به یاد هنرمندان درگذشته


 مراسم یادبود هنرمندان سفر کرده سال ۱۳۹۳ با عنوان ˝مائیم و آب دیده …˝ به همت خانه هنرمندان ایران و با همکاری معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران، چهارشنبه شب، ۲۰ اسفند در تالار ایوان شمس برگزار و یاد و خاطره‌ی آن‌ها گرامی داشته شد .

هنرمندان سفر مرده 2

به گزارش تئاتر فستیوال ، مراسم یادبود هنرمندان سفر کرده سال ۱۳۹۳ با عنوان “مائیم و آب دیده …” شب چهارشنبه با تلاوت قرآن مجید و نواختن سرود ملی جمهوری اسلامی ایران توسط ارکستر فرهنگی فیلارمونیک شهر تهران آغاز شد. در ادامه سه قطعه توسط ارکستر فرهنگی شهر تهران به رهبری نادر مشایخی به اجرا در آمد که قطعه آخر همراه با مداحی و در رثای حضرت زینب(س) بود.

میهمان مراسم دکتر محمد باقر قالیباف، شهردار تهران، دکتر سیدمحمد هادی ایازی، قائم مقام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، حجت الاسلام میثم امرودی، معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، دکتر محمدسریر، رئیس شورای عالی خانه هنرمندان، حمیدرضا نوربخش، مدیر عامل خانه موسیقی ایران، ایرج راد مدیرعامل خانه تئاتر، مریم سعادت، غلامحسین امیرخانی، و… بودند.

در ابتدای این مراسم که با همکاری معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران و خانه‌ی هنرمندان ایران برگزار شد، ارکستر سمفونیک تهران سرود ملی و دو قطعه‌ی کلاسیک را به رهبری نادر مشایخی اجرا کرد.

مجری این مراسم ژاله صادقیان بود ، او از دکتر مجید سرسنگی، مدیرعامل خانه هنرمندان دعوت کرد که به عنوان میزبان روی سن برود . سرسنگی ضمن خیرمقدم به هنرمندان و مسئولین شهرداری تهران برای حضور در این مراسم گفت: مایل بودم در سخنرانی‌ام از چالش‌های اساسی در هنر صحبت کنم، از اوضاع نابسامانی که سایه‌ی خود را سال‌هاست روی این کشور انداخته و از فقدان حتی یک برگه برنامه و برنامه‌ریزی برای هنر، از مردم کشورم که سال‌ها در جریان انقلاب و جنگ بودند و بعد از جنگ نیازمند لحظاتی نشاط‌ آور هستند، از عوام‌فریبی فرهنگی که آفت جامعه ما شده است، از هنرمندانی که به سبب بی‌تدبیری منِ مدیر یا به زیر زمین پناه می‌برند یا به آن سوی زمین.

او همچنین با اظهار تأسف برای از دست دادن هنرمندان کشور افزود : می‌خواستم از هنرمندانی بگویم که روزها پیکر رنجورشان در بیمارستان می‌ماند تا کمکی از جایی برسد و زودتر در زیر خاک آرام گیرند،‌ از هنرمندانی که از درد می‌نالند، از بی‌دارویی فغان دارند و تنها دلخوشی‌شان سخنرانی ما است که چنین می‌کنیم یا چنان خواهیم کرد، می‌خواستم از فرهنگ و هنر سلبی و تفاوتش با فرهنگ و هنر ایجابی سخن بگویم از بی‌رنگ شدن ارزش‌های انقلاب و جنگ در هنر، از برنامه‌ها جشنواره‌های رنگارنگ و بی‌حاصلی که برگزار می‌کنیم و تنها فایده‌اش همان نطق‌های اختتامیه است و بس، می‌خواستم از نبودن نظارت حرفه‌ای بر حوزه و فرهنگ و هنر بگویم و از دنبال نکردن ضررهایی هرچند ناپیدا که فرهنگ ما را به سوی بدی سوق می‌دهد.

سرسنگی به زنده نگه داشتن یاد درگذشتگان و شهدای انقلاب اشاره کرد و گفت: ختم کلام من، درود به روح همه‌ی آن‌ها است که با هنرشان میراث فرهنگی این سرزمین را غنی کردند، کسانی که از پیش ما رفتند، اما قطعا روح‌شان در آثارشان زنده و جاری است. همچنین کسانی که برای برافراشته ماندن پرچم مقدس جمهوری اسلامی رنج‌ها کشیدند و امید به این‌که آن‌ها را فراموش نکنیم و بدانیم اگر امروز در آرامش و آسایش کنار هم جمع می‌شویم، ثمره‌ی خون شهدا و ثمره رنجی است که فرزندان شما در دوران دفاع مقدس کشیده‌اند.

