یادداشتی بر نمایش ” خرده جنایت های زناشوهری ” به کارگردانی محمدرضا ستاری
نمایش ” خرده جنایت های زناشوهری ” به کارگردانی محمدرضا ستاری اثری بسیار ضعیف ، سطحی و ناموفق از نویسنده مطرح فرانسوی اریک امانوئل اشمیت است .
نمایشی که مخاطب را از ابتدای مواجهه با بازیگران نمایش غافلگیر می کند چرا که کارگردان دست بر نمایشنامه ای گذاشته که علاوه بر متن قوی و حساس ، از ظرافت های روانشناختی و اجتماعی بسیاری برخوردار است که متاسفانه کارگردان با بی توجهی از کنار تمام این مسائل گذشته است و نه توانسته از پس سوژه اثر برآید و نه ابژه آن .
بلکه تنها متن را به نمایشی لوس با لودگی های بسیار و شوخی های رختخوابی و اکت های بی اساس تبدیل کرده و مخاطب را مجبور می کند که ۷۰ دقیقه روبروی بازیگرانی بنشیند که از پس متن بر نیامده اند و آن را درک نکرده اند و تنها قسمت هایی از آن را خوانش می کنند .
انتخاب بازیگران نمایش ” خرده جنایات های زناشوهری ” به درستی صورت نگرفته و انتظار ما را از پرسوناژ های ژیل و لیزا برآورده نمی کند . ما در این نمایش ژیل را مغلوب می بینیم و لیزا را غالب و پیروز ! و در هیچ جای نمایش رابطه رفت و برگشتی که در متن وجود دارد را مشاهده نمی کنیم گویا قصه تنها بر سر دروغ گویی لیزا می گذرد ، همین و بس .
از انتخاب بد بازیگران که بگذریم اکت های بی معنا و حساب نشده و همچنین نبود میزانسنی درست و اصولی مخاطب را آزار می دهد گویا کارگردان قبل از اجرا حتی یکبار هم در سالنی به کوچکی فانوس در جایگاه تماشاگران قرار نگرفته و میزانسن ها را کنترل نکرده است . به همین دلیل وجود دو ستون در سالن اجرا مدام باعث ماسکه شدن بازیگران و تداخل در حرکت آن ها می شود .
بازی یکنواخت بازیگران این حس را القا می کند که متن بریده شده در حالیکه این مشکل به دلیل ضعف در کارگردانی رخ داده است .
چرا که اصلا مشخص نمی شود هدف ژیل چیست ؟ آیا می خواهد خود را فرد دیگری نشان دهد و یا می خواهد تصویری را که در ذهن لیزا شکل گرفته بشناسد ؟ اصلا دلهره ای در چهره شخصیت های نمایش دیده نمی شود گویا تنها می بایست دیالوگ هایشان را یکی پس از دیگری با لودگی پر از تپق و اشتباه بیان کنند و بروند . این در حالی است که ژیل یک نویسنده روشنفکر است ، فردی قاطع که برای هر اتفاقی در زندگی اش نظریه شخصی خود را دارد ولی ما فردی مغلوب و سست عنصر را می بینیم .
لیزا نیز فردی بیمار است که مدام الکل مصرف می کند و به آن گرفتار است ولی ما از این پرسوناژ تنها شاهد بازی غیر اصولی و لوس بازی هایی بی حد و اندازه هستیم .
در حالی که کلام و نحوه بیان و لحن بازیگر در اجرا اهمیت زیادی دارد و بازیگر باید بتواند با بیان خود ، فراز و فرود های نمایش را در ذهن مخاطب صحنه سازی کند تا مخاطب پازل های شخصیت های داستان را در ذهن خود تصور کند و بتواند تضاد های شخصیتی و پیچیدگی داستان و متن را درک کند .
