یادداشتی به بهانه توهین به اصحاب رسانه در جشن تولد رضا کیانیان در مکتب تهران
دیشب تولد رضا کیانیان بود و ما هم جزو میهمانانی بودیم که از طرف مکتب تهران برایمان دعوت نامه فرستاده شده بود . اما چه بگویم از این تولد که هر چه بخواهم بگویم ، قلمم برای توصیفش قاصر است !
در ابتدای ورود با چک کردن کارت های خبرنگاری و پر کردن فرمی به من و همکارم کارتی دادند شبیه کارت خبرنگاری که گویا برای مشخص شدن اصحاب رسانه از سایر افراد بود . در دل گفتم چه خوب ، نوید جشن منظمی را می دهد . اما این ها تنها خیالی واهی بود و بس ( چرا که بعد دیدم این کارت ها به کاری نمی آید و مردم عادی هم با گوشی های خود مشغول عکس گرفتن هستند ) . گویا همین سیستم چیدن های بی هدف و بی برنامه که حتی خود بازوهای اجرایی هم از پس آن برنیامده بودند ، آفت کارشان شده بود .
خلاصه وارد حیاطی شدیم که در آن میز و صندلی چیده بودند و جناب کیانیان نشسته بر یکی از صندلی ها ، مشغول گپ زدن با فردی بود . عکاسان هر کدام به کاری مشغول بودند و در این بین عکسی هم از کیانیان می گرفتند . ما هم در انتظار شروع مراسم بودیم که رضا یزدانی خواننده ی مطرح این روزها با گیتار خود وارد حیاط شد .
مراسم ماچ و بوسه و عکس گرفتن عکاسان در جریان بود که ناگهان چند نفر از مسئولین برگزاری مراسم شروع کردند به گفتن اینکه ” عکاسان دور شوند ، عکس نگیرند ، آقای کیانیان خسته شدند ، عکاس ها بروند پشت حوض ” !
و ما هم هاج و واج که این حرف ها یعنی چه ، پس چرا ما را برای مراسم دعوت کرده اند . عصبانیت و ناراحتی عکاسان در نهایت منجر به این شد که جناب کیانیان دستور صادر کرده و یکی از مسئولین برگزاری دستور را ابلاغ کردند که عکاسان آزاد ! هستند ، هر کسی می خواهد عکس بگیرد ، مشغول شود .
توهین به شأن اصحاب رسانه در این حد !
بعد هم که بهرام رادان آمد و تکرار همان مراسم ماچ و بوسه . وقتی هم که نوبت به خواندن رضا یزدانی رسید ، دوباره دستور از بالا آمد که دوربین ها غلاف شود که یزدانی دوست ندارد موقع خواندن از او عکس گرفته شود !
البته باید بگویم استثناً زمانی که بهاره رهنما کیک را آورد و کیانیان شمع ها را فوت کرد و بعد آن را برید ، عکاس ها اجازه ی عکاسی داشتند . جالب این جاست که گویا مسئولین برگزاری مراسم نمی خواستند غیر از عکاسان خبرگزاری ها به کسی اجازه ی عکاسی دهند ، اما شاهد بودیم که دیگران هم با موبایل های خود مشغول عکس گرفتن هستند . بالاخره ما نفهمیدیم کارت های خبرنگاری که به ما دادند به چه درد می خورد که اینگونه خودشان هم در کار سیستمی که ایجاد کرده اند ، واماندند . این همه برای برگزاری جشن تولد سیستم چیدند اما دریغ از بیان حتی یک جمله توسط برگزارکنندگان در مورد این مراسم و رضا کیانیان که مثلا تولدش بود . حتی خود خانم رهنما که گویا مسبب اصلی این جریان بود تنها به آوردن کیک و گرفتن سلفی با مهمانان تولد اکتفا کرد .
در این جشن تولدی که نه فهمیدیم چه زمانی شروع شد و نه اینکه چه زمانی به پایان رسید ، هیچ اتفاق خاصی رخ نداد که ارزش گزارش نویسی داشته باشد . تنها اتفاقاتی که شاهد بودیم توهین محض و مستقیم به خبرنگاران و عکاسانی بود که بطور رسمی به مراسم دعوت شده بودند و ۲ ساعت از وقت خود را تنها برای مورد توهین قرار گرفتن ، تلف کردند . نکته ی جالب دیگر این است که پس از مراسم خانم رهنما اجرای تئاتر داشتند و کیانیان و یزدانی و رادان را هم در واقع برای این کار دعوت کرده بودند اما به خود زحمت ندادند که خبرنگارانی که در آنجا حضور دارند را برای اجرا دعوت کنند و اینگونه بود که بار دیگر به اصحاب رسانه توهین شد و در نهایت همه ی خبرنگاران با ناراحتی از مکتب تهران خارج شدند .
این نوشته هم تنها از سر درد نوشته شده است . اینکه هنوز که هنوز است شأن خبرنگاران و عکاسان آنطور که باید و شاید مشخص نیست . آن از ماجرای برخورد محافظان وزیر فرهنگ و ارشاد با عکاسان و این هم از ماجرای جشن تولد رضا کیانیان که متولیان آن مثلا آدم های فرهیخته و فرهنگی بودند و نتیجه این می شود که نه ارگان های دولتی توان برگزاری مراسمی را دارند و نه بخش خصوصی .
خلاصه درد دل ما زیاد است . و همان بهتر که سر آن باز نشود . بهر حال با همه ی این توهین ها و تحقیرها ، آقای کیانیان تولدتان مبارک . به امید روزی که بشود به شما لقب استاد داد . که دلمان ، واقعا دلمان بخواهد به شما بگوید استاد .
الناز امیرخانی – تئاتر فستیوال
like eli
کلا دوره ی مشت و لگد و توهین به عکاسا ست .
خدا بخیر بگذرونه …