داوود داداشی از پیشکسوتان عرصه ی نمایش های ایرانی و تخت حوضی با نمایش “جادوی شهرزاد” به نویسندگی شهناز روستایی و کارگردانی ساسان و نمایش “شال و انگشتر” به نویسندگی و کارگردانی عبدالرضا اکبری مهرپویان در هجدهمین جشنواره نمایش های آیینی و سنتی حضور دارد . به همین بهانه خبرنگار تئاترفستیوال گفت و گویی با این بازیگر دوست داشتنی داشته است که ماحصل آن را می توانید در ادامه بخوانید .
داوود داداشی با بیان اینکه وضعیت مبارک خیلى نگران کننده است ، درباره جشنواره نمایش های آیینی و سنتی گفت : هر دو سال یک بار چنین جشنواره اى برگزار مى شود ولى سال به سال دریغ از پارسال . به جاى آنکه رونق بگیرد ، بدتر افت مى کند . استنباط من این است که به آن بها داده نمى شود و تنها اسم جشنواره نمایش های آیینی و سنتی را یدک می کشد . سیاه و سیاه بازى بسیار مظلوم واقع شده است و ما به جاى آنکه پیشرفت کنیم پسرفت مى کنیم . افراد پیشکسوت این عرصه اصلا کار نمى کنند . دانشجویان تازه وارد باید از ما یاد بگیرند ، ما باید به آنها بها دهیم و بزرگتر ها را به کار دعوت کنیم تا چند کار بزرگ انجام دهند و دانشجویان و جوانان یاد بگیرند .
وی ادامه داد : متاسفانه عدم بها دادن به این نمایش ها ، بسیاری را دلسرد می کند و باعث می شود از کار کنار روند . در دوره هاى پیشین کارهاى بسیارى از بزرگانى همچون فرحبخش حضور داشتند و همچنین بقال بازى هاى بسیارى از اصفهان و شیراز و شهرهاى دیگر مى آمدند ولى الان متاسفانه محدود به اجراهایی از تهران و چند شهرستان شده ، در حالى که جشنواره بین المللى بود و از کشورهاى دیگر به جشنواره مى آمدند . ولى الان فقط مى گوییم جشنواره آیینى برگزار شد .
این سیاه باز پیشکسوت با اشاره به اینکه جشنواره نمایش های آیینی و سنتی باید بین المللی باشد ، گفت : باید کشورهاى دیگر به جشنواره ما بیایند و آیین هاى ما را ببینند و ما نیز با آیین هاى سنتى آن ها آشنا شویم . آن ها باید مبارک و سیاه تخت حوضى ما را بشناسند . ما باید تعزیه و تخت حوضى خودمان که تئاتر ملى و هویت ما است را به دنیا نشان دهیم و بگوییم چنین کارهایی داریم . وقتى ما با سیاه بازی مان به فرانسه مى رویم و پیتر بروک این نمایش را مى بیند ، مى گوید چارلى چاپلین دوباره در ایران زنده شده است . اسم سیاه ما را چارلى چاپلین دوم مى گذارند و به آن بها مى دهند و در کشور غریب ما را به عرش مى برند ولى در کشور خودمان دریغ از یک توجه و حمایت .
داداشی با اشاره به اینکه در این دوره از جشنواره در سه نمایش بازى کرده است ، درباره وضعیت مالی بازیگران نمایش های سنتی به خبرنگار تئاتر فستیوال گفت : از اردیبهشت ماه یعنى شش ماه است که مشغول تمرین هستم ، در ماه رمضان با دهان روزه تمرین کردیم ولى براى این سه کار حتى یک قران هم به ما ندادند . به هر حال ما هم نیاز مالى داریم . درست است که با جان و دل می آییم و انرژى مى گذاریم و این کار نصفى از جان مان است ، من با سیاهِ تخت حوضى عجین شده ام ، ولى دوست دارم به ما بها و ارزش دهند و از ما حمایت کنند .
وی همچنین در مورد استقبال تماشاچیان گفت : بسیار عالى بود . در حین اجرا ، مردم بسیار لذت مى بردند و از ته دل مى خندیدند و دست می زدند . بعد از اجرا ، وقتى مردم به سراغ من می آیند ، عکس مى گیرند و صحبت مى کنند ، نشان دهنده ی این است که نمایش به دل شان نشسته است . وقتى من را در آغوش مى گیرند ، خستگى کار از بین می رود . وقتى از بچه پنج ساله تا مرد هفتاد ساله از کار لدت می برد و به من مى گوید که در عمرم اینقدر نخندیده بودم ، نشان می دهد که مردم تئاتر ایرانی و سیاه تخت حوضى را دوست دارند در روز افتتاحیه به بنیاد خیریه محک رفتیم و بچه ها را بسیار خنداندیم . مادر بچه اى مى گفت که فرزندش دو سال است که لبخند هم نزده است و می پرسید شما چطور او را خنداندید . پس ما بلدیم بخندانیم ، لطفا اجازه دهند ما مردم را بخندانیم .