نمایش «یتیمچه» به نویسندگی کهبد تاراج و کارگردانی مهرداد ضیایی در سالن چهارسوی تئاترشهر به روی صحنه رفته است . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال گفت و گویی با کارگردان این نمایش انجام داده است که می توانید در ادامه بخوانید :
مهرداد ضیایی که بعد از ۲۱ سال به عنوان کارگردان در تئاتر حضور پیدا کرده است ، درباره تازه ترین فعالیت تئاتری خود به خبرنگار تئاترفستیوال گفت : فضای تئاتر برایم غریبه شده بود و به نظرم آن چیزی که در تئاتر لذت می بردم ، اتفاق نمی افتاد . نمی خواهم بگویم الان همه چیز بر وفق مراد است ولی وقتی دوباره به عنوان بازیگر در چند نمایش به روی صحنه رفتم ، احساس کردم بعد از حدود ۲۵ سال دستیاری آقای دکتر رفیعی ، دیگر وقت آن است که خودم هم کار کنم . این مدت در کنار بچه ها بودم و با افتخار هر کاری از دستم بر می آمد انجام دادم و فکر می کنم نیاز بود چیزهایی که خودم در طول این سال ها یاد گرفته ام و نگاه خودم را به روی صحنه بیاورم .
او درباره کارگردانی این نمایش توضیح داد : شاید متن نمایش «یتیمچه» از نظر کارگردانی آن اتفاقی که دوست داشتم و بلد بودم را نداشت چون اگر نخواهم بگویم رئالیسم ، متن نمایش ، فضای ملموسی برای تماشاگر دارد که دست کارگردان را برای پیاده کردن حقه ها و تکنیک های کارگردانی می بندد . ولی از طرف دیگر چالش بزرگی برای من به عنوان کارگردان بود که ببینم با این جنس اثر ، چه کاری می توانم انجام دهم که هم حضور کارگردان حس نشود و هم نقطه های عطف و فضاسازی هایی که در این متن وجود دارد را به بهترین شکل برای تماشاگر ارائه بدهد . این فضا برای من بسیار جذاب بود و این متن قابلیت هایی دارد که من پای آن می ایستم و موفق شده ام فضاسازی داخل متن این نمایش را به تماشاگران منتقل کنم .
ضیایی با بیان اینکه قصه ی این نمایش بر اساس واقعیت نیست ، درباره ویژگی های متن گفت : کهبد تاراج این متن را در سال ۱۴۰۰ نوشته است و بر اساس قصه واقعی نیست ولی واقعیتی است که در جامعه اتفاق می افتد و جزو تابو هایی است که کسی جرئت بیان آن را ندارد . آن چیزی که در خلاصه قصه این نمایش هم آمده این است که شاید هر خانه رازی داشته باشد ، بعضی از رازها مگوست . اتفاقی که در این خانه می افتد از آن رازهایی است که نمی شود حتی تصور کرد و وقتی به زبان می آید انفجاری رخ می دهد که ممکن است نه تنها یک خانواده بلکه یک محله و جامعه را از بین ببرد .
هیچ چیز پنهانی در متن وجود ندارد و همه ی ما از خیلی دور یا خیلی نزدیک این فضا را زیست کرده ایم . تماشاگر وقتی در سالن می نشیند با فضا و موضوع مطرح شده در نمایش ملموس است . اگر بتوانی آن فضا را به گونه ای به تماشاگران منتقل کنی و از سوی دیگر تماشاگر را به روی صحنه منتقل کنی ، آن وقت برنده هستی . در حال حاضر فقط سه اجرا داشته ایم ولی بازخوردهایی که دارم می بینیم این اتفاق افتاده است .
کارگردان نمایش «یتیمچه» با بیان این که بهتر است موضوعی که در این نمایش مطرح می شود را یک معضل بزرگ اجتماعی ببینیم ، درباره اتفاق مطرح شده در قصه نمایش توضیح داد : موضوعی که در این نمایش مطرح می شود معضل بسیار حساسی است . پیش از اینکه شروع به کار کنم ، در این باره تحقیق کرده ام که چقدر این موضوع ، در جامعه شایع است . این واقعیت تلخی است که ماهانه هزار پرونده درباره آن ثبت می شود و همانطور که می دانید ، بسیاری هم ثبت نمی شوند . بهتر است بگوییم در این نمایش یک معضل بزرگ اجتماعی مطرح می شود که نه تنها در ایران بلکه در جهان با آن رو به رو هستیم که در فرهنگ های آنها هزاران اتفاق می افتد ولی این موضوع در جهان شرق و به خصوص در ایران به شدت جزو تابوهایی است که کسی جرئت بیان آن را ندارد .
او همچنین اضافه کرد : شورای ارزشیابی و نظارت بر نمایش بسیار با من همکاری کردند . از سال ۱۴۰۰ تا امروز ، ما ۱۲ بار درخواست اجرای این متن را دادیم و هربار رد شد و در نهایت به شرطی اجازه دادند که موضوع مطرح شده در نمایش را عیان نکنیم . همانطور که در اجرا هم دیدید ما چیزی را به زبان نیاوردیم ، همه چیز در لایه ها اتفاق می افتد . سعی کرده ام در طول ده صحنه ای که در نمایش وجود دارد ، از ابتدا برای تماشاگر علامت سوال ایجاد کنم تا در صحنه آخر آن انفجار رخ بدهد . تازه در آن لحظه ی انفجار هم چیزی را به زبان نمی آوریم و فقط واکنش هایش را می بینیم . به این شرط به ما اجازه اجرا دادند و من از آنها ممنونم .
کارگردان نمایش «یتیمچه» راجع به انتخاب و عوامل بازیگران نمایش گفت : در ابتدا قرار بود من در ماه آبان و آذر این نمایش را اجرا کنم اما براساس فعل و انفعالاتی که در مجموعه تئاترشهر اتفاق افتاد ، متاسفانه زمان اجرا جلوتر آمد و اواخر شهریور و مهر به روی صحنه آمدیم . برای انتخاب بازیگران این نمایش خیلی جست و جو کردم و بازیگران دیگری به من قول دادند که کنارم باشند و از آنها ممنون هستم . به دلیل این جابجایی ، آن دوستان که قرار بود با ما باشند ، نتوانستند . خیلی این طرف و آن طرف کردم و حتی تصمیم گرفتم از خیر اجرا بگذرم ولی خوشبختانه این شانس را آوردم که بازیگرانی را پیدا کنم که کنارشان خیلی خوشبخت هستم .
خانم افسانه چهره آزاد و همینطور مهدی صباغی خیلی وقت است که روی صحنه تئاتر نبوده اند . الهه شه پرست ، عزیزی که پیش از این با او کار نکرده بودم و بازیگر درجه یکی است . هوشنگ قوانلو ، تاج سر و برکت کار من است . کهبد تاراج هم که به من لطف داشت چون از ابتدا قرار نبود در این نمایش بازی کند و فقط به عنوان نویسنده حضور داشت ولی کنار من ایستاد و کار کرد . نازنین حشمداری ، بازیگر درجه یکی است که مطمئن هستم در آینده بیشتر از او خواهیم شنید و با این که نقش طولانی ندارد ، لطف کرد و کنار من ماند و به شدت تاثیرگذار است .
او اضافه کرد : شانس بزرگ دیگری که در این کار داشتم بازیگر ۶ساله ای پیدا کردم که بمب انرژی و استعداد است و مطمئن هستم که در آینده از او بیشتر می بینیم . این اولین بار بود که او در زندگی اش تئاتر دیده بود . او به شدت روی صحنه می درخشد . خیلی خوشبخت هستم که تیم بازیگران و تیم پشت صحنه ی خیلی خوبی دارم . دارم بزرگترین لذت تئاتر را میبرم و آن هم کنار گروهم بودن و تجربه کردن بازی و اجرا است .
مهرداد ضیایی در پایان گفت : من مطمئن هستم تماشاگری که لطف می کند و برای تماشای نمایش ما می آید ، با رضایت از سالن بیرون می رود . این نمایش یک تراژدی بسیار بسیار دردناک است و همانطوری که در نمایش های تراژیک کلاسیک دنیا بوده است ، وقتی پایان نمایش ما اتفاق می افتد به گونه ای تزکیه نفس و یک آرامشی به تماشاگر داده می شود و هشداری برای فردا است . من همیشه به بچه ها گفته ام نمایش من تلخ است اما مثل قهوه تلخی که می خوری از خوردن آن لذت می بری . مطمئن هستم اگر کسی دیدن این نمایش را انتخاب کند پشیمان نمی شود .