در مراسم تشییع مصطفی عبداللهی هنرمند عرصه تئاتر ، فرصتی به وجود آمد تا خبرنگار تئاتر فستیوال با دو تن از بازیگران پیشکسوت تلویزیون ، سینما و تئاتر کشور آقایان فخرالدین صدیق شریف و محمد ساربان در مورد این هنرمند گرانقدر گفتگویی کوتاه داشته باشد و خاطراتی از ایشان را مرور کنند . متن این گفتگوهــا به شرح زیر است :
محمد ساربان درباره ی مبارزه ی مصطفی عبداللهی با بیماری سرطان گفت :
همه ی ما از این اتفاقی که افتاده است متأسفیم . من جمله ای را در تالار وحدت جلوی دوربین گفته ام و دوست دارم آن را اینجا تکرار کنم : مصطفی عبداللهی تسلیم سرطان نشد ، مصطفی تسلیم تقدیرش شد . او سرطان را به زانو درآورد . من ، این جمله را باور دارم چون سال هاست که او را می شناسم و می دانم با چه روحیه ی قوی ای مقابل این عارضه ایستادگی و مقاومت کرد . آخرین روزها هم او را در بیمارستان دیدم و البته مطلبی را هم در ویژه نامه تئاتر فستیوال برای گرامیداشت آقای عبداللهی نوشته بودم .
مصطفی آدمی است که همه ی زندگی اش تئاتر بود ، عشقش تئاتر بود . یعنی آلیاژش ، آلیاژ تئاتر بود . اگر به مصطفی می گفتید : ۱۰ تا ماشین بنز برای توست و برو با آن نمایشگاه ماشین باز کن ! مصطفی می خندید و از آن عبور می کرد . واقعا برایش اهمیت نداشت . این پیشنهاد برای او توهین تلقی می شد . در واقع غیر از تئاتر انجام کار دیگری برایش توهین بود . خودتان می دانید مصطفی سال هاست کار می کرد ، او خیلی کار کرد . مصطفی خیلی مقاوم بود و جایگاه ویژه ای در تئاتر بروجرد داشت . من بیشتر کارهای او را روی صحنه دیده ام و در دو یا سه کار مصطفی هم بازی کرده ام . یکی از آن ها نمایش “حکم ” بود و نمایش دیگری که آقای باستانی نویسنده ی آن بود ، من در آن نمایش برایش بازی کرده ام .
وی در ادامه خاطره ای از مصطفی عبداللهی نقل کرد : ما شب ها در مجموعه ی آزادی تمرین داشتیم و حتی در شب های اجرا نیز تمرین می کردیم . در یکی از آن شب ها ، ناگهان حال مصطفی بد شد ولی تا آنجا که می توانست مقاومت می کرد که نمایش به هم نخورد . ما تعجب می کردیم و او خودش را روی صحنه می کشید . برخی اوقات مجبور بودیم به اورژانس زنگ بزنیم و به زور ایشان را با اورژانس ببریم . شرایط خیلی بدی داشت ، اما حاضر نبود صحنه ی تئاتر را ترک کند . این ها باید برای ما درس باشد . متأسفانه خیلی از دوستان در حرفه ی ما رانت خوار و به دنبال فرصت هستند ، همه ی نقش ها ، همه ی نمایش ها ، همه ی پول ها ، همه ی تندیس ها مال من ! اما اینطور نیست . من فکر می کنم بهتر است کمی معنویت و انسانیت داشته باشیم . مصطفی از طیفی بود که عاشق کارش بود . دنبال جاه و موقعیت نبود .
او همچنین در خاطره ی دیگری گفت : وقتی اجرای نمایش ” حکم ” تمام شد ، مرکز هنرهای نمایشی ، چک آن را داده بود . به بانک ملی چهار راه ولیعصر رفتیم .مصطفی دو – سه نفر از ما را با خودش برد که بیاییم پول ها را بگیریم . خیلی خنده دار بود وقتی که دسته های پول را گرفت ، ما بلد نبودیم آن پول ها بشماریم ، نمی دانستیم که این ۵ میلیون تومان است یا ۵۰۰ هزار تومان . نمی دانستیم چگونه است ، اشتباه می کردیم . مصطفی همین طور دسته ها را می داد می گفت ” بیا این ۴ تا مال تو ” ! یعنی ما واقعا با جنس پول متأسفانه یا خوشبختانه آشنایی زیادی نداشتیم و نداریم . مصطفی آنقدر صمیمانه گفت محمد تو چقدر می خواهی ، این قدر میلیون ، بیا ببین درست است ! در هر صورت ما در شرایطی هستیم که متأسفانه خیلی از کارگردان های ما پول افراد گروه را نمی دهند . سال ها طول می کشد و بدقولی می کنند که این برای کارگردان ها شایسته نیست .
او در مورد تأثیر مصطفی عبداللهی بر تئاتر ایران گفت : مصطفی تأثیر خودش را در تئاتر مملکت ما به عنوان یک رادمـرد ، یک جوانمـرد و به عنوان یک عاشق تئاتر برجا گذاشت . کسانی که با او کار کردند ، از او درس جوانمـردی ، عشـق و ایثـار را یاد گرفتند . بسیار خوشحالم که با او دوست بودم . خوشحالم که با او کار کردم . برای روحش آمرزش می خواهم . مصطفی همیشه زنده است .
محمد ساربان در انتها افزود : من به جامعه ی هنری و به خصوص به خانواده ی محترمش تسلیت می گویم . همانند مطلبی که در ویژه نامه سایت تئاتر فستیوال نوشتم ، به عنوان دوست مصطفی از همسر او بی نهایت متشکرم . این زن واقعا ایثار کرد ، زندگی اش را برای همسرش گذشت و من فکر می کنم خیلی از همسرها باید ایشان را الگو قرار بدهند . من از ایشان بار دیگر تشکر می کنم .
********************************
صدیق شریف با یادی از سریال ” پهلوانان نمی میرند” گفت :
از سال ۶۸ با مصطفی کار می کردم . در سریال “پهلوانان نمی میرند” و در بسیاری از کارهای دیگر در خدمت ایشان بودم . فقط می توانم بگویم که یکی از ارزشمندترین هنرمندان را از دست داده ایم . هنرمندی که ویژگی های خاصی داشت که زبانم در گفتن همه ی آنها قاصـر است . فقط می توان گفت که باعث تأسف است که چنین هنرمندی را از دست داده ایم و سال ها طول خواهد کشید که شاید یکی مانند مصطفی عبداللهی باز پا به عرصه ی تئاتر بگذارد . آرزو می کنم که خداوند روحش را شاد کند .