یکشنبه ، ششم مهرماه ، نمایش “جان مادرتان برقصید” به کارگردانی محمدرضا مختاری آزاد فرد و پس از آن نمایش “معرکه در معرکه” به کارگردانی محسن آزاد در تماشاخانه محراب ، میزبان هنرمندان و علاقه مندان تئاتر بود.
پس از اجرای نمایش ها به سراغ آقای اصغر همت رفتیم و نظر وی را در رابطه با این دو نمایش جویا شدیم:
نظرتان در رابطه با نمایش “جان مادرتان برقصید” چه بود؟
قبل از این که نظرم را راجع به این نمایش بگویم ، به این موضوع فکر میکنم که در این وضعیت جهنمی تئاتر ، ما چگونه هنوز تئاتر داریم و چطور هنوز یک عده پیدا می شوند که دارند به گونه ای ، این تئاتر را می چرخانند ، در حالی که هیچ شرایطی وجود ندارد و در سختی هرچه تمام تر ، کارها اجرا می شوند.
بنابراین هر اشکالی هم در کار وجود داشته باشد ، من بدون شک غمز عین میکنم و آفرین می گویم به کسانی که در شرایطی که گفتم ، جهنمی ، کار تئاتر انجام می دهند. دعا می کنم که من هم قوت آنها را پیدا کنم. بسیاری از فجایع را مثل آنها نبینم. یا اگر آنها میبینند من هم ببینم و بتوانم نبینم و دوست داشتنی ترین کار عمر و زندگی ام را که تئاتر است ، انجام دهم.
اما در مورد کار اول ، در نمایش ” جان مادرتان برقصید” ، چرا وقتی در متن نمایشنامه ، پرسوناژ پیرمرد داریم از بازیگری در همین سن و سال استفاده نشده است، با اینکه این همه بازیگر پا به سن گذاشته داریم . این زحمت بازیگر را چند برابر می کند . حالا باید صدا سازی بکند که به نظر من در تئاتر ، کار غلطی ست و بعد به وجود آوردن هماهنگی سخت می شود. آدمی که مویش را سفید می کند و صدایش را هرچند از جای نامناسبی به کاراکتر نزدیک می کند ، اما از لحاظ فیزیکی و حرکات بدن و بالاخص ریتم نمی تواند . و اینها مواردی ست که به کار لطمه می زند.
مواردی که می گویم کمی مته به خشخاش گذاشتن است چرا که مطمئنم تماشاگر از کار، لذت برده است. من هم بردم . اما دلم می سوزد ، چرا وقتی کسی متن به این خوبی را می نویسد به دنبال انتخاب بازیگر مناسب تر نمی رود ؟ البته شاید بگوید با این شرایط کسی نمی آید. ولی من فکر میکنم این متن آنقدر خوب است که افراد پا به سن گذاشته بیایند و واقعا کار کنند مگر اینکه از توانایی شان وحشت داشته باشند. وگرنه اگر به توانایی خودشان اطمینان داشته باشند مطمئنا می آیند و کار می کنند.
نظرتان در مورد اجرای نمایش دوم، نمایش “معرکه در معرکه” چه بود؟
کار دوم کار بسیار بسیار سختی ست برای کسانی که آن کار اصلی (اشاره به اجرای نمایش معرکه در معرکه به کارگردانی سیاوش طهمورث) را دیده اند. این کار همچنان هم در متن و اجرایی که بچه ها می کنند، جذابیت دارد . یک مقدار جذابیتش برای کسانی که اصل کار را دیده اند کمتر هست . چرا که آن نمایش اجرای بسیار بسیار فوق العاده ای بود و سیاوش طهمورث ، نمایشنامه داوود میرباقری را کارگردانی کرد با بازی های درخشان. بهتر است بگویم درخشان تر. چون این گروه هم ، بازی های درخشانی داشتند. در آن نمایش سیاوش طهمورث ، خود نیز بازی می کرد . نقش انتری را سیروس گرجستانی برعهده داشت و خانم ها رویا تیموریان و ماهایا پطروسیان هم ایفای نقش می کردند. نقش لوتی را ، اگر اشتباه نکنم رضا رویگری بازی می کرد. خوب از آن اجرا سالها گذشته است ولی به هرحال در آن سالها اجرای فوق العاده داشتند .
این است که یک مقدار کار را سخت می کند. ولی خوب برای کسانی که این اثر داوود میرباقری را ندیده اند ، این کار ، حق مطلب را ادا می کند. اما اگر باز هم بخواهم مته به خشخاش بگذارم ، مثل نمایش اول که اشاره کردم ، عده ای با تمام گوشت و پوست و استخوانشان و همه ی حسشان کار می کنند، در یک سری مسائل تکنیکی اشکال دارند که تقصیری هم ندارند. مسائل آموزشی ما بسیار بسیار بسیار ضعیف عمل کرده است و عمل می کند. حتی در سطح آکادمیک مان و در سطح دانشگاه مان یک فاجعه ست و وقتی که ما تئاتری نداریم که من اصطلاح جهنمی را به کار بردم ، طبیعتا هیچ نیرویی برای تربیت این استعداد ها گسیل نمی شود که بدون شک استعداد هستند. اما استعداد به تنهایی کافی نیست. بدون هیچ شکی ، آموزش ، تمرین ، ممارست در تمرین ، کسب مهارت و خلاقیت ، همه این ها جمع می شود تا بتواند کسی را از اهالی این کار بکند. و خوب هرکدام از این موارد که لنگ بزند ، مشکل ساز است. ولی تاکید می کنم در این وضعیت باید ستایش کرد کسانی که می ایستند و کار می کنند و خوب هم کار می کنند .
و سخن پایانی.
امیدوارم یک روزی مسئولان ما بفهمند که چقدر دارند ، خواسته یا ناخواسته از روی نادانی ، خواسته که خیلی بد است ، ناخواسته از روی نادانی در مورد این کار ، نه اینکه خدایی نکرده خودشان در زندگی نادان هستند. در واقع نادان تئاتری ، دارند در مملکت تیشه به ریشه تئاتر می زنند.