وارد سالن قشقایی که می شوم کارگردان به همراه ۲ بازیگرش در گوشه ای مشغول بحث و گفت و گو در مورد صحنه ای از نمایش اند . یکی دیگر از بازیگران در آخرین ردیف سالن نشسته است و دیالوگ هایش را مرور می کند . سایر عوامل نیز در سالن به صورت پراکنده نشسته اند . بدون سر و صدا وارد سالن می شوم و بعد از چند دقیقه کارگردان به سمت من می آید و بعد از سلام و احوال پرسی ، قرار می شود عکس هایی که از تمرین می خواهم را بگیرم و در حین تمرین با وی و بازیگران گفت و گو داشته باشم .
صحنه هایی که گروه مشغول به تمرین آن هستند ، صحنه های مربوط به بازی دکتر مسعود دلخواه و شهره سلطانی است و قاسم زارع دیگر بازیگر نمایش “بوی خواب” که البته امروز تمرین ندارد ، در انتهای سالن دیالوگ هایش را مرور می کند .
مشغول عکاسی می شوم و سعی می کنم مزاحم تمرین گروه نباشم . گاهی کنکاش و تمرین بازیگران برایم آنقدر جذاب می شود که عکاسی را فراموش می کنم . سهراب سلیمی آنچنان با دقت و موشکافانه عمل می کند که از کوچکترین حرکت و لحظه ای هم به سادگی عبور نمی کند و البته همه ی این ها در تعاملی سازنده با بازیگران صورت می گیرد .
بازیگران که همگی حرفه ای و باتجربه هستند در طول تمرین پیشنهاد های خود را مطرح می کنند و کارگردان با روی گشاده پیشنهادها را گوش می دهد ، به آزمون و خطا می پردازد و هر آنچه را که برای نمایش مناسب می بیند ، می پذیرد .
چون تمرین امروز مربوط به صحنه هایی که قاسم زارع در آن ها حضور دارد ، نمی باشد ، زودتر خداحافظی می کند و سالن قشقایی را ترک می کند اما پیش از رفتن گپ و گفت کوتاهی با او انجام می دهم .
قاسم زارع می گوید که در “بوی خواب” نقش دکتری را بازی می کند که شرایط خاص و ویژه ای دارد که البته ترجیح می دهد راجع به آن صحبت نکند و تا دیدن نمایش صبر کنم .
وی با اشاره به اینکه اولین همکاری اش با سهراب سلیمی در مقام کارگردان را تجربه می کند ولی سابقه ی همبازی بودن با یکدیگر را در تئاتر و سینما دارند ، در مورد نحوه ی کارگردانی وی می گوید : آقای سلیمی بسیار موشکافانه و دقیق لحظه به لحظه ی نمایش را برای شما توضیح می دهند و شرایط را مهیا می کنند که بازیگر بتواند در شرایط صد در صدی قرار بگیرد و نقشش را ایفا کند . از اینکه کنار ایشان هستم بسیار لذت می برم و امیدوارم تماشاچیان هم از کار لذت ببرند .
***
قاسم زارع می رود و تمرین همچنان ادامه دارد . چنان تعامل و احترامی میان اعضای گروه در جریان است که گروه های تئاتری جوان بایستی بیایند و نحوه ی درست کارگردانی و بازیگری را مشق کنند . حدود ۲ ساعت است که من همراه این گروه هستم و تمرین نمایش “بوی خواب” برایم تبدیل به کلاس درسی شده است برای یاد گرفتن تئاتر . کارگردان به گروه استراحت می دهد و من هم در این مدت با او و بازیگرانش به گفت و گو می نشینم .
دکتر مسعود دلخواه که در این نمایش نقش پرسوناژی به نام آقای براون را بازی می کند ، در مورد این پرسوناژ می گوید : براون شخصیتی است که به دنبال آرامش است ، از اتفاق هایی که در گذشته برایش افتاده ، خسته شده و به دنبال جایی است که در آن بتواند احساس امنیت کند .
او با بیان اینکه شخصیت آقای براون اصلا به خودش نزدیک نیست ، در این باره توضیح می دهد : مسعود دلخواه به صورت نسبی همواره آرامش شخصی خودش را دارد ولی آقای براون اصلا این آرامش را ندارد . گذشته رهایش نمی کند ، مدام خواب یا کابوس می بیند و ناآرام است . مسعود دلخواه ناآرام نیست برعکس خیلی آرام است . این تفاوت جدی ای است که وجود دارد یعنی من باید از خودم جدا شوم تا این شخصیت را کامل تر بازی کنم .
دکتر دلخواه که به تازگی نمایش “مفیستو” را کارگردانی کرده است ، در مورد کار با سهراب سلیمی می گوید : بدون تعارف باید بگویم که کار کردن با آقای سلیمی خیلی خوب است . جدای از تجربه ی زیادی که ایشان در تئاتر و کارگردانی دارند و آثارشان را در سال های اخیر بسیار دوست داشته ام و کارهایی قوی مخصوصا از لحاظ کارگردانی بوده اند ، آقای سهراب سلیمی و من هر دو از شاگردان رکن الدین خسروی بودیم و هر دو چندین سال در گروه او حضور داشتیم . در نتیجه شیوه ی خسروی ، سنگ بنای اصلی ما را در کارگردانی گذاشته یعنی هم من و هم سهراب سلیمی تحت تاثیر آموزه های رکن الدین خسروی بودیم و هنوز هستیم .
او ادامه می دهد : این مسئله خیلی کمک می کند و من خیلی سریع متوجه آنچه که آقای سلیمی می خواهد ، می شوم . خیلی چیزها را قبل از آنکه او بگوید ، انجام می دهم . ارتباطی قوی بین ما وجود دارد و رویکردی مشترک به میزانسن و اجرا داریم که خیلی کمک می کند .
این استاد دانشگاه در آخر صحبت هایش در مورد نمایش “بوی خواب” می گوید : فکر می کنم این نمایش برای مخاطب جذابیت های خودش را داشته باشد و با خیلی از اجراهای سنتی و کلیشه ای که قبلا دیده ایم ، متفاوت است . در طراحی صحنه و کارگردانی نوآوری هایی دارد که فکر می کنم برای تماشاگران جالب خواهد بود .
***
بعد از دکتر مسعود دلخواه به سراغ شهره سلطانی می روم . بازیگر و کارگردانی که سال ها است سهراب سلیمی را می شناسد و به گفته ی خودش آشنایی شان برمی گردد به زمانی که تازه وارد اداره تئاتر شده بود .
شهره سلطانی که در نمایش “باغ شب نمای ما” به کارگردانی هادی مرزبان با سهراب سلیمی همبازی بوده است ، در مورد کارگردانی وی می گوید : همیشه کارهای آقای سلیمی را دنبال می کردم و آن ها را دوست داشتم و می دانستم ایشان خیلی آگاه ، باسواد و باشعور هستند و درک درستی از تئاتر و مقوله ی نمایش دارند . مدت ها بود دوست داشتم فرصتی پیش بیاید و در خدمت آقای سلیمی باشم . زمانی که این کار به من پیشنهاد شد ، با آنکه سر فیلمبرداری بودم و حتی به خاطر آن ، بازی در چند تئاتر را از دست داده بودم ولی دلم نیامد که به این کار نه بگویم .
او ادامه می دهد : آقای سلیمی به بازیگر خیلی احترام می گذارند و برای من مهم است که کارگردان به نظر و تحلیل بازیگر احترام بگذارد . ما ، گروهی و به اتفاق تعامل رسیدیم و آقای سلیمی هادی و مدیری هستند که ما را برای رسیدن به سمت و سوی نقش های مان هدایت می کنند .
سلطانی امیدوار است نمایش “بوی خواب” همانطور که مدنظر گروه است ، کاری خاص و ویژه شود و می گوید : فکر می کنم برای بازیگر و کارگردان چیزی لذت بخش تر از این نیست که اثرش به نمایش دربیاید و از آن استقبال شود . این استقبال الزاما به معنای این نیست که سالن گوش تا گوش از تماشاچی پر شود که اگر این اتفاق بیافتد ، چقدر زیبا می شود و ایده آل است ولی وقتی مخاطبان تئاتر با درک و فهم و رضایت از سالن بیرون می روند ، این برای عوامل اجرایی از هر چیزی لذت بخش تر است .
***
پس از صحبت با شهره سلطانی ، دو بازیگر نمایش مشغول تمرین و مرور دیالوگ هایشان می شوند و من پای صحبت های سهراب سلیمی می نشینم .
او می گوید اجراهای مختلفی از نمایشنامه “صلح انفرادی” در ایران شده است ولی آنچه که برایش اهمیت داشت ، تکرار آن اثر نبود .
سلیمی با بیان اینکه تم و طرح اثر برایش بسیار جذاب بود ، در مورد بازخوانی نمایشنامه توسط محمد چرمشیر توضیح می دهد : براساس طرحی از نمایشنامه “صلح انفرادی” ، نشست هایی پی در پی و متوالی با آقای چرمشیر داشتم . چون با نگارش ، زبان و خط او آشنایی داشتم ، می دانستم که ایشان می تواند دقیقا طرح مورد نظر من را به نمایشنامه جذابی که مورد نظرم است ، تبدیل کند . این اتفاق یک سویه نبود یعنی می توان گفت همزمان با نوشتار آقای چرمشیر ، به آزمون و خطا و تجربه می پرداختیم و اگر پیشنهادی داشتیم ، به آقای چرمشیر منتقل می شد و ایشان با منش یک نویسنده حرفه ای برخورد می کردند و شروع به تحول اثر می کردند .
کارگردان نمایش “مهمانسرای دو دنیا” ادامه می دهد : من اصولا به نمایشنامه غنی ، تفکربرانگیز و اصولی معتقد هستم و بر این اساس هم طی سالیان دراز حرکت کردم و همواره ادامه می دهم . با این نگاه و آزمون و خطا ما به بازیگرهای متنوعی دست پیدا کردیم که براساس شرایط و خواستگاه های ما از درک ، فهم و پیچیدگی کار بودند . به ظاهر نمایش از نظر زبان بسیار روال واقعگرایانه ای دارد ولی به لحاظ محتوا پیچیده می باشد چون انتزاعی و اگزیستانسیالیستی است . بر این اساس در نهایت ما به جمع بندی این بازیگران رسیدیم .
کارگردان نمایش “بوی خواب” طراحی های صورت گرفته در زمینه دکور ، موسیقی و نور را نیز اینگونه تشریح می کند : با توجه به ذهنیت انتزاعی و شرایط “براون” به عنوان کاراکتر محوری ، می بایست به سمت معماری ای می رفتیم که بتوانیم انتزاع نمایشنامه را در قاب سخت افزاری صحنه به یک شی کاملا نرم افزاری تبدیل کنیم . وقتی به صحنه نگاه می کنیم به ظاهر سخت است ولی این خطوط ، باید ذهنیت “براون” را که در خواب و بیداری است ، تداعی کند که آن رادر دکور مشاهده می کنیم .
او در این خصوص ادامه می دهد : البته فقط در معماری صحنه شاهد این موضوع نیستیم ، این معماری از این به بعد باید به وسیله ی ۲ بخش دیگر که هر دو جزو لطایف تئاتر هستند یعنی موسیقی و نور ، بیشتر تفهیم شود و رابطه برقرار کند . میزانسن بخشی است که مخاطب با جغرافیای ثابت ارتباط برقرار می کند ، حال باید به یک جغرافیای دینامیک و پویا تبدیل شود ، یعنی شرایطی که موسیقی ذهنی و نور نمایشنامه تعریف می شود . نور به منزله روشن و خاموش کردن نیست ، بلکه باید به منزله خطوط سایه روشن ذهن براون ، تصویرگری و معماری شود .
سهراب سلیمی در انتها می گوید : برای این کار تلاش شده و براساس این تلاش امیدوار هستم که خروجی آن ، نمایشی باشد که درخور توجه مخاطبین و بیننده های ما باشد . برای یک گروه اجرایی هیچ چیز جذاب تر از این نیست که مخاطب با رضایت سالن را ترک کند .
گروه دوباره به تمرین باز می گرد و من با توجه به آنکه کارم به پایان رسیده است ، قاعدتا می بایستی خداحافظی و سالن را ترک کنم ولی به جای آن از آقای سلیمی اجازه می گیرم که تا پایان تمرین حضور داشته باشم . چرا که تمرین نمایش “بوی خواب” برای من کلاس درسی است که خیلی چیزها در آن یاد گرفته ام .
ضمنا نمایش “بوی خواب” نوشته محمد چرمشیر که برگرفته از نمایشنامه “صلح انفرادی” اثر تام استوپارد است به کارگردانی سهراب سلیمی و بازی دکتر مسعود دلخواه ، قاسم زارع و شهره سلطانی از ۷ آبان ماه در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه می رود .
________________________________
برای دیدن گزارش تصویری تمرین نمایش ” یوی خواب ” اینجا را کلیک کنید .
WOW . dr delkhah ham hastan ?! che aaaliii
چه بازیگرایی بازی می کنن ! فروش کار تضمینیه