یادداشتی بر نمایش «خانه مادری» به کارگردانی پویا حسنوند به بهانه اجرای آن در چهل و سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر ؛

«خانه مادری» یا شعار عجین شده با شعور


«خانه مادری» به کارگردانی «پویا حسنوند» و نویسندگی «امین ابراهیمی» نمایشی است که درد را هنرمندانه به تصویر می‌کشد.

هنرمندانه از آن جهت که درد را آرام آرام به جانت می‌نشاند؛ تو گویی دردی بزرگ را با کمی مورفین برایت قابل تحمل کند، فقط قابل تحمل، اما تو قطعا در پایان می‌توانی لحظه لحظه دردی را که کشیده‌ای برای دیگری روایت کنی.‍‍‍‍

«خانه مادری» اثری ضد جنگ و انسانی است؛ قصه محور نیست اما چنان دقیق و هنرمندانه روایتِ دردِ شخصیت‌هایش را بیان می‌کند که تو در تمامِ لحظات همراه و هم‌درد آنان می‌شوی گویی خودت آن درد را زیسته‌ای. گرچه با بهره‌ی هنرمندانه‌اش از طنز در یکی از پرده‌ها تحمل درد و تلخی جنگ را برایت کمی آسان می‌کند تا تویی که از میانِ دردِ زندگیِ روزمره‌ات به سالن تئاتر پناه آورده‌ای، از شدتِ درد از حال نروی.

استفاده کارگردان از ویدیو و صدا نیز به جا و درست است و در روایت گر بودن اثر، بسیار موثر است و در کاهش درد تو از آن‌چه روی صحنه جریان دارد – و تو می‌دانی که در جهانِ آن بیرون هم عینا و بدتر و تلخ‌ترش حتی در جریان است – با همین ابزار موفق عمل می‌کند.

پویا حسنوند در خلق فضای سورئال نمایش موفق است. استفاده درست از نور و طراحی صحنه خوب و بهره از متریال درست در القاء مفهوم خاک، مخاطب را در درکِ جهانِ نمایش یاری می‌رساند، جهان سورئال و وهم‌آلودی که در آن ارجاعات درستی به جهان رئال وجود دارد تا تو غرق در روایت نشوی و در هر لحظه بدانی که جنگ تلخ و گزنده استُ حتی در جهانی سورئال و ورای کره خاکی ما.

«خانه مادری» حتی به درستی و به اندازه شعار می‌دهد. شعارهایش برخاسته از شعورند و انسانی، و به خوبی و هنرمندانه به تصویر کشیده شده‌اند. شعارهایی که جهانی هستند و روی کره زمین مربع شکل صحنه، که یک ماهِ بزرگ در افقش می‌درخشد بی‌ترس از قضاوت‌های به اصطلاح روشنفکران ایران، از دردی جهانی می‌گوید از مرگ کودکان و زنان و مردانی از هر دو جبهه جنگ، و از درد آزادی و آزادگی که دردی است ورای مرزها و از مبارزان راه آزادی که مهم نیست به چه زبانی حرف می‌زنند و دین‌شان چیست و پاسپورت کجا را دارند، می‌گوید؛ از جنگ که وقتی بیاید خشک و تر را با هم می‌سوزاند. و در این مهم بازی خوب بازیگران نیز بسیار موثر هستند.

جهان خیالیِ «خانه مادری» در بطن همه دردی که روایت می‌کند، در پایان به تماشاچی امیدواری و نوید بهار را می‌دهد. گرچه صحنه پایانی که این رسالت را برعهده دارد، کمی طولانی است و بیش از اندازه شعاری؛ اما با طراحی درست میزانسن و لباس و صحنه توانسته است این رسالت خود را به انجام برساند و در بطن مرگ و درد و رنج نوید فردای بهتر را به تماشاچی بدهد و به او به قبولاند که فردا در جهان واقعی می‌تواند روز بهتری باشد، فقط کافی است که او بخواهد…

المیرا نداف – نویسنده میهمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *