یادداشتی بر نمایش "ناآرامسایشگاه" به کارگردانی محسن آزاد به بهانه اجرا در بیست و دومین جشنواره بین المللی نمایش های آیینی و سنتی

نمایشی که قصه دارد اما جان نه!


عرفان دهقان – در آستانه سومین روز از تولد جشنواره آئین سنتی، به تماشای نمایش «ناآرامسایشگاه» نشستیم. نمایشی که نیازهای اولیه تماشاچی را نه تماماً، بلکه تا حدی برآورده می‌کند. نگاهی به داستان نمایش می‌اندازیم:

این نمایش درباره آسایشگاهی است که توسط مالکش وقف شده اما فرزند، برخلاف وصیت پدرش، می‌خواهد آنجا را بفروشد. «مبارک» که از وصیت‌نامه خبر دارد، تصمیم دارد مانع فروش ملک شود و نگذارد ارباب همچین کاری بکند. اعضای آسایشگاه تصمیم می‌گیرند روح پدر را احضار کنند و از جای وصیت‌نامه باخبر شوند که اشتباها روح سه شاه قاجاری فتحعلی‌شاه، ‌ناصرالدین شاه و آغامحمدخان را احضار می‌کنند.

نمایش قصه دارد، اما این قصه به شکلی گشاد و طولانی پیش می‌رود که بیننده قادر به تاب‌آوردن دقایق بی‌جزئیاتی که پیش نمی‌روند، نیست. اگرچه نمایش قصه‌ای دارد، علت و معلول‌ها آن‌قدر ساده و قابل پیش‌بینی است که هیچ چیز در درون تماشاگر حرکت نمی‌کند. البته در چنین نمایش‌هایی، پایان معمولاً قابل حدس است، اما حداقل باید پروسه رسیدن به آن پایان، جذاب باشد؛ چیزی که در این نمایش وجود ندارد. در نهایت، قصه نمایش نیازهای سطحی تماشاگر را برآورده می‌کند، اما اندیشه‌ محدود یا مفهومی در میان تماشاگر و نمایش باقی نمی‌گذارد.

در این نمایش، سه تن از شاهان سابق ایران به داستان اضافه می‌شوند، که به‌طور اتفاقی با علت و معلول خوبی وارد داستان شده‌اند. اما این سه شخصیت به قدری بی‌کاربرد و بی‌کارکرد هستند که دقیقاً نمی‌دانیم اگر بجای آن‌ها شخصیت دیگری وجود داشت، چه می‌شد. این مسئله به‌طور کلی در مورد تمامی شخصیت‌ها صدق می‌کند. به‌ویژه شخصیت‌های بیمار روانی که بعضاً از عمد در آسایشگاه هستند و به این موضوع پرداخته نمی‌شود. هدف این کاراکترها در ابتدا حفظ آسایشگاه است، اما به‌راحتی تصمیم به رفتن نیز می‌گیرند.

کاراکترها در برخی موارد طنزهای خوبی دارند. بازی مبارک و سه شاه خنده‌دار و موفق عمل می‌کنند و طنزهای نمایش، به نسبت خود اثر، گاهی اوقات کار می‌کند. اما این طنزها نمی‌توانند خلأهای دیگر نمایش را پر کنند.

گروه موسیقی در این نمایش کار خود را به‌خوبی انجام داده‌اند و به‌عنوان یکی از قوی‌ترین اعضای تیم اجرایی شناخته می‌شوند. موسیقی باعث پویایی و انرژی نمایش می‌شود و یکی از نقاط مثبت این اثر است.

از ایرادات کارگردانی می‌توان به بی‌ثباتی میزانسن‌ها، زیبایی‌شناسی ضعیف و ضعف در بازیگردانی اشاره کرد.

در مجموع، ناآرام آسایشگاه نمایشی ضعیف با نمایشنامه‌ای ضعیف‌تر است که تنها دارای تکه‌های بامزه و کاراکترهای غیرکاربردی و بامزه است. با این حال، موسیقی خوب و گروه موسیقی فوق‌العاده‌ای دارد که در برابر سایر ضعف‌های نمایش می‌درخشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *