یادداشتی بر نمایش “یک شاخه گل سرخ” به کارگردانی فرید یوسف پور
نمایش “یک شاخه گل سرخ” روایت گر حضور شمر در زمان حال است . شمر در زمان سفر کرده و به میان دوستداران حسین (ع) می آید و می خواهد با آنان معامله ای کند. او از آنان می خواهد که سر خود را بدهند و در مقابل، عشق خود را به حضرت حسین (ع) ثابت کنند . شمر که قاتل امام حسین (ع) است ، حال سفیر ایشان شده و برای محک زدن شیعیان و دوستداران وی آمده است . او لیستی در دست دارد که اسامی افرادی را که به سراغشان می رود در آن نوشته شده و نیز یک شاخه گل سرخ که به کسانی که دعوت او را اجابت کنند تقدیم می کند .
در وهله اول باید گفت که ایده ، ایده جذاب و جسورانه ای است و کارگردان در اجرای کار با ریتم خوب و اجرای خوب تعلیقی که در متن وجود دارد ، تا حد زیادی توانسته تماشاگر را تا آخرین لحظات نمایش با اثرهمراه کند . تعویض صحنه ها نیز به ریتم اثر ضربه نمیزنند که این هم از امتیازات کار است .
کارگردان در این نمایش سعی کرده است همه چیز را بی آلایش و با توجه به اقتضائات سالن ، سوژه و نیز محدودیت هایی که همیشه در تئاتر وجود دارند برگزار کند . صحنه ساده ، ولی تا حد زیادی کاربردی و خلاق ، مبین همین نکته است . با توجه به فضای سالن میزانسن های شسته رفته و فعال در این اثر ، کار را چشم نواز تر کرده بود . البته در مواردی بازیگران از میزانسن خارج می شدند و در مواردی میزانسن ها غلط بود . مثل ورود شمر در اپیزود اول که سمت تماشاچیان است در صورتی که دربـی در عمق صحنه تعبیه شده است و در طول نمایش می بینیم که درب خروج و ورود ، آن است .
و یا مواردی همچون ادامه یافتن موسیقی بعد مونولوگ همسر ریحانه و تغیر نور (که مبین تغیر زمان و مکان است) غلط بوده و منطقی درست ندارند .
اما آنچه که نقطه ضعف اصلی کار محسوب می شود بازی بازیگران زن و بازیگر نقش شمر است . در کار سعی شده که همه کاراکتر ها شخصیت باشند . ولی در بازی زن مداح و ریحانه ، ما نه مداح می بینیم و نه ریحانه ای با عقاید مستحکم و درست . به نظر می آید علت این ماجرا دو چیز باشد : ۱. عدم دانش و تجربه کافی در حوزه بازیگری ۲. عدم فهم نقش و کاراکتر .
در مورد شمر هم متاسفانه بازی بازیگر به هیچ وجه باعث ایجاد ارتباط با شمر نمی شود . البته به نظر می آید در مورد کاراکتر شمر ضعف اصلی در متن باشد . شمر تصویر شده گیر کرده بین تیپ و شخصیت بود . که نه تیپ بود و نه شخصیت . نکته آخر پایان بندی کار است که بسیار عالی و گویا اجرا شد . خلاقانه ، در چهارچوب فرم نمایش و در راستای پیام اثر .
اما بعد از دیدن این نمایش با توجه به سوژه اثر ، سوالاتی در ذهن شکل می گیرد که متاسفانه در نمایش به آنها پاسخی داده نمیشود !
- چرا شمر فرستاده امام است ؟ در واقع چرا امام شمر را انتخاب کرده است ؟ (اگر امام او را انتخاب نمی کرد و شمر خود این بازی را به راه انداخته بود ، ماجرا منطقی و قابل قبول بود)
- (در اپیزود دو) آیا واقعا شمر انقدر آدم خوبی است که به خاطر وجود بچه ای ده ساله از بریدن سر پدر و مادر منصرف می شود ؟
- در ادامه سوال قبل باید گفت که مگر او فرستاده حسین (ع) و مامور به وظیفه نیست ؟
- (در اپیزود سه) یعنی شمر بن ذی الجوشن واقعا انقدر قابل اعتماد است که مورخ ، زن و بچه خود را به او می سپارد ؟! بعد این شرط او برای شمر است؟ واگر پاسخ مثبت است ، شمر که فرستاده حسین (ع) است چرا قبول نمیکند ؟!
محمدجواد حبیبی – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال
salam
be nazare man vaghti ye kar ejra mishe ye seri az masael ro kargardan be ohde mokhatab mizare ke khodesh kashf kone
age gharar bashe be hame in soalat javab bede ke dge taatr shekl nemigereft
احسنت