نمایش ” خرده جنایت های زناشوهری ” در حقیقت ترکیبی از دو نمایش است دو نمایشی که با هم همزمان در حال اجراست ولی محمدرضا ستاری به عنوان کارگردان این نمایش گویا به یک نمایش آن بسنده کرده و نتوانسته به کمک میزانسن این همزمانی و مفهوم را به تماشاگر القا کند . چرا که در متن هیچ قطعیتی وجود ندارد و همه چیز مدام در حال تغییر است ، شخصیت ها ، هویت ها و همچنین روند داستان ! ولی ما این ویژگی ها را در این اجرا نمی بینیم .
تنها اتفاق درست نمایش که شاید می توانست ما را به واکاوی شخصیت های داستان نزدیک کند موسیقی نمایش است ، گرچه انتخاب موسیقی درست صورت گرفته ولی متاسفانه این اتفاق مثبت هم هدر می رود چرا که نوع موسیقی انتخابی هیچ ارتباطی با آنچه در صحنه رخ می دهد ندارد به همین دلیل نمی تواند هیچ کمکی به اجرا و شخصیت پردازی ها کند .
تمام اتفاقات در نمایش ” خرده جنایت های زناشوهری ” در داخل یک خانه اتفاق می افتد ، دکور عینا فضای نمایشنامه را به ساده ترین شکل ممکن به تصویر می کشد . ولی دکور نیز مانند دیگر ادوات نمایش در خدمت کار نیست و هیچ کمکی به فضای ذهنی مخاطب نمی کند تنها آکسسوارها بی هدف در صحنه چیده شده اند .
ریتم نمایش نیز کند است و یکنواخت بدون هیچ گره و تعلیقی ، به طوری که در این اجرا اگر صحنه ای از نمایش حذف می شد هیچ خللی در کار ایجاد نمی شد .
نمایش ” خرده جنایت های زناشوهری ” در حالی پایان می یابد که کارگردان خلاقیت به خرج می دهد و دیالوگ های پایانی متن را با گرفتن عکس سلفی دو پرسوناژ نمایش پایان می بخشد و مخاطب را بیش از پیش غافلگیر می کند چرا که قطعا او انتظار تماشای اتودی دانشگاهی را ندارد بلکه برای دیدن اجرایی تاثیرگذار از متن پرتعلیق اشمیت به سالن نمایش آمده است .
نسترن داوودی – تئاتر فستیوال
نمایش جذابی بود… مرسی
مهم نظر آدم های سطحی نگر نیست … مهم حضور تماشاگر بوده که از نظر من که کارم اینه خیلی خوب این نمایش تونست تماشاگر جذب کنه…
چرا واقعا به چنین کارای ضعیفی اجازه ی اجرا میدن؟یعنی کسی نیست که جلوی اجرای این کارا و به هدر دادن پول و وقت مردم رو بگیره؟
کار هر مرد نیست خرمن کوفتن/ گاو نر میخواهد و مرد کهن جناب آقای ستاری
من تله تاتر این نمایشنامه رو از شبکه چهار دیدم و به شوق این رفتم که خود نمایش رو ببینم و غیر قابل مقایسه بودند. مشکل هم از دکور که البته مشکل داشت هم نبود ولی اصلا از نظر محتوایی نتونسته بود یک درصد هم به نمایشنامه نزدیک بشه.
Eftezah buddd.
الحق که پیشنهاد نمی شود بسیار بسیار برازنده این نمایش است!!!
بیشتر شبیه به دوره همی کارگردان و باریگرا بود تا نمایش. مخصوصا با اون سلفی انداختن انتهای نمایش
در چند ماه گذشته من دو کار از اشمیت دیده ام که هر دو را کارگردانان جوان به روی صحنه برده اند که هر دو بسیار ناموفق بودند. نمایشنامه های اشمیت برخلاف آنچه تصور می شود بسیار عمیق و سخت است و به نظر من کارگردانان کم تحربه نباید به این سمت بروند. عشق لرزه هم یکی دیگر از این نمایش ها بود که در فنی زاده اجرا شد.