نمایش “گلدونه خانم” نوشته اسماعیل خلج ، به کارگردانی النا آهی ، بازیگر و کارگردان جوان تئاتر این روزها در تالار محراب به روی صحنه می رود . به این بهانه خبرنگار تئاترفستیوال با کارگردان این نمایش در رابطه با انتخاب متنی ایرانی و چگونگی به صحنه بردن آن به گفت و گو نشست که در ادامه می توانید آن را بخوانید .
النا آهی در ابتدا دلایل انتخاب متن “گلدونه خانم” نوشته اسماعیل خلج را اینگونه بیان کرد : ” فعالیت تئاتری من با تئاتر ایرانی آغاز شد و با کارگردان هایی همکاری کرده ام که نمایش ایرانی و سنتی کار می کردند ، به همین خاطر همیشه دنبال یک کار ایرانی بودم . پیش از این کار نمایش “آخه اینم شد زندگی؟!” نمایشی ایرانی با فضایی متفاوت و ابزورد و همچنین نمایش “امپراطوریس اصطبل” نوشته خانم ماندانا عبقری که اثری کمدی فانتزی بود را به روی صحنه بردم . البته نمی توانم بگویم که “گلدونه خانم” یک کار سنتی است ولی این نمایش یک کار ایرانی است . در نمایشنامه نویس های ایرانی اول به استاد خلج رسیدم و دوست داشتم از متن های ایشان استفاده کنم . من فکر می کنم نویسنده یک نمایشنامه وقتی در جریان قرار گیرد که یک صحنه از نوشته هایش توسط گروه و کارگردان های مختلفی اجرا می شود ، آن متن زنده می ماند و نمایشنامه زندگی می کند.”
وی ادامه داد : “در بین نمایشنامه های استاد خلج متن “گلدونه خانم” را انتخاب کردم ، متنی که برای هنرمندان تئاتر بسیار نوستالژیک است . من این موضوع را وقتی فهمیدم که اجرای هنرمندان را پشت سر گذاشتیم ، پس از اجرای نمایش همه هنرمندانی که از کار دیدن کردند ، بسیار آن را دوست داشتند و به من گفتند که اجرای این نمایش بسیار متفاوت تر از آن چیزی بود که در گذشته اجرا شده بود . در صورتی که بنا به درخواست استاد خلج بسیار سعی داشتم در اجرا ، دیالوگ ها درست بیان شود و نمایش همانطور که استاد خلج آن را نوشتند ، اجرا شود زیرا وقتی ایشان متن را به من دادند گفتند : به دیالوگ ها وفادار باشید ، زیرا تک تک این دیالوگ ها با ریتم و ضرب آهنگ درست خودش نوشته شده و کمی جا به جایی در آن باعث می شود که به متن آسیب وارد شود و دیگر تبدیل به متنی خواهد شد که آن را من ننوشته ام .”
وی در این باره افزود : “ما نیز برای به صحنه بردن این نمایش بسیار تلاش کردیم ولی کمی این کار سخت بود زیرا معتقدم که بداهه یعنی در زمانی که لازم است ، بازیگر از آن استفاده کند و نمایش را پیش ببرد نه آن که دیالوگ هایی را که کارگردان به او سپرده را از روی فکر نکردن ، به گونه ی دیگری بگوید . متاسفانه در کشور ما بداهه کمی اشتباه تعریف می شود ، تلاشی که داشتم این بود که بازیگرها و خود من که در کار بازی می کنم به سمتی برویم که دیالوگ ها را درست و همان طوری بیان کنیم که استاد خلج نوشته اند.”
آهی با بیان این که تغییری در متن ایجاد نشده گفت :” تمام تلاش من بر این بود که نگاه کارگردانی کار حفظ شود البته من در دوره ای که “گلدونه خانم” اجرا می شد هنوز به دنیا نیامده بودم ولی بر اساس صحبتی که با اساتید از جمله آقای مسعود فروتن ، کسی که نمایش ما را افتتاح کرد و همه اجراهای گذشته این نمایش را با بازی بازیگران دیگر دیده بودند ، داشتم ، گفتند اصلا گلدونه ها در کار با هم تفاوتی نداشتند .”
آهی با ذکرخاطره ای از استاد خلج گفت : “وقتی استاد متن را به من دادند گفتند : من دوست دارم این متن را کار کنی ، اگر در دوره ای که من “گلدونه خانم” را اجرا می کردم تو حضور داشتی، حتما نقش گلدونه را به تو می دادم که آن را بازی کنی .”
کارگردان نمایش “آخه اینم شد زندگی” در رابطه با بیان ویژگی های این اجرا گفت : ” تمام تلاش من این بود که گلدونه ها در فضایی وارد کار شوند که برای مخاطب متفاوت باشد . چون متن به شکلی است که در ابتدا بازیگران از حسرت های زندگیشان می گویند و در اواسط کار ما از سرنوشت نامعلوم بازیگران آگاه می شویم . سعی من بر این بود که بتوانم با یک فضاسازی متفاوت ، گریم و میزانسن هایی خلاقانه فضای نمایش را از فضای یکنواخت داستان درآورم .”
وی با اشاره به سختی های این اجرا گفت : “امروزه استفاده از فضای نمایشنامه های اینچنینی کمی دور از دسترس ما جوان ها است. زیرا جوان امروز کمتر کارهای ایرانی و سنتی دیده است ولی من چون سال ها است با فضای ایرانی و سنتی آشنایی دارم توانستم این کار را به روی صحنه ببرم . با توجه به این که جوان های امروز تمایل به کارهای مدرن دارند و بیشتر از سبک اجرایی مدرن استفاده می کنند ، کمی کار کردن بر روی متن های اینچنینی کمتر است ولی علی رغم تمام این دور بودن ها من برای به روی صحنه بردن این نمایش تمام سعی ام را کردم و احساس می کنم که موفق بوده ام به خصوص در به تصویر کشیدن فضای قهوه خانه آن دوره چون قهوه خانه های امروز فضای قدیمی خود را از دست داده و به کافی شاپ تبدیل شده اند ولی در آن زمان و در نمایشنامه های استاد اسماعیل خلج برای مردم تهی دست و سطح پایین جامعه ، قهوه خانه شبیه به فضایی بود که مردم دردها و رنج هایشان را به آنجا می بردند .”
وی ادامه داد : “از دیگر سختی های این اجرا به فضای پشت صحنه سالن برمی گردد زیرا من در این اجرا فرصت بسیار اندکی برای تعویض لباس دارم و با توجه به جغرافیای سالن پس از هر پرده مجبور هستم سریعا از پله ها پایین بیایم و بالافاصله برای پرده بعدی خود را آماده کنم .”
وی از همکاری با آقای آتش تقی پور که شخصیت احمد آقای قهوه چی را در نمایش “گلدونه خانم” بر عهده داشت گفت :آقای تقی پور در میانه کار به ما ملحق شدند . ابتدای کار ما با سالنی برای اجرا هماهنگ کرده بودیم ولی وقتی همه کارها انجام شد ناگهان از طرف سالن به ما گفته شد این متن جزء سیاست گذاری های این سالن برای اجرا نیست و نمی توانید این کار را در این سالن اجرا کنید . ناگهان تمام برنامه ریزی های ما بهم ریخت .
وقتی در مرحله انتخاب بازیگران بودیم با آقای تقی پور صحبت کردیم ولی چون ایشان بر سر اجرای نمایش دیگری بودند نتوانستند در ابتدای کار با ما همراه شوند و وقتی اجرای کار ما به تعویق افتاد در نیمه کار با ایشان صحبت کردیم و موفق شدیم که کار را با ایشان پیش ببریم .”
این کارگردان جوان تئاتر از تشکیل گروه و نحوه کنار هم قرار گرفتن بازیگران در یک اجرا گفت : “در کارگردانی بر این عقیده هستم که وقتی گروهی در کنار هم جمع می شوند ، لازم است یک شناخت نسبی بهم داشته باشند و کم پیش می آید که با بازیگری کار کنم که اصلا او را نشناسم و معتقد هستم اگر بازیگران نسبت بهم شناخت نداشته باشند گروه پا نمی گیرد .”
وی از کارکردن با هنرمندی که سالها پیش همین متن را کارگردانی کرده و امروز به عنوان بازیگر در این نمایش حضور دارد گفت : “من می دانستم که ایشان این کار را سال ها پیش کارگردانی کرده اند و این یک امر طبیعی است که وقتی پیشکسوتی در گروه باشد از تجربیات او استفاده کنیم . ایشان بسیار حرفه ای هستند و در کنار ایشان کار کردن بسیار لذت بخش است زیرا در حین کار نظر خود را اعلام می کردند ولی به انتخاب من پایبند بودند و من تا جایی که توانستم سعی کردم از تجربیات ایشان استفاده کنم .”
النا آهی با موفق دانستن استقبال از نمایش “گلدونه خانم ” گفت : “هر کس به دیدن نمایش ما می آید امکان ندارد ناراضی از سالن خارج شود و پس از اجرا از اکثر مخاطبان پیام مثبت مبنی بر این که کار را دوست داشته اند ، دریافت کرده ام . همچنین در اجرای هنرمندان هم این کار مورد استقبال واقع شد و بسیاری از اساتید تحت تاثیر کار قرار گرفتند و نظرشان این بود که دیدن “گلدونه خانم” آن ها را به زمان گذشته برده است.”
وی در پایان سوژه نمایش “گلدونه خانم ” را درد امروز جامعه بیان کرد و گفت : “پرسوناژ گلدونه ، کسی است که در روستا زندگی می کند و در خانه کار می کند و در جامعه امروز ، مصداق این شخصیت آدم های بسیاری در اطراف مان هستند که خانواده خود را برای گرفتن حقوقی بیشتر و یا مدرکی بالاتر رها می کنند و وارد جامعه ای می شوند که در آن برای هیچ چیز حرمت قائل نیستند .
با توجه به این که محیط و فضای جامعه به سمت بدتری رفته است ، دیگر حرمتی برای زن و خانواده قائل نمی شوند . در روستایی قدیمی در دهه پنجاه وقتی مردی زنش را رها می کرد و به قهوه خانه محلی می رفت دیگر کسی جرات نمی کرد به آن زن نگاه کند ولی الان اگر این اتفاق بیفتد هزاران نگاه بر روی آن زن است . من فکر می کنم گلدونه در جامعه امروز نیاز بیشتری به اجرا شدن و دیده شدن دارد . از همه علاقه مندان به تئاتر دعوت می کنم گلدونه را ببینند و از کار حمایت کنند زیرا این نمایش حرف زن جامعه امروز ما است . من این نیاز را دیدم و آن را برای مردم بیان کردم.”
سلام من نمایش و ندیدم
ولی بالاخره نفهمیدم که گلدونه خانم شبیه همون نمایش چند سال بوده یا متفاوت از اون بوده ؟
matn ke yeki bude ?
yani chi ? chio nafahmidin /.?
ishala tu karae baditun ham hamintor movafagh bashin
من به دعوت آقای تقی پور به تماشای این کار نشستم و به گروه به خاطر انخاب و کارکردن روی متن ایرانی تبریک می گم