پیشنهاد سردبیر : حال که نظرسنجی به اتمام رسید و کالیگولا توانست ۱۷ درصد آرا را به خودش اختصاص دهد و بهترین نمایش نیمه اول امسال شد و از طرفی صحبت از میلیاردی شدن فروش این نمایش در اوضاع نا به سامان اقتصادی تئاترمان مطرح می شود ، خالی از لطف نیست که دوباره یادداشت خانم دکتر المیرا نداف ، رئیس دپارتمان نقد تئاتر فستیوال را با هم بخوانیم :
یادداشتی در راستای ریشه یابی استقبال عمومی از
” کالیگولا ” به کارگردانی همایون غنی زاده
چه من و شما ” کالیگولا ” ی همایون غنی زاده را دوست داشته باشیم و چه نه ، این نمایش ، اثری است که چیزی حدود یک ماه ، هر شب ، سالن حدود ۹۰۰ نفره ی تالار وحدت را از تماشاچی پر و اکثر قریب به اتفاق آنها را راضی روانه ی خانه می کرد و این یعنی تئاتری که در جذب مخاطب موفق بوده و بی شک ریشه یابی این موفقیت برای تئاتر ما مفید خواهد بود و در حفظ موفقیت غنی زاده در جذب مخاطب نیز به او کمک خواهد کرد .
چرا مردم ” کالیگولا ” ی غنی زاده را دوست داشتند ؟!
شاید عده ای در پاسخ به این سؤال ، ابتدا به ساکن بگویند : ” کدام مردم ؟! اینها که مردم نبودند ! ” اَنتلکت های تئاتر برو ” بودند ! “(!!!)
در پاسخ به این افراد باید گفت اینکه ” مردم ” چه کسانی را شامل می شود و چه کسانی را نه ، تخصص خاص خود ( ! ) را می طلبد . اما بی شک تئاتر ما حدود ۲۷۰۰۰ نفر ، به قول آنها ” اَنتلکت تئاتر برو ” ندارد ؛ که اگر داشت ، این جماعت پرچم داران و پیش قراولان پرکارتر و معروف تر از همایون غنی زاده دارند تا به تماشای آثار آنان بروند و دیگر نوبت به غنی زاده نرسد . پس جمعیتی که هر شب به تماشای ” کالیگولا ” می آمدند ، تئاتری هایی بودند ( منظور مخاطبان تئاتر است ) که با تئاتر قهر بوده اند و ” کالیگولا ” آنها را با تئاتر آشتی داد .
پس با عذرخواهی از اهل سفسطه و مغلطه و امثالهم ، سؤالم را دوباره تکرار می کنم :
چرا مردم ” کالیگولا ” ی غنی زاده را دوست داشتند ؟!
۱– ” کالیگولا ” نمایشنامه ای است آشنا و محبوب . قصه ای دارد در عین پیچیدگی های روانی و انسان شناختی ، ساده و سرگرم کننده . یک تراژدی جذاب ، ساده و روان . از آن گونه نمایشنامه ها که هر بار که به صحنه برود ، تئاتر دوست ها را قلقلک می دهد که به تماشایش بنشینند و این علاقه مندی ، در جامعه ی تراژدی دوست ما بیشتر است .
این اولین علت و بی شک از اساسی ترین علل محبوبیت ” کالیگولا ” است که شامل حال ” کالیگولا ” ی غنی زاده نیز می شود .
۲– سابقه ای که غنی زاده در سایر آثارش داشته و در ذهن مخاطب باقی مانده است ، گونه ای نوآوری و نگاه بدیع به پدیده های تئاتری است . این یعنی تماشاچی تئاتر می تواند به علاقه اش به ” کالیگولا ” ی کامو ، شوق دیدن تجربه ها و صحنه های بدیع و نوآورانه از این نمایشنامه را در اجرای غنی زاده ، بیفزاید .
