مطلب زیر از سری نوشته های شما مخاطبین عزیز است و انتشار آن الزاما مبنی بر تایید تئاتر فستیوال نمی باشد . همچنین خوانندگان می توانند هر گونه یادداشتی در تائید یا تکذیب این مطلب را به تئاتر فستیوال ارسال نمایند تا در بخش “یادداشت های شما” انتشار داده شود.
سینا نورائی – متن زیر در باب ابتلا برخی از دوستان تئاتری (تازه دامادان تئاتر) به ویروس نخستین بار و نخستین دوره است به امید آنکه انتشار آن تلنگری باشد برای این دسته از عزیزان .
نخستین دوره ، برای اولین بار، اولین دوره ، اولین هستیم ، ما بهترین هستیم ، آی خونه دار و بچه دار، آی تئاتری ها ، آی غیر تئاتری ها ، ما اومدیم انقلاب کنیم در این تئاتر ، زنبیلو بردار و بیار ، بدو که از قافله ی خودنمایی و خود بزرگ بینی ، خلاصه ، کلا بدو که از دیدن بینی سر بالای ما عقب نمونی.
واقعا چرا؟ این جنجال ها ، این بیداد کردن ها ، این تبلیغات ریاکارانه ، این پسته های تو خالیو پوسته های به هجو زیبا و فریبنده تا کی؟ یک زمانی سالن های نمایش در تهران که به تعداد انگشت های دو دست هم نمی رسید و گروه های تئاتر رقابت بیشتری برای جذب مخاطب های حقیقی تئاتر داشتند ، از هیچ تکنیک و ابزاری به جز عنصر شرافت و صداقت و به کار بستن علم و هنر برای دعوت از مخاطبان تئاتر برای تماشای اثرشان ، استفاده نمی کردند .
مثالی ، گواه به این عرض : گروهی از دوستانی که تحصیلات تئاتری و مهمتر از آن دغدغه صادقانه برای تئاتر دارند ، دور هم جمع می شوند و برای کمک به یادگیری خودشون و سایر علاقمندان حقیقی تئاتر در کشور ، بدون هیچ ادعا و فرافکنی ها و جنجالی ، برای اولین بار در کشور ، در سال نود و دو جشنواره ی نمایشنامه خوانی ای را به صورت سراسری تحت عنوان جشنواره نمایشنامه خوانی نورا (دپارتمان تئاتر نورا) برگزار می کنند که با استقبال بسیار خوب هنرمندان و دانشجویان تئاتری مواجه و سبب روی آوردن جوانان علاقمند تئاتر ، به یادگیری اصول اولیه نمایشنامه و تئاتر که همانا خوانش صحیح ، درک متن و … هست ، می شوند . ولی از آن به بعد خیل عظیمی از دوستان تئاتری یا وارثان نازنین تئاتر این زمان ، به جای اینکه برای درک درون مایه و حقیقت تئاتر و کمک برای اعتلای این هنر در ایران گام بردارند، در تلاش برای رقابت با هم قطاران خود هستند و از هیچ کوششی برای رسیدن به مدینه ی فاضله ی خود که متاسفانه در اکثر این کوشش ها از راه های میانبری استفاده می کنند ، که حتی در قاموس واژه ی تئاتر هم نیست . من نمایش متفاوتی روی صحنه بردم ، ما بهترین هستیم ، نخستین دوره ی جشنواره ی (…) را ما داریم برگزار می کنیم ، ببینید ما چقدر متفاوت هستیم ، شما قدر من و امثال من رو متوجه نمی شوید. تئاتر ما جای شما نیست ، سطح فکری آثار ما خیلی بیشتر از تفکر عامه ی مردم است . ما خوبیم ، شما (…) . همین فریب های ریاکارانه ، همین دروغ های صادقانه ، همین فریاد نخستین ها ، اولین ها ، بهترین ها ، همه ی این هاست که این می شویم. همه ی این فریاد های رنگین پوچ و طبل های تو خالی هست که موجب رویش سالن هایی با خلقت قارچ مانند و گروه هایی به ظاهر طلا و جواهر نشان ولی در باطن مس مانند ، می شود . دوستانی ، نمایش به صحنه می برند ولی دست به دامان هنرمندان و اساتید (وارثان به حق هنر) می شوند که با حضورشان در زمان اجرای این عزیزان ، طعمه های لذیذ و دلنشینی برای ایجاد حس کشش برای جذب مخاطبان نمایششان شوند ، تا شاید بتوانند بعد از پانزده و یا سی شب اجرای پر زحمت و عرق افکن اثرشان بر روی صحنه به ذات ، مقدس تئاتر ، پیتزا پپرونی با سس مخصوص و بعد از آن کافه لاته ای با دو کام سیگار اضافه به جان دل ، نوش کنند . چه باید گفت؟
درد بسیار است ز درمان بی نصیب ، ولی بدا دردی که درمانش تو باشی .
.
Jedi man nafahmidam damaqe sar balaye goruhaye taatri che rabti be rishde qarch manande salaonaye khoausi sare .
سخنان خوب و سنجیده ای بود . یه لایک طلبت قربان .
اساسا نقد کردن شرایط چیز خوب و مثبتیه ولی به شرط اینکه نقاد خودش اون چیزیو که داره نقد می کنه درک کرده باشه چون در غیر اینصورت فقط میشه یه غر زدن بچگانه که بازخوردی هم نخواهد داشت .
Sorry , man zanbilamo ovordam . Akhare saf kojast?!
بابا شما اولین ، شما بهترین ، چه کمکی از دست ما برمی آید ؟!
ببخشید ولی من متوجه حرفتون نشدم اصلا!!!
rastesho bekhay manam nafahmidam mrnuraei ba ki kardare!