در مراسم تشییع مصطفی عبداللهی هنرمند عرصه تئاتر ، فرصتی به وجود آمد تا خبرنگار تئاتر فستیوال با دو تن از کارگردانان و بازیگران تئاتر کشور آقایان کوروش نریمانی و شکر خدا گودرزی که از همشهریان مصطفی عبداللهی نیز هستند در مورد این هنرمند گفتگویی کوتاه داشته باشد و خاطراتی از ایشان را مرور کنند . متن این گفتگوها به شرح زیر است :
شکر خدا گودرزی در باره ی مصطفی عبداللهی گفت :
من و زنده یاد مصطفی همشهری بودیم . بیش از ۴۰ سال است با مصطفی از نزدیک آشنا هستم . مصطفی بنیان گذار تئاتر “کوچـه ” در بروجرد بود و مصطفی سهم بسزایی در ایجاد جریانی که امروز به نام تئاتر در بروجرد وجود دارد ، داشته است که این سهم غیر قابل کتمان است . آخرین کاری هم که ما در کنار هم بودیم نمایشی بود به نام ” شرق بوسه ” بود که مصطفی کارگردانی می کرد و من نقش ” دانتــون ” را در آن بازی می کردم که در مجموعه تئاتر شهر اجرا شد .
مصطفی یک نمونه ی بی بدیل از آدم هایی است که زیستن را معنا می کنند . زیستن به معنای آن که چگونه زندگی کند ، با دیگران چگونه زندگی کند ، برای خودش چگونه باشد و چگونه بتواند مبارزه کند . مبارزه نه به معنای بیرونی ، مبارزه با خود با درون خود ، مبارزه با بیماری . این کاری که مصطفی کرد ، یک حماسه بود . ۱۴ سال مبارزه با سرطان واقعا شوخی نبود . این همه سال مصطفی را می شناسم و او هنوز برای من حضور دارد . یک بار نبود که مصطفی حالت های پیش پا افتاده ای را برای مطالباتش پیش بگیرد . با مناعت طبع ، بلند نظری ، بزرگواری و با تمام گرفتاری هایی که چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ خود بیماری داشت ، توانست یک شخصیت محبوب و نجیب برای خودش در بین تئاتری ها بسازد . همه ی این ها یک طرف ، نجابت مصطفی طرف دیگر . به نظر من آن دریدگی ها ، غرور ، نخوت ، آن بی تربیتی هایی که گاه ممکن است در برخی ها شاهد باشیم در مصطفی نبود .
می توان گفت مصطفی یکی از افراد شاخص تئاتر دهه ی ۴۰ بود که در بروجرد رشد کرد ، کسی که کارش زندگی اش بود . کمتر دیده ام کسی نمایشی را کار و انتخاب کند که عین زندگی خودش باشد و انتهای نمایش انتهای زندگی خودش باشد . این به ندرت اتفاق می افتد . نمایش ” در اعماق ” انگار زندگی خود مصطفی است ، واقعا ” در اعماق ” جنگیدن با مرگ است ، مثل زندگی خودش . شما می بینید جمله آخر نمایش ” آسوده شو ” است و مصطفی هم آسوده شد .
وی در انتها درباره ی غم از دست دادن مصطفی عبداللهی افزود : ضایعه و غم بزرگی است ولی من اعتقاد دارم که مصطفی وقتی این نمایش و فضای اجرایش آماده شد می خواست بگوید که من به خواسته ی خود می روم ، یعنی خودخواستگی . در جنگ اراده ای که مصطفی داشت ، انتخاب کرد که برود . این گونه نیست که من جاودانگی مصطفی را احساس نکنم و یا احساس نکنم که در کنار من هست . چون جــان ، یک مجموعه ی به هم پیوسته گیتی است . جان زوال ندارد . ماده زوال دارد ، جان زوال ندارد و مصطفی هست . شما اسمش را می آورید و نمایشش روی صحنه است . بنابراین جان نه زوال ، نه اندازه ، نه حجم و نه زمان دارد . جان یک عنصر متصل است بنابراین این عنصر متصل زوال ندارد .
********************************
کوروش نریمانی در مورد تاثیرگذاری مصطفی عبداللهی بر تئاتر ایران گفت :
مصطفی یکی از بهترین ها و متعهدترین های تئاتر بود . او هم ولایتی من بوده و این افتخار را داشته ام که از کمک شایان آقای عبداللهی در رابطه با اولین تله تئاتر ام در شبکه ۲ در سال ۶۹ – ۷۰ داشته باشم . همیشه از کارهایشان لذت بردم و در کنارشان بودم . به هر حال به نظر من از دست دادن آقای عبداللهی برای تئاتری ها ضایعه ی بزرگی است . او جزء معدود تئاتری هایی بود که متعهدانه و عاشقانه به تئاتر فکر می کرد . از همان دوران نوجوانیش که گروه تئاتر منسجمی به اسم ” کوچــه ” را تشکیل داد تا زمانی که تهران آمد و به گروه تئاتر ” هنـر” پیوست و مدام روی صحنه بود . همیشه کارهایشان را با لذت دنبال می کردم . همین الان هم نمایش او روی صحنه است و او تا آخرین لحظات زندگی اش به تئاتر فکر می کرد ، خیلی جدی هم فکر می کرد .
وی در ادامه اضافه کرد : به نظرم مصطفی عبداللهی می تواند الگوی بسیار مناسبی برای نسل جوان باشد . امیدوارم که جوان ها از امثال مصطفی عبداللهی الگو بگیرند . او سرافرازانه با بیماری اش جنگید و سرافرازانه از بین ما رفت . ای کاش مسئولین و متولیان ، همکاران و همه مان مهربانانه تر با امثال مصطفی برخورد می کردیم . روح و روانش شاد .
کوروش نریمانی در انتها افزود : من این ضایعه را به نوعی به همه مان تسلیت می گویم . ضایعه ی دردناکی است . ما تعداد بسیار کم و انگشت شماری مثل مصطفی عبداللهی در تئاتر داریم . امیدوارم روانش شاد باشد و امیدوارم که بتوانیم اندکی از آن تعهدی که ایشان نسبت به تئاتر خودش احساس می کرد را در خودمان احساس کنیم .