یک نمایشنامه ی محبوب به اضافه ی اطمینان به دیدن یک اجرای متفاوت ، همراه با نوآوری هایی که تا کنون در تئاتر ایران دیده نشده است . اینها در کنار هم حتما مخاطب را در ۱۰ روز اول به سالن نمایش می کشاند و سالن را پر می کند .
۳– اکثر فعالان در حوزه تئاتر علی رغم بروز و ظهور روش های تبلیغاتی مدرن و مجازی و غیره ، هنوز به تبلیغات از طریق مخاطبین راضی ( دهان به دهان ، صورت به صورت ،face to face و … ، هرچه نامش را بگذارید ) اعتقاد و اعتماد بیشتری دارند .
و همان مخاطبین ۱۰ روز اول که راضی از سالن بیرون آمدند ، کافی بود تا در روز های بعد ، فروش ” کالیگولا ” تضمین شود .
اما این روش خطرات خاص خود را هم دارد .
اگر آنان که در هفته ی دوم و سوم ( در اثر تبلیغات تماشاچیان روزهای اول ) به تماشای کار آمدند ، ناراضی بودند ؛ نمودار ناقوسی توزیع فروش ” کالیگولا ” ، نقطه ی اوج کوتاه و سوزنی شکل پیدا می کرد و زود به سمت صفر میل پیدا می کرد . چیزی شبیه به این نمودار :
اما ” کالیگولا ” ی غنی زاده تا آخرین روز بیشترین فروش را داشت ، تا جایی که چندین بار تمدید هم شد و این یعنی رضایت مندی آنانی که در اثر تبلیغات صورت گرفته توسط مخاطبین راضی ، به تماشای نمایش آمده بودند و این طور شد که نمودار توزیع فروش ” کالیگولا ” چیزی شبیه به نمودار زیر شد :
البته این نمودارها شکل کلی فروش هستند و بی شک نوساناتی در میزان فروش در روزهای مختلف وجود داشته است .
پس مخاطبین راضی در روزهای اول اجرا ( تقریبا یک هفته ی اول اجرا ) از دیگر عوامل استقبال بالا از ” کالیگولا ” ی غنی زاده است .
۴– غنی زاده در ” کالیگولا ” کم فروشی نمی کند . همه ی خلاقیت و نوآوری و دانش تئاتری اش را به کار گرفته است تا اثری خلق کند تمام و کمال . البته میزان موفقیت او در خلق اثری کامل قابل بحث است ؛ ولی این موضوع نباید باعث شود تا تلاش او برای کامل بودن نادیده گرفته شود .
شاید عده ای نگاه خاص و ویژه ی غنی زاده به تئاتر و به طور مشخص به ” کالیگولا ” را نپسندند و در قیاس با انواع کلاسیک و رایج تئاتر ، آن را گونه ای ” من در آوردی ” و بی فایده و خارج از چهارچوب تئاتر بدانند ، اما من معتقدم آنچه تئاتر را زنده نگه می دارد ، همین نوآوری ها و خلاقیت ها و ” آزمایش ” ها است . آنچه تئاتر را از رکود نجات می دهد و پویا می کند و به ویژه در حوزه لجستیک به پیش می برد ، کارگردانانی است که بعد از درک تئاتر در قالب های کلاسیک و رایج آن ، چیزی به تئاتر می افزایند ، شاید به آن بتوان گونه ای آزمایش گفت و همین آزمایش ها و تجربه های از پسِ اندیشه ، به خلق پدیده های نو و کارآمد تئاتری می انجامد .
آنچه غنی زاده در ” کالیگولا ” به تماشاچی ارایه می دهد ، ” کالیگولا ” است با همه ی پیچ و خم های ” کالیگولا ” ی کامو و با همان پایان بندی تراژیک اما با لباسی نو ، آن هم لباسی که به تن ” کالیگولا ” زار نمی زند و از زیست کردن صاحب اثر با سوژه و فرم خبر می دهد .
