری اساسی در فلسفه ی وجودی سالن های خصوصی داشته باشیم ؟! آیا این خالی بودن سالن ها و اجراهای هر از گاهی و بی مخاطب نباید به ما یادآوری کند که یک پای قضیه می لنگد ؟!
آیا می توانیم به حضور چند هنرمند نامی در سابقه ی سالن خصوصی مان دل خوش کنیم و بگوییم موفق بوده ایم ؟! آیا اساسا به مفهوم خصوصی سازی تئاتر نزدیک شده ایم یا اینکه از اساس خصوصی سازی را درست متوجه نشده ایم ؟! آیا زمان آن فرا نرسیده است که برای مخاطب تئاتر ارزش قائل شویم ؟! آیا برای جلوگیری از مرگ تدریجی سالن های خصوصی ، نمی توانیم کاری کنیم ؟! آیا نمی توانیم سالن هایمان را به سیستم صوتی و نوری مناسب تجهیز کنیم ؟ آیا هنوز وضعیت صندلی های نامناسب تماشاخانه ها امری است طبیعی که مخاطب تئاتر باید خودش را با شرایط آن وفق دهد ؟ آیا آکوستیک بودن سالن ها امری تجملاتی و غیرضروری است ؟! آیا تهویه ی سالن ها چندان اهمیت خاصی ندارد و مشکل تماشاگر است که در زمستان سردش است و در تابستان گرمش می شود ؟! کاش این خالی بودن سالن ها و سانس های آن را جدی بگیریم و فکری کنیم !!
شاید هم ما به عنوان رسانه در توهم به سر می بریم و لابد خصوصی سازی موفق شده ، تئاتر مستقل شکل گرفته و تماشاخانه های خصوصی هر روز در سانس های متعدد پر و خالی می شوند .
جدول زیر گویای هر آنچه باید باشد ، هست .
مشکل اینه که هیچ کسی به هنر و فرهنگ تونقدر اهمیت نمیده.سالن های تیاتر همه خالی از جمعیت هستن و خب همین انگیزه ی آدم رو برای اجرا کم میکنه
راهش اینه که تماشاخانه های دولتی هم به بخش خصوصی واگذار بشه و دولت هم تمام کمال حمایت کنه از بخش خصوصی تئاتر
ممنون از آمار خوبی که دارید
الان که الحمدالله از خصوصی سازی عبور کردیم و کمپانی راه انداختیم….. !!! الحمدالله !
یا این ظرفیت خوبی که سالن های خصوصی ایجاد کردند واقعا به یک رسیدگی و حمایت دلسوزانه احتیاج داره و بس.
خب معلومه که با این بلیت های گرون تماشاگر نمیاد هزینه کنه براس تئاتری که حتی باید جای نشستن رو تحمل کنه ، صندلی های افتضاح ر تحمل کنه … چه برسه به اینکه بخواد تئاتر بد هم ببینه … آدم حس احمق بودن بهش دست میده!
واقعا که گل گفتی آلاله جان
Merc az sarmaqale khubetun. Moqayese khub va be jayi bud.
وضع اقتصادی بد هم این بین بی تقصیر نیست.
این سالن های خصوصی مثل قارچ رشد کردند و هیچ سازمان دهی خاصی هم ندارند. خب نتیجه اش می شود این!
Vala namayeshaei ham ke tu in salona mibaran ru sahane ashe dahan suzi niatan ke adam bekhad vase in qazie narahat bashe .
واقعا امکانات این سالن ها بده . همون بهتر که تعدادشون کم بشه . این که نشد خصوصی سازی !
Like…
Baade didane har namayesh kamaroo paa nemimune vase adam.
Vay be hale roozi ke zamane namayesh ham toolani bashi…