نمایش ” رقصی برای بازگشت عروس” کاری از گروه تئاتر باران از مریوان به کارگردانی فاتح بادپروا در سی و سومین جشنواره تئاتر فجر به روی صحنه رفت . این نمایش از جشنواره سقز به عنوان کار برگزیده به این جشنواره معرفی شد و هم در بخش مرور و هم در بخش مسابقه مرور شرکت کرد . خبرنگار تئاتر فستیوال ، مصاحبه ای را با کارگردان این نمایش که به زبان کردی اجرا شد ، انجام داد که می توانید در ادامه بخوانید :
پیشینه ای از گروه تئاتر باران بگویید و این که چه کارهایی را اجرا کردید ؟
این گروه از سال ۱۳۷۸ پیوسته ، مشغول به کار است . اکثر کار هایش هم به زبان کردی ست . ما برای اجراهایمان ، هم از متن های داخلی و هم خارجی استفاده کرده ایم . نمایشنامه های متفاوتی را از ” عادل ها ” ی آلبرکامو تا ” آندورا ” ماکس فریش ، “دشمن مردم ” ایپسن و همین طور آقای حمیدرضا نعیمی که به زبان کردی ترجمه کردیم و به روی صحنه بردیم .
هدف اصلی مان ، اجرای عمومی برای مردم شهر مریوان و اطراف آن است . نظر ما در اجرای عمومی همان شعار ” تئاتر برای مردم ” است . در کنار آن هم ، به کارهای فنی در کار نگاه تخصصی داریم . در اکثر جشنواره هایی که شرکت کردیم کارهای گروه تئاتر باران ، برگزیده شده است . با نمایش ” پروانه زرد روشن ” در جشنواره ی خارجی ، هم در اربیل و سلیمانیه عراق شرکت کردیم . همین طور نمایشنامه ی ” صدوپنجاهمین روز ” آقای نعیمی را به زبان کردی ترجمه کردیم و در جشنواره اربیل هم شرکت کردیم .این یک گروه منسجمی است که نیت مان اجرای عمومی نمایش هاست .
چه شد که نمایش ” رقصی برای بازگشت عروس” را به روی صحنه بردید ؟
این نمایش درباره ی افسانه ی پیدایش زریبار است که در کل سه روایت جداگانه از وضعیت زنان امروز روایت می کند که در کار ، با هم تلفیق شده اند . خانم طریفه کریمیان که خودشان نویسنده ی خوب سقزی هستند کار را نوشتند .ما این نمایش را پانزده روز در سقز اجرای عمومی رفتیم . در سنندج هم اجرای عمومی داشتیم و بعد از آن در جشنواره حضور پیدا کردیم .
دغدغه ی کار کردن این نمایشنامه از کجا شکل گرفت ؟
دغدغه ی این نمایشنامه از خودسوزی زنان در شرایط نابسامان ما که در شهر مریوان و شهرهای دیگر کردستان وجود دارد و ستم و نگاه نابرابری که در کل جامعه ایران به خصوص در شهر ما نسبت به زن وجود دارد ، شکل گرفته است .
وقتی دو نفر خودسوزی کردند و خودشان را در دریاچه زریبار رها کردند و خودشان را به آب سپردند یا خفه شدند یا به نوعی آب آرامش دهنده ی آن ها بود ، این به همان داستان پیدایش دریاچه زریبار بر می گردد . زریبار شهری به اسم فنیقنوس بود که در افسانه ها آمده است . درویشی با زن و بچه اش به این شهر می آید و مورد ستم پادشاه شهر قرار می گیرد و درویش هیچ کاری نمی تواند انجام دهد . زنش را به اسارت می برند . درویش به بالای کوه پنا می برد و هفت شب و هفت روز سر به سجده می گذارد و می گوید اگر این شهر را آب فرا نگیرد من سر از سجده بر نمی دارم . افسانه می گوید بعد از این مدت ، دریاچه شکل می گیرد و یک مامن و محل آرامشی برای زنان شده است که احساس آرامش کنند .
این ها دغدغه های بود که به این سمت برویم . این افسانه ها از بطن شهر ما می آیند و ما در تئاترمان ، در کنار متن های خارجی ، هر سال یا هر دو سال یک بار ، یک کار محلی و بومی به روی صحنه می بریم .
چندمین تجربه حضورتان در تئاتر فجر است ؟
من پیشتر تئاتر خیابانی انجام داده ام و کارگردانی این نمایش ، اولین تجربه ی اجرای صحنه ای ام است . از طرفی چون کارها به زبان کردی ست ، کمتر به جشنواره آمده ایم . مثلا سه چهار سال پیش ، نمایشنامه ی ” شهربندان و عادل ها ” ی آلبر کامو را به نام ” دادوران ” در بخش تازه های تئاتر ایران انتخاب شد . ولی چون به زبان کردی بود نتوانستیم اجرا کنیم . ولی امسال از آقای صالح پور که با نگاه خوب و مثبتشان ، ایران را برای همه بدانند ، تشکر می کنم . این خیلی نگاه خوب و پسندیده ایست .
این کار در جشنواره سقز انتخاب شد و باز هم در این جشنواره وارد بخش مسابقه شد . از این قضیه خوشحالیم . من به عنوان یک کارگردان که تجربه ی حدودا ۲۴ کار نمایشی را دارم ، اصلا رفتن به جشنواره برایم دغدغه نیست . مردم و بینندها دغدغه هستند . مسرورم که این نمایش را به زبان کردی در جشنواره به روی صحنه بردیم . از شما و دبیر جشنواره و دست اندرکاران هم متشکرم .
البته مخاطبین فارسی زبان به دلیل نداشتن هیچ ترجمه و بالانویسی گفت وگو های این نمایش را متوجه نمی شدند .
بله این مشکل بود ولی مهم تر از آن ، ما در این سالن مشکل نور هم داشتیم . علی رغم اینکه دوستان سالن تالار هنر در بخش سیستم نور و صدا ، بسیار دلسوزانه کمک کردند ، ولی هرچه داشتند همین است . نور سالنی که ما در اجرای مریوان داشتیم ، بهتر از نور این سالن بود . نور باید خیلی بهتر از این می شد ، تا برسد به این که ما زیرنویس یا بالا نویس فارسی داشته باشیم .
صحبت پایانی اگر دارید بفرمایید .
من از شما متشکرم که انعکاس خبر می دهید . امیدوارم توانسته باشیم مخاطبینی که زبان نمایش را نفهمیدند ، تصویر خوب به آنها ارائه داده باشیم .