نقدی بر نمایش «و چند داستان دیگر» به کارگردانی محمد امینی‌راد، به بهانه اجرای آن در چهل و سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر ؛

ضعیف‌تر از یک اتود دانشجویی


با تعدادی بازیگر و دیالوگ‌های سرد و بی‌روح و کمی خون و اشک و آه و یک دکور مثلاً با جزئیات و چند اپیزود که ظاهراً قرار است حول یک سوژه قصه‌ای روایت کنند؛ نمی‌شود اسم تئاتر روی یک واقعه گذاشت.
بله آنچه با عنوان نمایش «و چند داستان دیگر» به کارگردانی محمد امینی‌راد روی صحنه می‌رود فقط یک «واقعه» است و از عناصر دراماتیک نمایش در آن خبری نیست.
بازیگران چنان سرد و بی‌روح و ساختگی روی صحنه حاضر می‌شوند که تماشاچی را دلسرد می‌کنند و حوصله‌اش را سر می‌برند. دیالوگ‌ها هم چنان دم‌دستی نوشته شده‌اند که در حس‌آمیزی و یا نزدیک کردن مخاطب به شخصیت‌ها و ایجاد ریتم مناسب در قصه نه تنها اثر مثبتی ندارند، بلکه مخرب هم هستند.
به اصطلاح قصه نمایش، نوشته پیام لاریان، صرفاً یک ایده تک خطی است که هیچ افت و فرودی ندارد، کاملاً خطی است، هیچ گره و رنگ و پی‌رنگ و خرده پی‌رنگی ندارد، نقطه عطف که پیشکش، پایان بندی هم توقع زیادی است.
از طراحی میزانسن هم خبری نیست. یعنی اگر به تعیین درب ورودی خانه و درب اتاق‌خواب و چیزهایی از این دست می‌شود گفت میزانسن، پس هر کسی می‌تواند کارگردان تئاتر باشد.
«و چند داستان دیگر» حتی از اتودهای دانشجویی و پایان‌نامه‌ها هم ضعیف‌تر است و علی‌رغم ایده‌ای که دارد و می‌تواند به نمایشنامه و بعد نمایش خوبی تبدیل شود؛ به دم‌دستی‌ترین شکل ممکن نوشته شده و بعد روی صحنه رفته است و اساساً اثری در شأن جشنواره تئاتر فجر نیست.

المیرا نداف – نویسنده میهمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *