۱ – چند سال پیش بود که تصمیم گرفتم برای تماشای تئاتر ” کشتار خاموش ” به کارگردانی نصرالله قادری ، چند نفر از دوستانم را دعوت کنم . اجرا ساعت ۷ غروب بود و طبق معمول ترافیک حوالی چهار راه ولیعصر با تمامی تلاشی که کردیم که زودتر و یا حداقل به موقع به اجرا برسیم ، وقتی رو به روی در ورودی سالن سایه رسیدیم ، عقربه های ساعت ۷:۰۳ را نشان می داد و به تبع آن ، نتواستیم وارد سالن شویم ، چون راس ساعت ۷ درب ورودی بسته شده و امکان ورود نبود و البته ما نیز چاره ای نداشتیم جز احترام به قوانین تماشای تئاتر ، ما بودیم و ۶ بلیت در دستمان که البته به لطف روابط عمومی محترم تئاتر شهر ، توانستیم به تماشای ” آفتاب از میلان طلوع می کند ” به کارگردانی آرش عباسی بنشینیم .
این اتفاق باعث شد که دوباره به یاد بیاورم که تحت هیچ شرایطی نباید برای دیدن یک نمایش دیر به سالن برسم و همیشه بدانم که تماشای تئاتر یعنی تمرین وقت شناسی .
۲ – چندی پیش برای دیدن یک تئاتر به سالن حافظ رفتم . نمایشی که قرار بود ساعت ۸:۳۰ دقیقه اجرا شود ، در عین ناباوری ساعت ۹:۲۰ دقیقه شروع شد !! و من هم که عادت داشتم به تمرین وقت شناسی ، با استرس فراوان و دویدن های بسیار ، خودم را دقیقا ۸:۳۰ به سالن حافظ رسانده بودم . البته بماند که با این تاخیر ۵۰ دقیقه ای ، نمایش ساعت ۱۱ تمام شد و از آنجایی که دیروقت بود و متروها بسته، هزینه ی آژانس را نیز متحمل شدم . در راه برگشت دوستی که همراهم بود گفت که بی شک برای عوامل این گروه ، نه تنها وقت مردم کوچکترین ارزشی ندارد ، بلکه احتمالا با قیافه ای حق به جانب ، انتظار این را داشته اند که خب هرکسی که به تماشای این تئاتر نشسته است حتما ماشین دارد و برای بازگشت به هیچ مشکلی بر نمی خورد و اساسا اگر ماشین ندارد بیخود می کند که به تماشای تئاتر بنشیند!
من نمی دانم آن شب عوامل آن گروه به خصوص چه توجیهی راجع به این تاخیر به وجود آمده داشتند و آیا اساسا به مردم فکر کرده بودند و برای خود حق قایل شده بودند که کار را با تاخیر شروع کنند و یا اینکه شاید اساسا مردم در هیچ کجای برنامه ریزی شان جایگاهی نداشته است .
۳ – گویا این تاخیر در اجرای نمایش ها تبدیل به بایدی در تئاتر ما شده است که در صورتی که تاخیری رخ ندهد جای تعجب دارد . و اگر به تاخیر در اجرای یک نمایش اعتراص کنی باید مطمئن باشی که با چشمانی گرد شده از تعجب و عصبانیت که چنین حرف بیجایی زده ای ، پاسخ می دهند هنوز تنها یک ربع از زمان اصلی گذشته است و بعد تو می مانی و بدهکاری یک معدرت خواهی به آن فرد و احتملالا یک ربع جدید منتظر ماندن !
۴- نمی دانم این بی نظمی و این عدم وقت شناسی از کجای پایش به تئاتر ما باز شد و تئاتر بیمار ما را بیمارتر کرد و تئاتری های ما را بی مسئولیت ، اما بی شک این روند نباید ادامه پیدا کند ، که ناگهان چشم باز می کنیم و می بینیم این بی نظمی در همه جای تئاترمان ریشه دوانیده و اساسا مفهومی به نام تئاتر رنگ باخته است و آن روز است که نمی توان از هیچ مسئولی هم انتظار داشت که چرا متعهد نیست و وفادار به عهدش ، چرا که ما نیز در مقابل مخاطبمان نه متعهد بوده ایم و نه وفادار !
این روزها بیشتر احتیاج داریم که هر روز و هر روز با خودمان تکرار کنیم که تئاتر یعنی وقت شناسی ،
ma irani ha deighe 90im dge.
hame karamoon hamine .
بابا فرهنگ رو که نمی شه یک شبه تغییر داد
این تاخیر و وقت نشناسی هم شده یک فرهنگ غلط !
متاسفانه هر روز همه جا این اتفاق می افته و همه ما خیلی راحت این بی تعهدی رو می پذیریم
جالب تر از همه اینه که خودمون هم عادت کردیم به همین وضع
بله تئاتر یعنی وقت شناسی ولی کیه که بهش اهمیت بده . از ما که مخاطب هستیم تا عوامل گروه و ….
می دونین این بی نظمی و این عدم وقت شناسی از کجا پاش به تئاتر باز شد ؟ وقتی که به خاطر یک آدم سرشناس مردم بدبخت رو ۶ ساعت الاف نگه داشتند تا فلانی از فلان جا !!! بیاد کارشون رو ببینه به طبع اون این توقع واسه همه پیش اومد و همه اعضای گروه ها این تاخیر رو حق خودشون دونستن
بله کاملا موافقم همین میشه که مهمونای بازیگرا تااااا ترسن کار اجرا نمی ره
گروه های تئاتری یادشون میره صحنه به مخاطبشه که زنده می مونه
اگه ما تحریمشون کنیم و نمایش هایی که با تاخیر شروع می شن رو نریم ببینیم . دیگه همه یاد می گیرن باید به مخاطب احترام بذارن و هیچ گروهی کارش رو با تاخیر شروع نمی کنه