یادداشتی بر نمایش “زرد قناری” به کارگردانی مرتضی اسدی مرام
به بهانه اجرایش در شانزدهمین جشنواره بین المللی نمایش عروسکی تهران – مبارک
نمادگرایی یا سمبولیسم پیش از آنکه یک مکتب به حساب بیاید؛ یک مفهوم یا فلسفه است. “زرد قناری” داستان تمثیل مدرن با روایتی خطی و سرراست است. این نمایش برگرفته از داستان “پرنده فقط یک پرنده بود” از مجموعه “نیمه تاریک ماه” اثر هوشنگ گلشیری می باشد که با توجه به نمادین بودن اثر می تواند انتخابی شایسته برای اجرایی نمایشی از نوع تاترعروسکی باشد.
شهرآهنی در داستان گلشیری را می توان سمبل جوامعی دانست که حکومت هایش با شعارِ “بهتر است که چنین باشید! ” ، اعمال طبیعی انسانی را محدود می کنند و اعمالی غیرطبیعی را به شهروندان دیکته می کنند.
قناری کوچک با بال های زرد و قشنگ یک هنجارشکن اجتماعی است که می توان در تفاسیر عمیق تر به مبارز انقلابی و یا حتی یک اندیشه آزاد تعبیر کرد. داستان روایت کننده شهری است که دارد صنعتی می شود. درشهری فلزی که همه چیز آن از فلز است. حتی پرندگان و درختان و همه چیزفلزی است و ماه و خورشید هم با نیروی برق روشن می شوند و زندگی آدم ها فقط و فقط در کار خلاصه می شود. در این بین قناری کوچکی در شهر پیدا می شود و مردم را متوجه دروغ حاکمان می کند و مردم به وضع موجود شروع به اعتراض می کنند. مامورین از گرفتن زرد قناری ناامید شده و مردم را از شهر بیرون می کنند و شهر را سم پاشی می کنند و زرد قناری کشته می شود. اما زمانی که در شهر را باز می کنند هیچ کسی پشت در شهر نمانده است و مردم به دل طبیعت برگشته اند…
این خلاصه داستان از زبان کارگردان اثر برای بازگویی خط داستانی نمایش است. اما مخاطب در اولین مواجهه خود با دیدن اثر دچار نوعی سردرگمی و آشفتگی در تعدد صحنه ها می شود و به دنبال پیدا کردن خط داستانی با توجه و الهام گرفتن ازصحنه های منقطع و قاب بندی های غیرمنسجم در این اثر نمایشی دچار آشفتگی شده و هرچه تلاش می کند ، نمی تواند با اثر ارتباط برقرا کند.
در دومین قدم مخاطب با کلمات مواجهه می شود تا شاید بتواند به مقصود نمایش پی ببرد..کلماتی از قبیل بوق ، کار، آهنی ، روزمرگی ، زرد قناری ، خفقان ، انقلاب و… باز هم به دلیل تکه تکه شدن صحنه ها مخاطب هنوز درگیر است . چرا که انتخاب اشتباه قاب بندی هر صحنه و نوع اتفاق در هرصحنه و کات های زیاد در طول نمایش مخاطب را از اثر جدا کرده و نمی تواند احساس خوبی حتی از برقرار کردن با نوع روایت داستان داشته باشد .
کارگردان با کلی گویی در بیان اثر و نوعی ایجاز و اختصارگویی که البته در نمایش عروسکی قابل قبول می باشد ؛ ولی نتوانسته به موفقیت قابل قبولی دست پیدا کند . احتمالا هدف کارگردان با درشت نمایی چند کلمه و فقط تصویرسازی این کلمات به کمک عروسک فقط ایجاد قاب تصویری بوده است .عروسک های باتومی که در این کار استفاده می شوند و هیچ کدام دارای شخصیت مستقلی نمی باشند و ما فقط با یک شخصیت کلی به نام شاهزاده شهرآهنی که به عنوان راوی قصه نیز مورد استفاده قرارگرفته است مواجه هستیم .که البته این عدم شخصیت پردازی برای دیگر عروسک ها به مانند متن اصلی اثر که همان داستان “پرنده فقط یک پرنده بود” قرار گرفته و پایبند است .
در نوع شیوه عروسک گردانی باید توجه داشت که عروسگ گردان های این اثر نمایشی که در قالب چند گروه عروسک گردان هستند از یکسانی و یک دست شدن و هماهنگی کامل در نوع شیوه عروسک گردانی برخوردار نیستند به گونه ایی که در صحنه هایی عروسک به واقعیت جان می گیرد و درست حرکات خود را انجام می دهد و در صحنه هایی عروسک رها می شود و به دلیل عدم مهارت عروسک گردان حرکات عروسک از ظرافت به دور شده و حرکت خورده می شود و این نوع عدم مهارت عروسک گردان حتی باعث قطع شدن ارتباط مخاطب با عروسک نیز می شود . چرا که با توجه به این که مخاطب در مواجهه با اثر نمایشی آن هم ازنوع به خصوص عروسکی همیشه به دنبال ارتباط برقرار کردن با عروسک و حتی در جاهایی به دنبال ایجاد حس همزاد پنداری نیز می باشد .
و دیگر اینکه انتخاب و اجرا در یک بلک باکس (black box) یعنی اینکه نوری غیر از نورمورد نیاز صحنه دیده نشود . ولی در این اجرا نور بسیار شدید برای گروه موسیقی استفاده شده است تا صفحه کیبورد برای نوازنده روشن شود ؛ که چشم مخاطب را دچار مشکل می کرد و باعث می شد تا از سالن به عنوان یک جعبه سیاه برای دیدن نمایش نتواند به درستی استفاده کند.
در مجموع با توجه به اینکه این نمایش به کارگردانی مرتضی اسدی مرام از کرمانشاه درشانزدهمین جشنواره عروسکی تهران-مبارک به اجرا رفته و ما با توجه به فقر شدید در حوزه امکانات آموزشی در تئاتر عروسکی و کمبود امکانات علی الخصوص در شهرستان ها مواجه هستیم باید در نظر بگیریم که این اجرا در حد و توان یک گروه شهرستانی می تواند – با اغماض – شروع قابل فبولی باشد و گامی خوب برای اجراهای بهتر در آینده .
آمنه کاظم – تئاتر فستیوال
ممنونم بابت مطالب مفیدی که قرار میدید!
مشکلات نور سالن و صدا معمولا در یکی دو اجرای جشنواره ها طبیعی و نمیشه ایراد گرفت
اساسا من موافقم با گروهی که میگن اجراهای جشنواره قابل نقد نیست با یک یا دو اجرا
نمایش خوبی بود به نظرم . خسته نباشید به عوامل
“در مجموع با توجه به اینکه این نمایش از کرمانشاه در جشنواره به اجرا رفته و ما با توجه به فقر شدید در حوزه امکانات آموزشی در تئاتر عروسکی و کمبود امکانات علی الخصوص در شهرستان ها مواجه هستیم باید در نظر بگیریم که این اجرا در حد و توان یک گروه شهرستانی می تواند – با اغماض – شروع قابل فبولی باشد و گامی خوب برای اجراهای بهتر در آینده . ”
به این میگن منتقد فهمیده … مرسی تئاترفستیوال
دقیقا .
احسنت
? حرف حساب شنیدیم بالاخره
بیشتر نقد محتوا بود تا فرم . با این حال جامع و کامل . سپاس