لیلی عاج را با نمایش “خواب زمستانی” اش که در تئاتر مولوی اجرا کرد ، شناختم . جوانی با استعداد و دغدغه مند ، که دغدغه های اجتماعی و سیاسی اش را می تواند به نحوی شایسته و در فرمی مناسب به روی صحنه بیاورد و مخاطب را با خود همراه کند .
عاج در اثر جدیدش ، “قند خون” ، باری دیگر به سراغ معضلی اجتماعی رفته است ، بیکاری کارگران کارخانه قند ورامین در پی بسته شدن این کارخانه . البته این توضیحی است که در تبلیغات و بروشور نمایش ، پیش از دیدن اثر دستگیرتان می شود ؛ اما آنچه روی صحنه رخ می دهد تبعات ناشی از این بیکاری است و بی آنکه شعاری باشد ، مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهد .
“قند خون” نمایشی سه پرسوناژه است با بازی الهام شعبانی ( پروانه) ، ارسطو خوش رزم ( کوهستان) و پریا وزیری ( شیرین) که اعضای یک خانواده اند و قصه زخم هایی که این پرسوناژها از تعطیلی کارخانه قند خورده اند ، در نمایش روایت می شود . قصه ای سرراست و همه فهم که در مدت زمان ۶۵ دقیقه ای نمایش از دلبستگی ها ، غم ها ، مشکلات و ویژگی های اخلاقی پرسوناژها به گونه ای می گوید که مخاطب با آن ها همزاد پنداری می کند . البته در این بین بازی خوب بازیگران تاثیر بسزایی داشت .
الهام شعبانی در نمایش زنی شوخ و شنگ است که با بازی خوب و باورپذیرش بار طنز نمایش را به دوش می کشد و در طرف دیگر پریا وزیری با بازی نقش زنی غمگین و ارسطو خوش رزم با جدیتی مردانه نمایش را متعادل می سازند که نتیجه این می شود که “قند خون” در همان حال که مخاطب را می خنداند ، او را غصه دار نیز می کند و به فکر وا می دارد.
سایر اجزای نمایش همچون طراحی صحنه ، نور پردازی و موسیقی نیز قابل بحث اند . در دو سوی صحنه بسته های بزرگ قند قرار داده شده است و قسمت میانی به وسیله ی چیزی پلاستیک و سفره مانند پوشیده شده است که قسمت اعظم نمایش در این قسمت رخ می دهد ، طراحی صحنه ای متناسب با قصه . تمامی آکسسوارها کاربردی اند و در طول نمایش از آنها استفاده می شود حتی آنچه که به عنوان سفره روی زمین پهن شده وبعدها می فهمیم بنری است که کوهستان می خواست آن را با خود به ورزشگاه ببرد ، نیز هدفمند به کار گرفته شده است .
طراحی نور در اکثر صحنه به صورت پراکنده است به جز صحنه هایی که پرسوناژها متکلم وحده می شوند و به گونه ای با مخاطب شروع به حرف زدن می کنند ولی در واقع با دیگر پرسوناژها در حال در دل هستند ، نورپردازی به صورت موضعی عمل می کند . یک طراحی هدف مند که حتی در ریتم نمایش نیز تاثیر می گذارد . ریتمی مناسب که به هیچ عنوان مخاطب را خسته نمی کند و البته حاصل هماهنگی اجزا مختلف اثر همچون قصه ، بازی بازیگران ، نور و موسیقی می باشد .
موسیقی به جز دو مورد ، یکی در ابتدای نمایش یعنی زمانی که مخاطب وارد سالن می شود تا روشن شدن صحنه (از نظر نگارنده نمایش با ورود تماشاگران به سالن آغاز می شود) و دیگری در صحنه پایانی ، آنچنان نرم و ظریف عمل می کند که برای تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب از آن سو استفاده نمی شود . موسیقی ابتدایی و انتهایی نمایش نیز یک موسیقی کردی است که با توجه به کرد بودن دو پرسوناژ نمایش به درستی انتخاب شده است .
“قند خون” نشان داد که نخستین تجربه کارگردانی لیلی عاج (خواب زمستانی) تنها یک شانس نبوده است و او می تواند به درستی از آموخته های خود بهره ببرد و اگر با همین روند پیش برود در چند سال آینده حرف های بسیاری در تئاتر ما خواهد داشت .
فرهاد ابراهیمی والا-دپارتمان نقد تئاتر فستیوال
Big like???
خداروشکر توی همه ی این جنگولک بازی هایی که بعضا این روزها از بزرگانمون شاهدیم ( البته متاسفانه ! ) کار کردن و دیدن آثاری از این نسل تئاتری که تلاش می کنند تئاتر اصیل و دغدغه مندی رو روی صحنه ببرن واقعا جای خوشحالی داره و امیدوار کننده است.
باید حتما از این گروه ها حمایت بشه . هر چند شده به صورت معنوی و خوشحالم که تئاتر فستیوال مثل همیشه پشتیبان چنین گروه های نمایشی هست .
حتما پیشنهاد می شود × ۳
ممنون تئاترفستیوال
وااای من عاشق بازی الهام شعبانی ام . عالیه عالیه عالیه
امیدواریم این کارگردان ها و گروه های جوانی که تو این چند سال کارهای خوبی روی صحنه بردند در طول زمان همچنان خوب باقی بمونن و سالهای سال ازشون کارهای خوب ببینیم . ایشالله
Ahsant