اندر احوالات ما و ماجراهای اینستاگرامیِ هر روزه
به احتمال زیاد ، برای تمامی اهالی رسانه ، به ویژه آنان که قدیمی تر هستند و با رسانه های مدرن و مجازی آشنایی کمتری دارند ( خوب و بدش بحث امروز ما نیست ) حضور لاجرم در شبکه های اجتماعی ، تجربه ای است خارق العاده (خرق کننده ی همه ی عاداتی که در تجربه های آنان در رسانه و همه بازخورد هایی که از مخاطبان خود داشته اند ) و صد البته عجیب .
عجیب و خارق العاده از آن جهت که این شبکه ها در اساس و اگر دقیق تر بگویم در ذات با انواع رسانه تفاوت های آشکار و نهان بسیار دارند .
اگر از این حرف ها و تحلیل ها و آسیب شناسی ها ( که وقتش در این نوشتار نیست ) بگذریم ، بد ندیدم تجربه های جالب توجه و عجیب و اخیر خود را در مواجهه با این شبکه های اجتماعی در قالب یادداشتی مطرح کنم تا شاید راهگشایی باشد برای اهل تحلیل و اهل رسانه :
تجربه یک – حسین رحیمی از دوستان ما که خود کارگردان تئاتر است و علاوه بر آثار برجسته در تئاتر ایران ، جشنواره های خارجی زیادی را نیز تجربه کرده است ، ذیل پستی در صفحه رسمی حسین پاکدل از بازیگران و کارگردانان به نام ، کامنتی گذاشته بود . پستی که در آن حسین پاکدل طبق عادت همیشگی اش وقتی به دیدن تئاتر یا فیلمی می رود ، شب نشده در صفحه رسمی خود در فلان شبکه اجتماعی همگان را به دیدن فلان تئاتر عالی یا فلان فیلم بی نظیر دعوت می کند.
القصه ، حسین رحیمی ، کامنتی گذاشته بود زیر یکی از همین پست ها و بسیار مؤدبانه و نرم و یواش (!!!!) به ایشان گوشزد کرده بود که : ” فلانی ( نه ! دروغ چرا؟ گفته بود : استاد! ) این عمل شما در تأیید همه (!) آثاری که می بینید و دعوت از مردم به تماشای آنها در نهایت به ضرر اعتبار خودتان هست . چرا که مثلا خود من به تأیید شما به دیدن ۳ نمایش رفتم که آنها آنقدر بد بودند که باورم نمی شد شما آنها را تأیید کرده اید…”
خلاصه اینکه این دوست ما خیلی نرم و آهسته به ایشان گفته بود که آقا این کار شما هم علیه خودتان است و هم علیه هنر و شما مجبور نیستید همه کار هایی که می بینید را تأیید کنید… .
ما هم که این کامنت را دیدیم در تأیید این دوست و کارگردان دغدغه مند تئاتر ، کامنتی گذاشتیم که دم شما گرم که این رفتار عجیب هنرمندان را که فکر می کنند مهمان هر نمایشی شدند حتما باید شب هنگام در پستی در صفحه شخصی شان به تعریف و تمجید آن اثر بپردازند ؛ نقد کردید ، ( ما هم البته نوشتیم : با احترام به حسین پاکدل عزیز ) .
به ساعت نرسیده ، کامنت های ما و حتی کامنت هایی که نفرات بعدی در تأیید ما گذاشته بودند حذف شدند و آن هنرمند بزرگ و به نام (!) صفحه ی ما و حسین رحیمی را به قول امروزی ها بلاک (block) فرمودند !!!
