بهاری شدن مرد عمل می خواهد به ویژه در تئاتر


تئاتر فستیوال

بهار یعنی شروع دوباره و یعنی بروز و فعلیت یافتن همه ی آنچه بالقوه بوده و منتظر اعتدال بهاری برای فعلیت یافتن و بروز و ظهور یافتن و طبیعی است که ما نیز چون بخشی از طبیعت ، بهار را دریابیم و دل و جان و دست و عملمان را به بهار بسپاریم و مرد عمل گردیم و بهاری .

و برای ما اهالی تئاتر نیز بهار باید نقطه تحول باشد و دست به کار شدن و نو شدن و عمل کردن به جای حرف زدن . و وقتی روز جهان تئاتر نیز در بهار باشد وظیفه ما دوچندان می شود .

اساسا نامگذاری روزها فلسفه ای جز این نمی تواند و نباید داشته باشد : بهاری شدن !

ما اگر روزی را به نام تئاتر نامگذاری کرده ایم ( یا کرده اند ! ) جز برای این نیست : نو شدن ، اعتدال ، تلاش ، عمل به جای حرف و حرف و با نگاهی به عقب رو به جلو رفتن .

و تلاقی این روز با بهار و نوروز باید همه ی ما اهالی تئاتر را در هر جغرافیایی از این عالم ، بهاری کند و مانند طبیعت ما را نیز دست به کار شکوفه زدن کند به امید میوه و ثمر و برگ و بار .

که اگر این روز بهاری مزین به نام این هنر ناب ما را به شکوفه دادن و در پی آن برگ و بار دادن سوق ندهد ، بی شک ، زمستان و سردی ریشه ها را خشک خواهد کرد و از تئاتر ما چیزی جز درختی سرمازده باقی نخواهد ماند که باد هر تکه اش را به سویی خواهد برد .

پس بیائید به مناسبت بهار و روز جهانی تئاتر ، بهاری باشیم و شکوفه دهیم و مرد عمل باشیم !

گر مرد رهی دم مزن از دوری و دیری

زیرا که رسیدن هنر گام زمان است …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *