” کلاغ ” خوب است چون قصه گو است و در راستای بدیع بودن ، جسور بودن در فرم و محتوا ، و نوآوری ، قصه را فدا نکرده است و همه این ها را در عین قصه گو بودن دارا است .
قصه ” کلاغ ” سر راست است و برای هر آن کس که ” لولیتا “ی ناباکوف را خوانده باشد و یا نسخه ای از فیلم های ساخته شده بر اساس آن را دیده باشد ، نه تنها یادآور آن است ، بلکه مخاطب را با پایان بندی متفاوتی روبرو می کند ، گویی ناباکوف ، ” لولیتا ” را طور دیگری تمام کرده باشد .
البته اینکه کدام پایان بندی بهتر است از وظیفه این نوشتار خارج بود و اساسا به کیفیت نمایش بى ربط است .
تا به اینجا انتخاب سوژه بسیار جسورانه است و نویسنده و در ادامه او ، کارگردان از عهده این جسارت به خوبی بر آمده اند و خط روایت داستان را حفظ میکنند و در معرفی پرسوناژها ، شخصیت پردازی آنها و پیش برد قصه موفق هستند .
در ادامه انتخاب مکان رخ دادن وقایع ، خود از جذابیت های دیگر این اثر است . انتخابی ساختار شکنانه که در عین ساختار شکنی ، اصول را حفظ کرده است و اساسا نویسنده و کارگردان با انتخاب توالت به عنوان صحنه اصلی نمایش فقط به فکر ساختارشکنی نبوده اند . بلکه رابطه علت و معلولی این انتخاب در مسیر عینی شدن یک امر ذهنی به خوبی حفظ شده است و منطق این انتخاب براى هر مخاطبی از هر سطحی قابل درک است .
طراحی دکور نیز در ” کلاغ ” با وسواس خاصی انجام شده است . وسواسی که بیشک هزینه ی مادی زیادی را به گروه تحمیل کرده است ، اما در باور پذیر بودن صحنه یک نمایش و برای شوکه کردن تماشاچی در برخورد با دکور کامل و تمام عیار یک توالت به نظر مقرون به صرفه می آید . دکور ” کلاغ ” کامل و بی کم و کاست است ، از تمام آکسسوار آن استفاده می شود و هیچ چیز اضافه و یا تزئینی نیست و این نشان از همکاری دقیق طراح صحنه و کارگردان و اشراف هر دو بر موضوع دارد .
گرچه استفاده از عمق سالن چهارسو و نیز منطبق کردن دکور با کج بودن صحنه ی این سالن ، به میزانسن مورد نظر کارگردان آسیب وارد کرده و بازی بازیگران را نیز با مشکل روبرو کرده است . بهتر بود که دکور به جای انتهای سالن ، در میانه ى سالن کار گذاشته شود و بی توجه به کج بودن دیوار های سالن ، صاف طراحی گردد ، تا این پرسپکتیو ساختگی و ناکارآمد ، به کلیت اثر آسیب نزند .
مرتضی اسماعیل کاشی عالی ظاهر میشود ، البته طراحی گریم و لباس به او بسیار کمک کرده است . اما او اندازه نگه می دارد ، پرسوناژ را درک کرده است و از همه مهم تر اینکه مکان رخ دادن قصه را تا لحظه پایان فراموش نمیکند . او واقعاً گویی در توالت است و تا لحظه ی پایان با احتیاط با در و دیوار برخورد می کند ( مگر در لحظه انفجار شخصیت ها و در واقع در نقطه ی عطف قصه ) .
سهیلا گلستانی نیز تمام تلاش خود را میکند . اما در مورد او نه طراحی لباس کمکی می کند و نه گریم و طراحی صحنه نیز اشتباهات بازی او را پررنگتر میکند .
در واقع اگر ما دیالوگ ها و اکت های درست بازیگر را حذف کنیم ، شخصیت دختر برای ما چندان واضح نیست و لباس ها و گریم هیچ ارجاعی به همراه ندارند و طراحی صحنه نیز باعث می شود نقطه ای که نیمی از طول نمایش سهیلا گلستانی در آن قرار دارد پشت به تماشاچی باشد و تمام زحمات و اکت ها و میمیک های او دیده نشود .
در عوض اسماعیل کاشی با این میزانسن و دکور به خوبی کنار آمده و در همان نقطه ، بازی و جایگیری درستی دارد .
” کلاغ ” متن خوبی است که در حین ترجمه نیز زیر و بم های دراماتیک آن آسیب ندیده است . متنی با قصه ای ساده اما پرکشش که روی بستر رمان ” لولیتا ” پا گرفته است .
متنی که سمانه زندی نژاد با نگاهی زنانه و درست آن را کارگردانی کرده است ، با میزانسنى ساده ، طراحی مبتنی بر سوژه ، انتخاب جسورانه بازیگران و البته اشتباهاتی قابل اصلاح : مثل شخصیت پردازی ناقص دختر ، مثل ریتم کند در میانه ها و اصرار به دیالوگ های کشدار و بی کاربرد و مثل عدم هویت دادن به مکان و بستر رخ دادن قصه ، مگر توسط بازیگر مرد که این امر نیز به توانایی او در بازیگرى مربوط است.
با این همه ” کلاغ ” اثرى است که دیدنش خالی از لطف نیست ، یک نمایش جسورانه ، دلچسب ، قصه گو و خلاق .
شیما میرعبداللهى – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال
سلام .
موافقم . نمایش خلاقانه ای بود . دوسش داشتم . به سمانه زندی پور عزیز هم تبریک میگم و هم خسته نباشید .
همین طور به تئاترفستیوال اکتیو با قالب خوشکل جدیدش ?
الان با اینا خوبین گفتین پیشنهاد میشه ؟ ؟ چون نمایش که چیزی نداشت !
لطفا همه ی کارها را در همه سالن ها ببینید . فقط محدود به سالن های دولتی و معروف نباشید . همه ی بچه های تئاتر زحمت میکشن .
مرسی.
پیشنهاد میشود . ممنون از یادداشت خوبتان .
من از متن نمایش سر در نیاوردم . واسه همین تا آخر خسته شدم . جذابیت بازی ها و طراحی صحنه هم بعد از یه مدت تکراری شد . در کل کار متوسطیه .
Like
Khub bud.?
سهیلا گلستانی نقش متفاوت و جسورانه ای بازی کرده . از کلیشه ی همیشگی ش توی فیلم و سریال ها دور شده . لایک
من اصلا از بازی یخ سهیلا گلستانی خوشم نمیاد ! یجوریه !!
طراحی صحنه ش خیلی جالب و باحال بود . ولی خیلی دور بود از تماشاگرا . به سختی میشد جزئیات رو دید . از این بابت اویت شدم . ولی کل کار رو دوست داشتم .
متن عالی کارگردانی عالی بازی ها فوق العاده
واقعا که این نمایش پیشنهاد می شود
من لولیتا رو خیلی دوست داشتم وقتی برای اولین بار فیلمش رو دیدم . در واقع متنش شاهکار ناباکوفه .
جالب شد برام برم این نمایش رو ببینم با این تعبیرتون . مرسی.
ماشالله به خانم های تئاتری … روز به روز بهتر و درخشان تر