و ما ماندیم و کلی علامت سوال و تعجب بالای سرمان که آقا شما که آنچنان همگان را ( حتی خارج از صنف خودت و خارج از حوزه فعالیتت ) نقد کرده و می کنی که روزگاران طولانی ممنوع التصویر و ممنوع الکار شدی ، چرا خودت تاب دو خط کامنت آن هم در یک شبکه اجتماعی (و نه در فلان و بهمان رسانه معتبر ) را نداری !؟!؟!؟
آنچه در زیر مشاهده می کنید تصویر صفحه حسین پاکدل است که ما را بلاک کرده اند :
تجربه دو – دوستی از دوستان بی شمار ما به نام فرهاد مهرخیرانی که از منتقدین سرسخت و همیشگی طرح “پیشنهاد تئاتر” دپارتمان نقد تئاتر فستیوال بوده و به احتمال قوی هنوز هم هست و ما بارها با او گفت و گو کرده ایم و نهایتا فرهاد مهرخیرانی عزیز ، گفت و گو را از مباحثه و مناظره به مجادله و مغالطه رسانده است ؛ در صفحه ی خودش در یکی از شبکه های اجتماعی رفتاری عجیب داشت :
گویا این دوست عزیز ما به تماشای تئاتری رفته و بعد از دیدن آن نمایش با لحنی عجیب و تند و تیز ، آن هم بی هیچ توضیحی ، اثر مورد نظر را نقد که نه ، تخریب کرده و همگان را نه تنها از دیدن آن نمایش منع کرده بلکه علنا تماشاچیان آن نمایش را بی شعور خطاب کرده بود .
ما این پست را دیدیم دو شاخ بزرگ بالای سرمان سبز شد!
کسی که یک رسانه را برای نقد آثار نمایشی ( حال نقدی به شیوه خودش ) مورد انواع اتهام قرار می دهد و برای یک مهر ساده ( پیشنهاد می شود یا نمی شود ) ما را به انواع جرایم ، متهم که نه ، مجرم می شناسد ، خودش به این شیوه عجیب اثری را مورد حمله قرار می دهد .
حال آنکه در اجرای طرح ” پیشنهاد تئاتر ” منتقدین به تماشای اثری می نشینند و خبرنگار نیز نظر مردم را می پرسد و حاصل اجماع این دو نظر یک مهر است آن هم در قالب ” پیشنهاد ” و نه حتی توصیه یا تبلیغ!
ما هم کامنتی ذیل این پست فرهاد مهرخیرانی گذاشتیم و با لحنی طنز گونه عملکرد عجیب این دوست عزیز را نقد کردیم … به ساعت نرسیده پست مورد نظر حذف شد !!!
البته لازم به ذکر است بعد از تجربه قبلی ، ما آموختیم که در این فضای مجازی که هر حرفی و هر واکنشی به راحتی قابل حذف است و مصداق ” کی بود ؟ کی بود؟ من نبودم ! ” ، باید از هر کنش و واکنش خودمان به قول معروف اسکرین شات (screenshot) بگیریم.
القصه ، اسکرین شات این پست دوست عزیز ما موجود است :
تجربه سوم – با همه آنچه گفتم ؛ اما هنوز هست اتفاقاتی که دل گرم کننده اند که باید حتما مطرح شوند تا چنین افرادی الگوی نقد پذیری باشند .
تئاتر “هم ، لت” این روز ها در سالن قشقایی در حال اجرا است . این نمایش توسط دپارتمان نقد تئاتر فستیوال مهر “پیشنهاد نمی شود” دریافت کرد و بنا بر روال همیشگی این مهر در وبسایت و در صفحه اینستاگرام دپارتمان نقد اطلاع رسانی شد .
و جالب این که یکی از کارگردانان این اثر ، بر خلاف آنچه اغلب از سوی کارگردانان نمایش ها رخ می دهد ؛ بسیار نقد پذیر بوده و حتی پست مربوط به “پیشنهاد نمی شود” نمایش خود را لایک(like) کرد .
سیاوش قائدی ، اگرچه جوان است اما این رفتار نقد پذیرانه و شجاعانه اش باید سرمشق بسیاری بزرگان و صاحب نامان عرصه هنر قرار گیرد .
این لایک از جانب سیاوش قائدی به ما که خیلی چسبید و خوشحالمان کرد و البته امیدوار.
ولی خب این امید ساعتی نپایید و وقتی ما با یک پست اینستاگرامی این رفتار او را تحسین کردیم ؛ سیاوش قائدی احتمالا ترجیح داد برای جلوگیری از اشتباهی مشابه و لایک کردن پستی که نباید لایک کند ، از پیگیری صفحه ما صرف نظر کرده و ما را unfollow کرد !!!
ولی خب ما هنوز هستیم و امیدواریم به گوش هایی که شنوای نقد باشند و به زبان هایی که شجاعانه نقد کنند و به تئاتری که با نقد ، بی شک ، فردایی بهتر خواهد داشت .
المیرا نداف – نویسنده میهمان