یادداشتی بر نمایش ” چهار نمایشنامه منتشر نشده از مهران صوفی “
نمایش با یک نریشن ساده شروع می شود .
معرفی مهران صوفی ، نخ اصلی که چهار اپیزود نمایش را به هم متصل می کند ، نمایشنامه نویسی که ۴ نمایشنامه منتشر نشده اش را ما اکنون بر روی صحنه می بینیم .
صحنه و دکور نمایش ساده است و کاربردی . نمایی از اتاق نشیمن یک خانه که در ۴ اپیزود معنادار و کارآمد است .
اپیزود اول نمایشنامه ” ناگفته ها ” ی مهران صوفی را روایت می کند . اجرایی که روان است و پرسوناژها را به مخاطب معرفی می کند و گره ها و تعلیق هایی دلچسب دارد آن هم در زمانی کوتاه .
روایت گر ناگفته های انسان هایی که دچار ظاهر سازی هستند و دروغ .
بازیگران این اپیزود نیز به خوبی از عهده نقش بر آمده اند و داستان ساده نمایش را جذاب می کند و نهایتاً پرده پایانی این اپیزود که با بهره گیری از حضور تماشاچیان و نورپردازی درست ، طعنه ای است به تماشاچی که او نیز چون پرسوناژ های نمایش دچار ظاهرسازی است و ناگفته های بسیار دارد .
اپیزود دوم ، نمایشنامه ” آن ها شوهر تو نیستند ” ؛
در قیاس با اپیزود اول خط روایی مشخصی ندارد . شخصیت پردازی ها کامل نیست و مکان و زمان غیر قابل تشخیص اند . لهجه پرسوناژ اصلی جایی بین افغانی و گیلکی در آمد و شد است و ایراداتی از این دست و کارگردانی ناموفق آسیب زیادی به نمایشنامه زده است .
اما خوشبختانه ، خط اتصال این اپیزود با اپیزود قبلی و البته اپیزودهای بعدی برقرار است ، خط اتصالی که همانا ظاهر سازی ، نگفتن ها و دروغ گفتن ها است و دیگر این که انرژی زیادی که بازیگران صرف کرده اند مخاطب را با این اپیزود همراه می کند تا به سومین اپیزود برسد .
اپیزود سوم و نمایشنامه ” بین خودمان بماند ” از مهران صوفی ؛
نمایشی ساده که روایت گر زندگی ۳ جوان در یک آپارتمان است ، جوانانی هر یک از هر طبقه و شرایط متفاوت .
ساده ، اما پر تعلیق و قصه گو و جذاب ، همراه با بازی جذاب بازیگران که تا حد زیادی توانسته بودند نماینده طبقه خود باشند ، مگر یکی از آن ها که بازی پراکتی داشت و این میزان بالای اکت و فعالیت ، گاهی بازی او را از حد و اندازه خارج و برای خودش غیر قابل کنترل می کرد .
خط روایت داستان ، علی رغم سادگی قصه اش ، پر از فراز و نشیب و بود و تماشاچی تا آخرین لحظه مشتاق بود که بداند که بیان عریان آنچه که باید ” بین خودمان بماند ” چه به روز پرسوناژهای نمایش می آورد .
و نقطه پایانی و طلایی نمایش ” چهار نمایشنامه منتشر نشده از مهران صوفی ” اپیزود پایانی بود .
نمایشنامه ” اعترافی برای امیر ” مونولوگی جذاب ، پرفراز و نشیب ، انسانی و اخلاق مدار . مونولوگی که به گفته نریشن نمایش ناتمام مانده ، اما در واقع ما را با یک نمونه جذاب و اصولی از مونولوگ کلاسیک روبرو می کند . چه در متن و چه در اجرا .
یک نور دایره ای بر بازیگر نمایش که بر کف اتاق نشیمن خانه دوست اش نشسته و مشغول اعتراف است به نارفیقی هایی که در حق دوست اش کرده و …
استفاده درست از نور ، انتخاب درست بازیگر و عملکرد فوق العاده او ، مونولوگ ِ اپیزود پایان را به نقطه طلایی نمایش ” چهار نمایشنامه منتشر نشده از مهران صوفی ” تبدیل کرد .
نمایشی ساده ، که با انتخاب درست Cast و با تکیه بر اصول ساده تئاتر بی آن که کارگردان در میان ۴ اپیزود نمایشنامه سردرگم شود و بدون استفاده از روش های به ظاهر مدرن و پست مدرن در کارگردانی تئاتر ، علی رغم ضعف های احتمالی و طبیعی اش ، به نمایشی دیدنی برای مخاطب تئاتر و ماندگار در کارنامه کارگردانش تبدیل می شود .
المیرا نداف – نویسنده میهمان
خیلی نمایش خوبی بود
همه چیز کافی و به اندازه بود
نگـــاهم به نمایش عوض شد !! :d
منم همین
امیرکاوه آهنین جان (بعد از دیدن اجرای این کار در سالن انتظامی)
بچه ها مجددا خسته نباشید میگم و پشنهاد میکنم این اجرا رو در سالنی که شرایط و امکان بهتری داره با تغییرات جدیدی در صحنه و کارگردانی مجددا اجرا کنید.. چون معتقدم اتفاقات خیلی بهتری در پس شرایط زمانی و مکانی نمایشتون خوابیده که در انتظار شکفتن و رونماییه…
موفق باشید