و همین از دل و جان مایه گذاشتن است که تماشاچی را راضی روانه می کند . تماشاچی در کنار دیدن لحظات بدیع و خلاقانه در تئاتر و کشف ابعاد جدیدی از ” کالیگولا ” ، ” کالیگولا ” را از دست نمی دهد ، تراژدی را از دست نمی دهد و قصه را می فهمد و سرگرم می شود .
و اینها تماشاچی را راضی روانه می کند تا او در روزهای بعد ، ” کالیگولا ” را برای دیدن به دوستانش پیشنهاد کند .
۵– از دیگر عواملی که مردم را هر شب به تماشای ” کالیگولا ” ی غنی زاده کشاند ، تیمی بود که غنی زاده با خود همراه کرده بود ، cast و بازیگرانی است که در جذب مخاطب و در حفظ و راضی کردن او و البته اجرای خواسته های کارگردان ، قدرتمند و کارآمد بودند .
انتخاب بازیگرانی که اهل تئاتر هستند و با ابعاد آن آشنایند و در کنار آن چهره نیز هستند و نام آشنا و برای مردم ، دیدن آنها بر صحنه ی تئاتر جذاب است ، عملی هوشمندانه و حرفه ای است . از صابر ابر و طرفداران تئاتری و سینمایی اش تا آتیلا پسیانی که حضورش در یک اثر برای بسیاری تأییدی است بر کیفیت آن نمایش و نیز پانته آ پناهی ها و امیر جدیدی و رامین سیاردشتی که هر یک جذابیت ها و کشش های خاص خود را برای مخاطب ایجاد می کنند .
و البته در کنار این بازیگران ، گروهی در پشت صحنه غنی زاده را همراهی کردند که قابلیت و توانایی اجرا و عملی کردن خواسته ها و در واقع نوآوری ها و آزمایش های خلاقانه ی غنی زاده را داشتند و در ایجاد رضایت در مخاطب سهم بسزایی را به خود اختصاص دادند .
۶– و شاید بتوان گفت که انتقال محل اجرای ” کالیگولا ” از سالن ” هُما ” ( سالن نمایش خصوصی راه اندازی شده توسط همایون غنی زاده ) به تالار وحدت را با دیدی خوشبینانه ، برای غنی زاده و گروهش خوش شانسی بود برای داشتن مخاطب بیشتر ، نوعی توفیق اجباری .
در واقع ظرفیت حدود ۳۰۰ نفره ی سالن ” هما ” در قیاس با ظرفیت حدود ۹۰۰ نفره ی تالار وحدت ، یعنی اگر همایون غنی زاده می خواست در همان سالن ” هما ” همین تعداد تماشاچی به تماشای اثرش بنشینند ، باید ۳ ماه اجرایش را ادامه می داد .
و شاید بتوان گفت که نام تالار وحدت برای بسیاری از مردمان اهل هنر ، مهر تاییدی است بر کیفیت اثری که در آن اجرا می شود و این یعنی هستند بسیاری که کیفیت اثر را قبل از دیدنش ، با کیفیت و استاندارد های محل اجرایش محک می زنند و ممکن است این مردمی که در تالار وحدت به تماشای ” کالیگولا ” ی غنی زاده رفتند ، به سالن دیگری نمی رفتند .
البته مبحث مطرح شده در این بند ، یک مبحث جامعه شناختی پیچیده است و بررسی اش زمان می خواهد و علم جامعه شناسی . اما به هر حال این مطلب به عنوان فرضیه ای قوی مطرح است که نام سالن های نمایش در تصمیم گیری مردم برای دیدن یا ندیدن یک اثر ، تأثیر گذار است و سالن هایی نظیر تالار وحدت و سالن اصلی تئاتر شهر و امثالهم در جذب مخاطب نقش بسزایی دارند ، شاید نوعی اصالت نوستالژیک .
***
شاید عده ای این نگاه به تئاتر را نپسندند که بیاییم و حساب و کتاب کنیم که چند نفر آمدند و دیدند و بلیت خریدند و نمودار بکشیم و بشماریم و … شاید این نگاه کمی به سینما نزدیک تر باشد تا به تئاتر .
اما تئاتر هنری است که با مخاطب زنده است ؛ زنده ، در معنای واقعی و حقیقی کلمه و نه در بُعد مالی و درآمد زایی . پس وقتی یک اثر نمایشی در شرایطی که اکثر نمایش ها با بحران مخاطب ( به ویژه مخاطب مردمی ) مواجه است ، می تواند یک سالن تقریبا ۹۰۰ نفره را ۳۰ شب پُر کند ، بایسته و شایسته است که دلایل استقبال از آن بررسی شود .
و در پایان این که دلایلی که در این نوشتار برای استقبال مردم از ” کالیگولا ” مطرح شد ، بی شک نه همه ی دلایل است و نه ترتیب ذکر شدنشان الزاما ترتیبی معنادار . اما همه ی این ها با این امید نوشته شد که اهالی تئاتر ، از تئورسین ها و پژوهشگران تا نویسندگان و کارگردانان و صد البته منتقدین ) چرا که بررسی دلایل استقبال مردم از یک اثر هنری خود وجهی از نقد و نقادی است که متاسفانه اعلب نادیده گرفته می شود . ) فارغ از گروه بندی ها و جناح بندی ها و چه و چه و البته فارغ از نقد کیفیت یک اثر ، به بررسی آثاری بپردازند که در جذب مخاطب موفق اند و چرایی آن را بیابند و این گونه برای یافتن راهکاری برای زنده نگه داشتن تئاتر ایران زمین ، گامی بردارند .
” کالیگولا ” ی همایون غنی زاده ، علی رغم همه ی معایب و کاستی های محتمل و قابل بررسی و علی رغم خوشایند یا عدم خوشایند من و شما ، پر فروش و در جذب مخاطب موفق بوده است و بر ما ، اهالی تئاتر واجب است تا این مسئله را ریشه یابی و در راه حفظ این مخاطبین کوشا باشیم .
المیرا نداف – نویسنده مهمان
Man kr hanoo nafahmidam chera mardom in namayesheo doos dashtan ??? Vaghean cheraaa
?
تمام ترسم این بود که تیاترفستیوال این کار رو پیشنهاد نده
مرسی از شما دوست عزیز
مرسی از نظر مثبتتون خیالم راحت شد
Kesi midoone?
Chera vaghean ejra tu homa laghv shod ?
واقعا نمایش بی نظیری بود
حیف که داره تموم می شه
نقد بسیار جذاب و عادلانه ای بود با تشکر از خانوم نداف
غنی زاده راه پول در آوردن یاد گرفته ! علتش اینه …
واقعا ساعتها میشه درمورد این نمایش صحبت کرد ونوشت ولذت برد.نمایشی که تا سالها توذهن آدم میمونه و شخصیت گالیکولا وآرزوهاش قطعازنده.
خوبه همینم بلده بقیه که بلد نیستن حتی خرج دکورشون رو دربیارن
یادداشت جدیدی از خانم دکتر نداف .
پس مثبت هم می تونن ببینین کار ها رو !!!
مقاله ی خوب و جالبی بود . ممنون ازاینکه نگاه تیزبین تان منجر به چنین نوشته ی خوبی شد .
Kheiliiiii bazi homayooone aziz khube…
Man nemidunam chera mian bar asase oghdehaye shakhsishun nazar midan .
Ghani zade sabet karde ye kargardane dorosto hesabie .
Bazia.faqat esm daran , mokhatabam gule in esma ro.mikhoreo n toman vase ye kar pul kharj mikone vali akharesh ye seri mozakhraf tahvilesh midan .
Faqat saber jooooooooone abar ……
همایون همه ی کاراش خوبه . ملکه ی زیبایی لی نینش هم مثل کالیگولا محشر بود .
یادداشت جالبی بود . تا حالا اینجور به قضیه نگاه نکرده بودم . ولی واقعا غنی زاده به نفعش شد تالار وحدت کالیگولا رو اجرا کرد !