یادداشتی بر نمایش “ادیسه” به کارگردانی الکسی للیاوسکی
به بهانه ی اجرا در شانزدهمین جشنواره بین المللی نمایش عروسکی تهران-مبارک
شما را نمی دانم اما من ترجیح می دهم “کتاب” بخوانم ، نه ای بوک (ebook) و نه کتاب صوتی و نه pdf و … چه برسد به اینکه کتابی را با ویدیو پروژکشن روی دیوار یا پرده بیاندازند و مرا مجبور به خواندنش کنند .
این کاری بود که کارگردان محترم روسی نمایش ” ادیسه ” با من و احتمالا عده زیادی از مخاطبانش کرد .
از شما چه پنهان من زبان روسی نمی دانم . پس دیالوگ های بازیگران و عروسک گردان های نمایش “ادیسه” به کارم نمی آمد و متوسل شدم به بالانویس نمایش . یک بالانویس طولانی ، بی نظم و غیر منطبق . البته غیر منطبق را از آنجایی فهمیدم که پنج خط بالانویس به مدت ۵ دقیقه روی صفحه باقی می ماند و بازیگران و عروسک گردان ها دیالوگ هایشان را می گفتند و جملات فارسی را نمی دانستم به کدام بازیگر ربط دهم ، آخر من یک کلمه هم روسی نمی فهمم ! خلاصه اینکه بالانویس ها را می خواندم بی آنکه بدانم کدام جمله به کدام پرسوناژ مرتبط است .
البته شاید اگر تلاش می کردم ، این پازل را می شد جور کرد اما خب لحظاتی که مشغول جور کردن این پازل می شدم ( کدام جمله فارسی به کدام پرسوناژ مرتبط است . ) دیگر نمایش و عروسک ها و حرکاتشان و … را از دست می دادم .
پس نمایش از ریتم می افتاد و با آن صفحه سپید و آن عروسک های کوچک و سپید و یک شکل ، هیچ جذابیتی برایم باقی نمی ماند جز روخوانی قصه تکراری ادیسه آن هم از روی پرده !
نحوه روایت قصه نیز ساده و با همان فراز و فرودهای تکراری بود ، البته کمی چاشنی طنز به آن افزوده شده بود که به علت ترجمه ، چندان کارآمد نبود . چراکه طنزها ، طنز موقعیت نبود و طنز کلام بود و فقط دوستانی که گویی روسی می فهمیدند یا رگ و ریشه روسی داشتند با شوخی های کلامی می خندیدند و لذت می بردند .
عروسک ها و تکنیک این نمایش که عروسک های رومیزی بودند و به دست و پاهای برخی از آنها آهنربا وصل بود تا به بشکه های فلزی بچسبند ، عروسک هایی بودند که سهل انگارانه و با کمترین میزان خلاقیت ( به جز مورد آهنرباها ) ساخته شده بودند .
همه چیز نمایش “ادیسه” مثلا مینیمالیستی بود ، که حداقل در نمایشی دیالوگ محور و با این حجم از بالانویس این مینیمالیسم به ضرر اثر و مخاطب تمام شد ، از این جهت که هیچ جذابیتی برای مخاطب باقی نمی ماند . چرا که داستان تکراری است ، دیالوگ ها به جای شنیده شدن با لحن خاص بازیگران ، از طریق بالانویس دریافت می شوند ، دکور هیچ است و عروسک ها کوچک و سفید هستند و چیزی جز کسل شدن برای مخاطب باقی نمی ماند .
من اگر بخواهم “ادیسه” هومر را بخوانم ترجیح می دهم کتابش را بخرم و بخوانم . نه اینکه به اسم تئاتر دیدن در سالنی تاریک مرا مجبور کنند ، متن کوتاه شده ی کتاب را روی دیوار بخوانم ، این “ادیسه “تئاتر نبود ، حداقل برای من که یک کلمه روسی نمی فهمم !
فرهاد ابراهیمی والا – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال
خب از گروهای پانتومیم دعوت کنن که کم هم نیسات تعدادشون در جهان . هم همه میفهمن هم لذت می برن
این اجراهای خارجی که رو دیالوگ می چرخه هم خودش معضلیه تو جشنواره هامون هااا …. تئاتر فجر هم همین مشکل رو داریم هرساله
خب مشکل تو دیگه زبان روسی بلد نیستی … انتظار نداری قبلش کلاس زبان برگزار کنن که … ??
بهترین کار خارجی که در چند جشنواره اخیر دیدم آنتیگونه از لهستان بود که فوق العاده بود …
باید امکانات سالن ها رو منطبق با نمایشها قرار بدند که نمی دند!
واقعا کار این گروه هلندی فوق العاده است .
نمی دونم واقعاااا سخته پیدا کردن همچین گروه هایی که دعوتشون کنیم ؟؟؟
متاسفانه سالهاست از ضعف حضور کارهای خوب خارجی در جشنواره رو به رو هستیم . با این حال همیشه این سوال پا بر جاست که چرا باید چند کار بی کیفیت به رغم هزینه های بالا در جشنواره های داخلی مان حاضر شوند و هیچ کسی هم الحمدالله پاسخگو نیست.
ممنون از تئاترفستیوال بابت منعکس کردن مطالب خوب و جذاب .
لایک
Like