“ پرومته / طاعون ” بمبی است از انرژی سرشار بازیگرانش که در خدمت هیچ هستند و همین انرژی ِ سرشار چون به خوبی هدایت نمی شود و در خدمت قصه ، طرح اجرایی و یا معنای مشخصی نیست، نتیجه ای جز نابودی به همراه ندارد.
گویی کارگردان اثر توانایی بالای بازیگرانش در حرکات فرم ، نوازندگی و سولفژ و خوانندگی را دیده است و تلاش کرده از این حجم بالای توانایی برای خود نمدی فراهم کند و تصور کرده که با چند ارجاع به پرومته و خدایان یونان و تاریخ اساطیری و کهن ایران و حتی با گریزی به طاعون کامو و حتی اشعار معاصر فارسی ، می تواند مخاطب را روی صندلی اش میخکوب و او را مرعوب کند.
اما چون قصه تعریف نمی کند و حتی روایت واضح و روشنی ندارد و حتی از لحاظ انتخاب متون ، اثر فاقد همبستگی است و چون نخ تسبیحی برای اتصال مهره های پراکنده اثرش ندارد ، آن انرژی بالای موسیقایی و بازیگری بازیگران ، تنها تا چند دقیقه توانایی همراه کردن مخاطب را دارد و بعد از حدود ده دقیقه دیگر نمی تواند مخاطب را با خود همراه کند و در نتیجه برای من چیزی جز حسرت برای بازیگرانش ندارد که انرژی بالای شان هدر شده است، حال آنکه می شد با یک روایت ساده و نه حتی قصه به معنای کلاسیک آن ، تنها و تنها با ایجاد یک نخ تسبیح برای بخش های مختلف نمایشنامه ( که البته من در وجود یک نمایشنامه منسجم برای این نمایش شک دارم ) و با ایجاد معنای مرتبط به هم برای حرکات و موسیقی و کلام بازیگران ؛ “ پرومته / طاعون ” را به اثری تجربی و دیدنی تبدیل کرد .
اما بی شک با این ترکیب عجیب و غریب که یونان و ایران باستان و اشعار علی صالحی و حتی بحر طویل خوانی و طاعون کامو را به هم وصله و پینه کرده است ، نمایش و یا تئاتر و حتی پرفورمنس خلق نمی شود چرا که نمی شود جای خالی حداقل یک روایت یا معنای مشخص در اثر را نادیده گرفت .
“ پرومته / طاعون ” بازیگران خوب و توانایی دارد ، همین و بس . و این برای قابل دیدن شدن یک اثر نه دلیل لازم است و نه کافی .
المیرا نداف – نویسنده میهمان