یادداشتی بر نمایش «یخ زده» به کارگردانی رضا بهکام به بهانه اجرای آن در چهل و سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر ؛

کابوسی یخ زده اما حقیقی


وقتی دچار روزمرگی زندگی می‌شویم ، دیگر بزرگترین نعمات زندگی هم برایمان بی معنی می شود و به چشممان نمی‌آید.
نمایش یخ زدگی یک هشدار است و یک زنگ خطر برای آنکه معنای لحظه را بهتر درک کنیم .
نمایشی تاثیرگذار و دلنشین که با کارگردانی و دراماتورژی خوب رضا بهکام به اثری دیدنی و به یاد ماندنی تبدیل شده است .
نمایشی روانکاوانه که پس از اتمام ،همچنان با ذهن مخاطب کار میکند .
یخ زده همانطور که از اسمش پیداست ، سوژه ای دارد که مخاطب را از ابتدا درگیر قصه می کند ، نمایشی قصه گو در رابطه با قتل های زنجیره ای، قصه ای که هم به مقتول می پردازد و هم به قاتل و مخاطب را از پرده اول به شنیدن دلایل قتل دعوت میکند .
قصه اش هم ابتدا دارد هم انتها و در نهایت نیز مخاطب را به جمع بندی ذهنی میرساند ‌.
کارگردان خوب این نمایش توانسته بازی خوبی از یکایک بازیگران بگیرد از شخصیت اصلی نمایش تا نگهبان زندان ‌. همگی در کنار هم یک تیم خوب بازیگری هستند ، حتی بازیگر کوچک نمایش که قصه حول محور او میچرخد، نیز میزانسن هایش را از ابتدا تا پایان کامل و بی نقص اجرا می کند .
کاراکترهای نمایش به اندازه و به قدر کفایت به ما معرفی میشوند و سوالی برای ما بی جواب نمی‌گذارند .
طراحی صحنه نیز کاملا منطبق بر اثر است و در ساده ترین فرم فضاسازی درستی به مخاطب القا میکند . چه فضای خانه و چه در پرده هایی که فضای زندان را می‌بینیم ، این طراحی صحنه بسیار هوشمندانه و کامل صورت گرفته است .
در پایان میتوان یخ زدگی را نمایشی موفق در بخش به علاوه فجر چهل و سومین جشنواره تئاتر فجر دانست . زیرا هم در ساختار و هم محتوا اثر قابل‌تأملی است. شخصیت‌پردازی دقیق، نقش‌آفرینی ملموس بازیگران، طراحی صحنه و گریم و … از مهمترین عوامل موفقیت آن به حساب می‌آید.

فرهاد ابراهیمی والا – دپارتمان نقد تئاترفستیوال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *