نقدی بر نمایش “ترانه های محلی” اثر محمد رحمانیان
چند نفر می خوانند، چند نفر هم ساز می زنند و هر از گاهی دو نفر به روی سن می آیند و چند کلامی به هم می گویند، آن هم با لهجه هایی غیرباورپذیر ، پر اشتباه و پر از تپق!
“ترانه های محلی” مجموعه ای از ترکیب هیچ است و اشتباه . داستان که ندارد. میزانسن که تقریبا دم دستی و کودکانه است. دکور هم که هیچ! پرده سینمایی و چند فریم غلط انداز غیر قابل باور که حواس تماشاگر را بی حساب و پی در پی پرت می کند .
این نمایش، نه نمایش موزیکال است و نه درام. جوانی فرنگ رفته که با همسر فرنگی اش بحثشان می شود، بر سر به اصطلاح فرهنگ ایران و اقوامش. پس شال و کلاه می کند و برای ساخت آلبومی از موسیقی نواحی ایران عازم وطن می شود و به هر کوی و برزنی می رود… و نهایتا چند خاطره بازی و یاد مردگان و نمایش فیلم های نخ نما و بی ربط از ژکان و بیضایی و مهرجویی و دیگران.
بازیگرها هم که هیچ اند و هیچ! چند فیگور سرخوشانه از اشکان خطیبی و چند لهجۀ درهم و برهم و چندین و چند تپق از سایر بازیگران. اسامی بازیگران را که در بورشور می خوانی، احساس میکنی قرار است فستیوالی از هنرنمایی ببینی. اما با کمال تأسف به خاطر کارگردانی ضعیف محمد رحمانیان، نمایش تبدیل به یک کمیک ناخواسته و رنج آور شده است. ریتم ملال آور و میزانسن هایی سراسر دم دستی برای تماشاگر، که معلوم نیست قرار است کنسرت موسیقی ببیند و نمایش در خدمت آن باشد یا اساسا به عکس و یا هیچ کدام!!؟
موسیقی هم که از خوانندۀ جوان و معروفِ امروزی اش، علی زندوکیلی گرفته تا نوازنده ها، همگی بی شور و هیجان ، قطعاتی را کاملا بی ربط به نمایش ، چه در مفهوم اشعار و ترانه ها و چه در فرم ارائه آنها، فقط از روی نت و کاملا بی حس، برخلاف اسامی معروفشان ، تقریبا فالش اجرا میکنند . و خواننده های زن بیشتر شبیه کسانی می مانند که در مجالس دور همی زنانه به دنبال گوش مفت می گردند و گویی خواسته شان به رخ کشیدن جنس شان است تا صدایشان، ما دراین چند سال صدای خواننده های زن بسیاری در انواع هنر های نمایشی شنیده ایم مثلا آنسامبل اپرای تهران دراجرای اپرای Gianni Schicchi اثر Giacomo Puccini در اسفند ماه سال ۱۳۹۱و اجرای مجدد آن در مرداد ماه ۱۳۹۲، و همچنین در اجرای اپرای “اشکها و لبخندها” در مهرماه ۱۳۹۲ ، اما بی شک تا به حال چنین ضعیف و بی مایه نبوده اند. خواننده های مرد هم که بسیار بازاری و ناکوک. با ژست هایی شبیه به خواننده های رپ به اصطلاح ساسی مانکنی و مجلس گرم کنی امروزی!! و نهایتا ترانه هایی تکه دوزی شده و به اصطلاح محلی! حال آنکه در همین روزها در سالنی نزدیک به همین سالن اصلی تئاتر شهر نمایش “باغ دلگشا” اثر موزیکال پری صابری اجرا میشود ، که در آن تکلیف صاحب اثر، نوازندگان و خوانندگان و نهایتا مخاطب با موسیقی اثر و به طور خاص صدای خواننده ی زن مشخص است.چرا که همه به جا و به اندازه و در خدمت اثرند نه در خدمت میل شخصی شان، معروفیت خود و یا جنسشان!
محمد رحمانیان را قریب به بیست سال است که با آثارش می شناسم، با آن میزانسن های کم نقص و ریتم هایی متناسب با اثر. رحمانیان همیشه سراغ سوژه هایی می رفت بی بدیل و با فرمی منحصر به فرد . کارگردانی اش تماشـاگر را به صندلی میخـــــکوب می کرد. این که چگونه این کارگردان خوش سلیقه به چنیــــن روز و روزگاری دچار شده و اثری تا این حد نازل و بازار پســــند (غیر تئاتری) تو لید کرده است، به نمایشی که این روزها در تالار اصلی تئاتر شهر می بینیم ، ربطی ندارد. ما از رحمانیان با آن سابقه درخشان، نمایشی می خواهیم فرهیخته ، هنرمندانه و صد البته ملّی!
این که بگویند کارگردان حق دارد برای خنداندن و مفرح کردن عده ای، با اقوام مختلف شوخی کند و بعضا آنها را به استــهزا بگیرد (پرده ی مربوط به زاهدان) ، برای ما هم به عنوان منتقد این حق را فراهم می کند که با کمال تاسف و دردمنـــدی رأی به غیر ملّی بودن اثر او بدهیم.
الف. فرهمند_ نویسنده مهمان
نوشته ی شما اونقدر کامل هست که به نظرم لازم نیست دیگه کار رو ببینی!
از آقای رحمانیان بیش از این انتظار هست.
خوب اگه مردونه همون اول میگفتند که می خوان کنسرت برگزار کنند که بهتر بود. لااقل تکلیف ما هم به عنوان مخاطب مشخص بود که می خواییم چی ببینیم.
عالی گفتید! عالی عالی عالی
من با همسرم و دوتا از دوستام رفتیم این نمایش دیدیم .
با احتساب پول آژانس ۱۳۰هزار تومن هزینه کردیم یک شب شاد داشته باشیم و یک نمایش ویژه ببینیم . اما واقعا حیف از نام رحمانیان با اون سابقه ! واقعا پول زحمت کشیده که نمیخورن اینها !! اصلا نمیفهمن ۱۳۰۰۰۰ تومن یعنی چی !!! واقعا متاسفم . شبمون و هزینه یکماه تفریحون رو به باد دادن !
یلدا خانوم
۱۳۰۰۰۰ ت واسه اینا پول خورده ! مثلا همین اشکان خطیبی میدونی چه بچه پولداریه !!
به قول همین نویسنده این نقده کاملا سرخوشانه و کودکانه سر هممون رو کلاه گذاشتن .
میدونی چرا ؟ چون بی زحمت پول در میارن دیگه . مثله همین نمایششون
زند وکیلی معرکه بود ……. اشکان جووووونم عالیییییییییی بودددددد
همه خوب بودن تا چشم مخالفشون کورشه . الهی …………
فقط نمیدونم کارگردانش چرا اینقد ریشو موهاش بلنده ! قیچی نداره یاازین ترسوهاست ک ریش میذارن وام بگیرن !؟!؟!؟ 🙂
لایک لایک لایک
چرا اینقد فرافکنی میکنید و شلوغ بازی در میارید …
خب از کار خوشتون نیومده ک نیومده . به جهنم ! چرا اذهان عمومی رو مشوش میکنید .
واقعا به این مسخره بازی شما میگن نقد !؟!؟!؟
متاسفم برای سایت تئاترفستیوال که هر دری وری رو منتشر میکنن ! واقعا متاسفم .
نوشته ی بسیار خوبی بود . منم اشتباه کردم که اینکارو دیدم اونم ۳ نفر بودیم ۷۵۰۰۰ تومن پول یا مفت دادیم به این کار
اینجا میخوام به جناب رسول عرض کنم :
فقط نمیفهمم این ادبیات دولت جدیده که همش یا قسم میخورن اونم از نوع جلاله یا تازه گیا همش میگن : (( به جهنم !))
جنبه هم خوب چیزیه ! نقد دیگه ! جنبه داشته باشید …
ترانه های محلی سراسر توهین بود ! گول زدن مخاطب تا چه حد ! ! !
خسته نباشید … انصافا خیلی نقد جامع و کاملی بود ، تا وقتی من کار رو ندیده بودم از خوندن این مطلب تعجب کردم و اتفاقا بهونه ای شد کار رو برم ببینم و بفهمم حق با شماست
وقتی بروشور کار و می بینی واقعا انتظار داری یک کار فوقِ عالی ببینی . آن هم از کنار هم قرار گرفتن این همه بازیگر سرشناس و تاپ تئاتر با کارگردانی محمــــد رحمانیــــان !!! انتظار دیگه ای نمی شه داشت . ولی همه این ها فقط یک اتفاق است کلکسیونی نازیبا.
اینکه رحمانیان به سمت تئاتر بازاری رفته و قبول دارم و شدیدا موافقم خداییش کار خیلی ضعیف بود . من آخرین روزهای زمستان هم نپسندیدم ولی باز هم اصلا به این آشفته بازار نمی رسید .
صبا خانوم اول فک کن بعد بگو حرفاتو .
اولا روزهای آخر((اسفند)) نه روزهای آخر زمستان !!!!!!!!!!
ثانیا گول این سایتو نوشتشو نخور آجی . اینا دعوای شخصی دارن با هنرمندا ! والا ب خدا
علی زند وکیلی چرا اینجوری بوددددد … وای صداش هنوز تو مخمههه…
به نظر من نمایش موزیکال ترانه های محلی از بهترین کارهایی است که امروز روی صحنه تئاتر رفته مخصوصا در مقایسه با نمایش باغ دلگشا خیلی قوی بود و اصلا قابل مقایسه نبود البته حضور زندوکیلی درخشان در این تئاتر بی تأثیر نیست .
به این که نمی گن تئاتر
با ساز و آواز که نمی شه مخاطب رو فریب داد
کاملا با شما مخالفم … نابود کردن پیشکسوتان تئاتر آن هم به این صراحت را اصلا نمی پسندم . تئاتر ایران اگر رحمانیان ها را هم از دست دهد دیگر درش را باید تخته کرد !
سلام.
این نمایش اصلا در حد و اندازه های آقای رحمانیان نبود. بیشتر شبیه به یک شوخی بود.انگار یک دورهمی داریم بدون هیچ قاعده و قانونی. باهاتون موافقم. این رحمانیان رو نمی شناسیم!
من خیلی از موسیقی کار سر در نیاوردم.نمی تونم هم بگم فالش بود یا نبود اما اینکه سعی می کرد مثلا محلی باشه خیلی بد بود چون کافی بود شما اهل اون منطقه باشید تا بدونید چقدر در لحجه بی راه رفتن!!! به نظرم این حداقل کار بود که لحجه ها درست باشه اینطوری از بار تمسخر کردن لحجه ها و قومیت ها هم کم می شد اما بازم نمیشه گفت به صفر می رسید