مشاور هنری شهردار تهران، افزود: از قانون گذارانی که یادشان رفته است فرهنگ و هنر نیز نیاز به قانون گذاری دارد. از هنرمندانی که روزها پیکر رنجورشان در بیمارستان می‌ماند تا کمکی از جایی برسد و زودتر در زیر خاک آرام گیرند. از هنرمندانی که از درد می نالند، از بی دارویی فقان دارند و تنها دلخوشی آنها سخنرانی است که ما چنان می‌کنیم و چنین خواهیم کرد.

در ادامه محمد سریر ، رییس شورای عالی خانه هنرمندان ایران با اشاره به اهمیت فرهنگ و هنر کشور و ماندگاری آن  اظهار کرد: همه‌چیز می‌تواند از‌ دست برود، ولی آن اعتلای بینش و اندیشه و اتکا به فرهنگ و هنر خودی، که هم روینده است و هم رویاننده، برای نسل‌های بعدی می‌ماند.ما امروز باید سالاران هنر این سرزمین را ستایش کنیم که اگر جسم‌شان به عالم دیگر سفر کرده، ولی آثارشان باقی است و نمی‌گذارد اندیشه‌های‌شان از بین برود .

رئیس شورای عالی خانه هنرمندان گفت: من بیش از پنجاه سال که در عرصه های مختلف دیده ام که هنر و فرهنگ چیز دیگری است. سال ها در حوزه دیپلماسی، در علم ثروت و اقتصاد و همان چیزی که ما ثروت ملت می دانیم و امور بین المللی و آن چیزی که تصور می کنیم که در معادلات امکانات مالی و اعتباری بدست بیاوریم بودم، ولی دانستم که اعتبار و احترام چه در این سرای و چه در سرای باقی در فرهنگ و هنر است.

این آهنگساز پیشکسوت گفت: هم برای فرد و هم برای یک ملت، همه چیز می تواند با مسائل دیگر از دست برود. حتی ممکن است در یک دوره کوتاه برای یک ملت شرایطی پیدا بشود که مناسب باشد. اما آن اعتلای بینش و ارتقای اندیشه و اتکای به فرهنگ و هنر خودی که روینده و رویاننده است برای نسل های بسیار باقی می ماند. این زانیده و شکوفنده است و دستاورد اش برای سرفرازی یک ملت، بسیار اثر گذار است.

دکتر سریر در ادامه اضافه کرد: ما امروز باید قافله سالاران سرزمینمان را سپاس بگوییم و ستایش کنیم که اگرچه جسم شان به عالم دیگر سفرکرده است ولی آثارشان و انعکاس اندیشه هایشان در ذهن و ضمیر نسل ما و فرزندانمان همیشه باور و روینده خواهد بود. همانطورکه از هزاران سال پیش آثار بزرگانی مانده این بزرگان بخشی از فرهنگسازان سرزمین کهن ما از دیرباز تا امروز هستند و باید به آنها ارج بگذاریم. خیلی از ما افتخار زیستن در کنار آنها را داشتیم و نسل های دیگر هم به بهره مندی از آثار و اندیشه هایشان مفتخر خواهند بود.

رئیس شورای عالی خانه هنرمندان گفت: فرهنگ ایران و افتخار و اعتبار ایرانی بودن در همین مجموعه هاست و این قافله ای است که می رود و بسیاری همین راه را می روند و راه خودشان را به سوی قله های سرفرازی و شرافت طی می کنند. من یاد این عزیزان را گرامی داشته و فکر می کنم ثروت یک ملت در همین عزیزان است.

سپس برزو ارجمند، بازیگر و فرزند زنده یاد انوشیروان ارجمند به نمایندگی از خانواده هنرمندان درگذشته سال ۹۳ پشت تریبون قرار گرفت و گفت: یادم نمی آید که آخرین باری که برای پدرم نامه نوشتم چه زمانی بود، ولی امروز برای او نامه نوشتم.

در ادامه برزو ارجمند متن نامه را خطاب به پدر مرحومش قرائت کرد. او در این نامه که با بغض و گریه آن را قرائت می کرد، گفت: آری هشتاد و هفت روز است که دیگر صدایت را نمی شنوم، هشتاد و هفت روز است گرمای گونه هایت را دیگر نمی بوسم و دستان مهربانت دیگر بر سرم نیست. هشتاد و هفت روز است چشمان نافذت روشنای راهم نیست. کمرم درد می کند و شانه هایم تاب این وزن غم را ندارد. تورا جانشینی نیست و دلم برایت تنگ شده است. دیر زمانی به یادت خواهم نشست و دزدانه تمام لرزش بودنت را خواهم نگاشت. در پی ات روان نخواهم شد خواهم نشست بر سر دیوار بلند تردید ها و تا دیوار فرو ریزد، عطش دیدارت سیرابم خواهد کرد.

این بازیگر سینما و تلویزیون گفت: صد سال خواهد گذشت به رسوایی و به تمنا. گزمه ای به راه فسرده ای خواهد گریست، چراکه دیوار فرو خواهد ریخت. تو خواهی آمد و من خواهم خندید، آنگاه که آخرین نشاط طراوت باران به بزم پر شکوه رویایم خواهد رسید. تو خواهی آمد، خوب می دانم اما صد سال خواهد گذشت به رسوایی و تمنا.

برزو ارجمند در پایان از دکتر قالیباف و دکتر سرسنگی برای برگزاری این مراسم تشکر ویژه کرد و گفت: خانه پدری من در طرح ترافیک قرار دارد و به لطف آقای قالیباف پدرم در این چند سال جریمه نشد.

سپس علی نصیریان بازیگر پیشکسوت تاتر، سینما و تلویزیون پشت تریبون قرار گرفت و گفت: سازنده‌ی اصلی فرهنگ و هنر، خود مردم هستند نه دولت و شهرداری و حکومت. سازنده‌ی اصلی، خود مردم هستند که خالقان کارها هستند. وقتی من به تاریخ تئاتر نگاه می‌کنم می‌بینم تئاتر ما همیشه متکی به خود آدم‌ها بوده است.

او پس از اشاره  به زنده ماندن هنرمندان به سبب ماندگاری آثارشان ادامه داد: هنرمند، یکی از ابعاد تفاوتش با بقیه، این است که هنرمند نمی‌میرد، وقتی صدایش را هنوز می‌شنویم، وقتی من یک فیلم را می‌بینم، او نمرده، او زنده است و ماندگار. یکی از امتیازات کار ما همین ماندگاری است. محمد نوری – خواننده – چطور می‌تواند مرده باشد وقتی صدایش را با همان طراوت هنوز می‌توانیم بشنویم، پس نوری زنده است.

نصیریان همچنین با اشاره به سادگی و آسایش زندگی در قدیم، اضافه کرد: من قدیم‌ها از بازارچه قوام‌الدوله تا چهاراه گمرک را راحت با پای پیاده می‌رفتم. حالا محمدعلی کشاورز – بازیگر پیشکسوت – بیمار است و من می‌خواهم بروم ببینمش. خانه‌ی من در محله‌ی دروس است، از دروس تا شهرک غرب نمی‌دانم چطور بروم! این خوب است که به هدف هماهنگی با دنیای جدید به‌روز شده‌ایم، ولی باید در یک قسمش هم به خود مردم رجوع کنیم و مردم باید در این زمینه کمک کنند.

این بازیگر پیشکسوت تاتر و سینما اضافه کرد: آقای دکتر سرسنگی اشاراتی به کاستی های فرهنگ و هنر کردند که درست است. اما سازنده فرهنگ و هنر، انسان است. در تمام دنیا انسانها سازنده فرهنگ و هنر بودند. در تاتر و سینما وقتی نگاهی می اندازم، می بینم همیشه متکی به انسان ها بوده است. دولت ها همیشه بهره جویی کرده اند. ما گروه تاتر داشتیم و درست کرده بودیم، بعدا دولت دید که کار ما خوب است و در هنرهای زیبای آن دوره یک اداره هنرهای دراماتیک درست کرد که ما را آنجا جمع کرد که بعدا اداره تاتر و بعد هم مرکز هنرهای نمایشی شد.

علی نصیریان گفت:‌ بابت تاثری که برزو ارجمند دارد خیلی متاسفم و من پدرش را پنجاه سال می شناختم ولی می خواهم بگویم اینقدر متاثر نباشند. من الان صدای محمد نوری را شنیدم. نوری نمرده است وقتی صدای او را می شنوم، روح من تازه می شود. در اولین کارهای تاتری که داشتیم نوری هم کنار ما بود و چون صدایی داشت به سمت موسیقی رفت و چقدر هم خوب شد که رفت. در ادبیات هم هوشنگ مرادی کرمانی و محمود دولت آبادی در تاتر بودند که خوب شد رفتند چون در آن موقع استعدادشان در جای دیگری شکفت.

وی در پایان سخنانش گفت:‌ من به خانواده های عزیزی که این هنرمندان را از دست داده اند تسلیت می گویم ولی بدانیم که هنرمندان نمی میرند. یاد و خاطره و اثر هنری چطور می تواند بمیرد. برای آنها آرامش آرزو می کنم. همه این سرنوشت محتوم را داریم و باید آرام باشیم و زندگی کنیم.

پس از این سخنان، کلیپی با نوازندگی و صدای زنده یاد محمدرضا لطفی بر روی شعری از حافظ با تصاویری از هنرمندان سفرکرده پخش شد. در ادامه ژاله صادقیان از حبیب الله صادقی، هنرمند حوزه تجسمی، برای ایراد سخنرانی دعوت کرد. صادقی در ابتدای سخنانش گفت: ادای احترام دارم ‌به خانواده هنرمندانی که به جهت بزرگداشت، نکوداشت آنان با چشمانی نمناک به احترامشان به پاس افتخاراتی که برای فرهنگ معاصر ایران آفریده اند و برگه های زرینی بر کتاب افتخارات فرهنگ دوران معاصر ایران افزوده اند گرد هم آمده ایم.

سخنران پایان این مراسم، دکتر محمد باقر قالیباف، شهردار تهران بود. قالیباف در ابتدای سخنانش گفت: خدای را شاکر هستم که این توفیق نصیب من شد که امشب در جمع شما خانواده های محترم و عزیزِ هنرمندان فقید در شهر و کشورمان باشم و از نزدیک عرض ارادت و تسلیت مجددی داشته باشم. البته دوست می داشتم که در یک مجلس توام با شادابی و نشاط گرد هم باشیم ولی از این جهت هم که بنده و همکارانم در لحظات سخت و شاید شکننده ی زندگی که بهترین عزیزان را از دست دادیم، توفیق ابراز همدردی و همراهی با شما را دارم خدای را سپاسگزارم.

شهردار تهران گفت:‌ هنرمندان عزیز ما نه تنها زیبایی به ما دادند که اگر همان را هم به ما می دادند، قابل تقدیر بود. آنها توام با زیبایی به جامعه ما دانایی هم دادند. حتی علوم دیگری که نیاز بشریت و اثر گذار در عرصه های مختلف بود ولی عمدتا برای خواص بود، هنرمندان ما حتی آن علوم را با جامعه هنر و زیبایی هنر، هم برای خواص هم برای عوام، هم برای زیبایی، هم برای برای دانایی، هم برای امروز، هم برای نسل آینده برای سال ها و قرن ها ماندگار کردند. بدون شک بر این باوریم که این همه تلاش و خوبی هم در این دنیا باعث عزت و افتخار آنهاست، هم در سرای باقی جزو باقیات صالحات آنهاست. از طرف خودم و همه همکارانم و مردم این شهر به همه خانواده محترم و اساتید بزرگوار که بهترین دوستان خودتان را از دست دادید عرض تسلیت دارم.

سپس دکتر مجید سرسنگی، مدیرعامل خانه هنرمندان، روی صحنه حاضر شد و در سخنانی گفت: همانطور که استاد نصیریان فرمودند، شهرداری تهران در این سال ها رویکرد خود را از یک سازمان خدماتی به یک سازمان اجتماعی یا فرهنگی تغییر داده است. تمام کارهایی که ما مدیران زیر مجموعه شهرداری و سایر سازمانها انجام می دهیم، نخواهد بود مگر به حمایت درخشان جناب آقای دکتر قالیباف و معاونین محترم ایشان. از جمله افتتاح ارکستر فرهنگی شهر تهران مدیون و مرهون حمایت ایشان و جناب آقای امرودی، معاون اجتماعی و فرهنگی ایشان است.نکته ای را باید بگویم که من این افتخار را داشتم که از زمان جنگ در خدمت دکتر قالیباف باشم و در واقع یک بسیجی تحت فرماندهی ایشان بودم. زمانی که ایشان شهردار تهران شدند و دوستان نظر من را پرسیدند، یک جمله گفتم که امروز تهران با انتخاب آقای قالیباف به عنوان شهردار تهران، صاحب یک دماوند دیگر شد. تابلویی با عنوان دماوند به نمایندگی از جمع شما و خانه هنرمندان ایران را تقدیم حضور ایشان می کنم.

سپس این تابلو به دکتر قالیباف اهدا شد. دکتر قالیباف در ادامه پشت تریبون قرار گرفت و گفت: من تشکر می کنم که دوستان خانه هنرمندان ایران به من این لطف را داشتند. اجازه می خواهم که این هدیه را به خانواده مرحوم مرتضی پاشایی تقدیم کنم. این جوان عزیز که توفیق داشتم دربیمارستان قبل از اینکه دوره بستری نهایی ایشان انجام شود، با ایشان هم سخن شدیم. این اولین بار بود که ایشان را از نزدیک می دیدم و انصافا جوان بی ریا، خونگرم، مقاوم و با روحیه بود که با مرگ دست پنجه نرم کرد و با روحیه بود.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *