۲۲ آذر ماه ۱۳۹۴ اسماعیل خلج نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر ۷۹ ساله شد . او که شاگرد عبدالحسین نوشین بوده ، در دوران فعالیت خود در عرصه ی تئاتر که به بیش از نیم قرن می رسد شاگردان بسیاری را پرورش داده و نمایش های بسیاری را به روی صحنه برده است که از میان آثار او می توان به نمایشنامههای «حالت چطوره مش رحیم؟»، «گلدونه خانم»، «جمعه کشی»، «قمر در عقرب» و «شبات» اشاره کرد .
تئاتر فستیوال ، سالروز تولد این هنرمند پیشکوست عرصه ی تئاتر را به ایشان تبریک می گوید و برایشان آرزوی سلامتی و طول عمر دارد .
اسماعیل خلج طی گفت و گویی که با خبرنگار تئاتر فستیوال داشت در سالروز تولد خود خاطره ای از دوران فعالیتش در عرصه ی تئاتر که به سال ها پیش و نمایش “لطایف عبید زاکانی” باز می گردد را برای ما بازگو کرد که می توانید آن را در ادامه بخوانید .
“سال ۵۶ ، از کتاب عبید زاکانی نمایش کمدی و طنز آمیزی به نام «لطایف عبید زاکانی» را به مدت دو ساعت برای اجرا آماده کرده بودیم ، در پایان این نمایش ، «موش و گربه» عبید را که جنگ بین موش ها و گربه ها بود ، اجرا می کردیم . همان شعر معروف عبید که می گوید :
از قضای فلک یکی گربه
بود چون اژدها به کرمانا
شکمش طبل و سینهاش چو سپر
شیر دم و پلنگ چنگانا
در آن نمایش در جنگ «موش و گربه» رضا ژیان نقش گربه را بازی می کرد به طوری که باید از پشت پرده به روی صحنه می آمد و متنی را دکلمه می کرد و سپس جنگ آغاز می شد . خودم در این نمایش بازی نمی کردم ، وقتی ایشان از پشت پرده به روی صحنه آمد و شروع به کری خواندن کرد ، دیدم هرجا که آقای ژیان خدا بیامرز پایش را بر زمین می گذارد کف صحنه پر از خون می شود . مدام با خودم فکر می کردم که چه شده و او چکار کرده که پایش را هر جا می گذارد پر خون می شود .
پایان اجرای ما به صورتی بود که گربه شکست می خورد و او را روی دست بلند می کردند و از صحنه بیرون می بردند و سپس نمایش به طور کلی پایان می یافت . وقتی اجرا تمام شد متوجه شدم که موقع آمدن به روی صحنه ، پایش به میله آهنی که جلوی پرده صحنه گذاشته بودند خورده و انگشتانش شکسته و خون بسیاری در کفش و پایش جمع شده بود و به همین دلیل قدمهایش پر از خون بود .
نمایش «لطایف عبید زاکانی» نمایشی کمدی بود و این یکی از خاطرات بسیار تلخ من است. برایم بسیار تعجب آور بود که او در این مدت چگونه در روی صحنه بازی کرد و خم به ابرو نیارود و اجرایش را تا پایان ادامه داد . “