امروز ، در سی و یکمین روز از اردیبهشت ماهِ هزار و سیصد و نود و شش ، درست دو سال از نبود زنده یاد مصطفی عبداللهی ، بلند سرو آزاده ی تئاتر ایران می گذرد .
صبح روز پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه بود که مصطفی عبدللهی از میان ما رفت و ما را با غم نبود خود ، تنها گذاشت . اما بی شک نقش و تاثیری که مصطفی عبداللهی در طی چهل سال فعالیت در حوزه تئاتر داشته است ماندگار است و فراموش نشدنی . این نقش و اثرگذاری تا سالیان سال به قوت خود باقی می ماند و حسرتی همیشگی را به ارمغان می آورد که کاش بیشتر بود و بیشتر می زیست و بیشتر از وجودش بهره مند می شدیم .
ما امروز در تئاتر فستیوال به مناسبت دومین سال درگذشت این بزرگوار کارنامه هنری او و نقش او در تئاتر ایران را مرور می کنیم .
به گزارش تئاتر فستیوال ، زنده یاد مصطفی عبداللهی در پانزده سالگی یعنی سال هزار و سیصد و چهل و نه به همراه چند تن از دوستان خود گروهی به نام گروه تئاتر “ کوچه “ را تاسیس کرد ، پس از اجرای نمایشی در تهران و مصاحبه با روزنامه ها و بیان کمبود امکانات در شهرسـتان ، سالنی جهت تمرین تئاتر توسط وزارت فرهنگ و هنر وقت به ایشان داده شد . وی نمایش “ زارع شیکاگو “ نوشته مارک تواین را در بروجرد به روی صحنه برد .
نمایش های دیگری چون “خیانت “ ، “ لونه شغال “ ، “ آی باکلاه ، آی بی کلاه “ ، “ چوب به دست های ورزیل “ ، “ ریل “ ، “ حالت چطوره مش رحیم “ ، “ پاتوق “ ، “ باغ آرزو ها “ ، “ اسب سفید “ ، “ قلم عمه خانم “ ، “ آنجا که ماهی ها سنگ می شوند “ ، “ زیر زمین “ ، “ مرگ من مرثیه ندارد “ ، وقتی آسمان می گیرد “ و … از نمایش هایی هستند که در آن دوره در آن سالن به اجرا در آمدند .
وی در سن بیست و چهار سالگی به تهران آمد و وارد دانشکده هنرهای دراماتیک شد و پس از آن در نمایش هایی چون “ آرش “ ، “ هفت خان رستم “ ، “ مرد فرزانه ، ببر دیوانه “ ، “ هفت قبیله گمشده “ و … به عنوان بازیگری توانا ، ممتاز و شناخته شده حضور یافت .
وی پس از فارغ التحصیلی در رشته ی کارگردانی و بازیگری از دانشکده هنرهای دراماتیک ، نمایش های مختلفی را با عنوان کارگردان به روی صحنه برد و گاها خود نیز در آن ها به ایفای نقش پرداخت .
در سال ۱۳۸۱ بیماری سرطان به سراغ مصطفی عبداللهی آمد و او چهارده سال با این بیماری مبارزه کرد و هرگز ناامید نشد و دست از کار نکشید . این هنرمند در تمام این سالها با وجود بیماری ، هیچ فرصتی را برای فعالیت هنری از دست نداد و عاقبت با کولهباری پربار و کارنامهای درخشان در عرصه تئاتر، رادیو، تلویزیون و سینما به دیار باقی شتافت .
از دیگر آثار او می توان به نمایش هایی چون “ شرق بوسه “ ، “ کابوس سرخ “ ، “ حکم “ ، “ انبوهی از هیچکس “ ، “ جنگ در طبقه سوم “ ، “ شربوسه “ ، “ از پشت شیشه “ ، حماسه چله نشـــین ها “ ، “ مرگ تصادفی یک آنازشیست” اشاره کرد ، همچنین نمایش ” در اعماق ” نوشته ماکسیم گورکی و کارگردانی او در ۲۷ اردیبهشت ماه سال هزار و سیصد و نود و چهار در حالی که او در بستر بیماری در بیمارستان پارسیان بود ، در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر بدون حضور او به روی صحنه رفت و متاسفانه او نتوانست شاهد درخشش بازیگرانش در این نمایش باشد .
متن زیر ، آخرین نوشته به قلم مصطفی عبداللهی است که گویای فعالیت ها و دل نگرانی های عاشقانه ی او برای “کوچه” ای است که از عشق بنا نهاد :
” کوچه ای بنا نهادم از عشق ، طی ۴۰ سال . از پشت شیشه ها ، زارع شیکاگو را در اتاق ۱۳ به نظاره نشستم در حالیکه جنگ در طبقه سوم برپا بود . کابوس سرخ من این بود که با شب تا صبح ، کبودان و اسفندیار را همراهی کنم . چشم در برابر چشم نهادم تا آی با کلاه و آی بی کلاه را با خط عشق در میان عفت قبیله ی گم شده بازرسی کنم و تو ای یادگار زریران ، اگر نرفته بودی ، بستگی بیچاره از شرق بوسه رهایت نمی کرد . اما حکم این بود که خاطرات هنرپیشه ی نقش دوم را در میان انبوهی از هیچکس ورق بزنم و در همین کوچه مرگ تصادفی یک آنارشیست را هوار کنم . اینک در اعماق این کوچه که آکنده از اصوات دلنشین رادیو است ، تکرار می کنم که پهلوانان نمی میرند.
از جان ، مایه گذاردم ، تا همه را به این کوچه دعوت کنم . زندگی من این کوچه تئاتری است ، اما کوچه ، حال و روز خوشی را سپری نمی کند ، گویا بلوارهای ظاهرا شیک با مواد نامرغوب درجه چندم ، در حال ویران ساختن کوچه های تئاتر هستند … ” – مصطفی عبداللهی
همچنین بخوانید :
ویژه نامه گرامیداشت مصطفی عبداللهی : برگزیده چهار دهه تئاتر ایران
.
” راز لبخندهای ماندگار ” یا ” چرا مصطفی عبداللهی و داریو فو شبیه به هم هستند ؟ “
گویا بلوارهای ظاهرا شیک با مواد نامرغوب درجه چندم ، در حال ویران ساختن کوچه های تئاتر هستند …
خدا بیامرزه
هیچ وقت نمایش مرگ تصادفی آنارشیست رو فراموش نمی کنم . فوق العاده بود
روحش شاد