تئاتر محیطی ( off stage ) از بهترین شیوه ها برای اجرای یک تئاتر با سوژه ای اجتماعی است . وقتی یک اثر نمایشی در مورد یک جامعه و یا یک معضل اجتماعی است ، چه بهتر که در انتخاب اجرای آن نیز به جامعه هدف نزدیک و نزدیک تر شود و این گونه اثرگذارتر باشد و جامعه را به هدف و پیام احتمالی اثر نزدیک تر کند .
افسانه ماهیان و گروه اجرایی “من یک موجود بلوتوثی هستم به من نگاه نکنید” نیز به خوبی و به درستی جسارت خارج شدن از محیط سالن های اجرا را به خرج داده اند و تلاش نموده اند تماشاچی را هرچه بیشتر به سوژه ی مورد نظرشان نزدیک نمایند .
از امتیاز های مثبت این اجرا ، این است که علی رغم شکستن دیوار چهارم و تا حدود زیادی دخالت دادن تماشاچی ( از راه چشم ) در نمایش ، با این حال ، حریم تماشاچی را حفظ می کند و مهم تر اینکه خلاف فلسفه جاری در متن و اجرا عمل نمی کند : مثلا از تماشاچی ( بدون اجازه و یا حتی با اجازه او ) عکاسی نمی کند و با کشیدن یک نوارِ خطر بینِ صحنه و تماشاچی ، از ” بلوتوثی شدن ” تماشاچی جلوگیری می کند . گویی منِ تماشاچی در مرز آلودگی هستم ولی با هشدارهای بازیگران ، وارد دنیای سیاه شبکه ها نمی شوم .
دیگر عاملی که در ایجاد فضای مورد نظر کارگردان و هدایت تماشاچی این پرفورمنس به دنیای مخوف شبکه ها بسیار کارآمد عمل می کند ، طراحی لباس است ، محو کردن کامل جنسیت و بازیگران را تبدیل به داده های اینترنتی کردن با استفاده از لباس های متحد الشکل ، باعث می شود تا مفهوم تبدیل شدن واقعیت به مجاز به تماشاچی به خوبی القا گردد .
و شاید مهم تر از همه آنچه گفته شد ، سوژه ی “من یک موجود …” باشد که به شدت کارکرد اجتماعی دارد و به شدت می تواند تماشاچی را به فکر فرو برد و ناخودآگاه او را نسبت به آنچه در فضای مجازی برایش رخ می دهد ، آگاه سازد . شاید تماشاچی در ابتدا ، بعد از تمام شدن این پرفورمنس ، احساس نکند تحت تاثیر اثر قرار گرفته است و یا شاید از انتخاب این اثر برای تماشا پشیمان شود ، اما بی شک در اولین باری که سوژه ی یک عکس باشد و یا خودش بخواهد عکاسی کند به یاد این اثر می افتد و آن لحظه ، دقیقا لحظه ای است که این اثر روی تماشاچی اش کار می کند .
شاید حتی بهتر باشد “من یک موجود …” را به عنوان یک نمایش خیابانی و در بطن جامعه اجرا کرد ، که بی شک با تغییر اندکی در میزانسن شدنی است و بی شک در مدیوم پرفورمنس خیابانی تاثیر بیشتری روی جامعه خواهد داشت .
فقط کاش یک بازنویسی کوچک روی متن و به خصوص نام آن انجام می شد تا به روز شود و مفاهیمی مثل بلوتوث جای خود را به مسائل امروزی تر بدهد تا برای همه اقشار و نسل ها ، به ویژه نسل امرور قابل درک باشد .
“من یک موجود …” نمونه خوب از یک پرفورمنس است ، بدون شلنگ تخته هایی که امروز روز در این گونه آثار رایج شده اند و بدونِ حرکات و حرف های اضافه ، با ابژه و سوژه ای منطبق بر هم و با کارکردی بالا برای جامعه ما که شاید در مورد سوژه این اثر آگاهی خیلی کمی داشته و اسیر شبکه های مجازی باشد ، بدون آنکه از اسارت خود آگاه باشد .
المیرا نداف – نویسنده مهمان