وقایع نگاری یک خودکشی از پیش اعلام شده


نقدی بر نمایش «عشق سال های وبا» به کارگردانی فرزاد امینی

تئاتر فستیوال

«عشق در زمان وبا» یکی از دشوارترین رمان های گابریل گارسیا مارکز برای تبدیل شدن به نمایشنامه و اجرای صحنه ای است . متن رمان به سبب گستردگی زمان و مکان بیشتر برای سینما مناسب است . «عشق در زمان وبا» شرح یک خودکشی و تأثیرات ویرانگر آن است . فرزاد امینی تلاش کرده تا قابلیت های نمایشی این رمان را کشف و روی صحنه به منصه ظهور برساند .

نمایش در شش پرده با حضور شش بازیگر به اجرا در می آید . نقش هر یک از شخصیت های رمان را گاه یک بازیگر گاه بازیگر دیگری ایفا می کند همچنین تک تک بازیگران این فرصت را می یابند تا به عنوان راوی ، بخشی از داستان را پیش ببرند . از پرده اول تا انتهای پرده چهارم ، نقش ها بسیار خوب بین بازیگران تقسیم شده است اما در پرده های پنجم و ششم هم وزن بودن نقش ها نادیده گرفته شده و برخی از نقش آفرینان (مشخصا مهدی دوستی) به حاشیه رانده می شوند .

 استفاده از تکنیک فاصله گذاری در نمایش «عشق سال های وبا» یک خطای محض و محرز است ؛ هنگامی که برخی از بازیگران ، خود را به نام و نام خانوادگی معرفی می کنند ، عملا ارتباط مخاطب با نمایش رو به افول می گذارد . کورئوگرافی نقش کلیدی در نمایش دارد به این معنا که بخش عمده ای از داستان با اکت های هنرپیشگان شکل و قالب نمایشی به خود می گیرد . هماهنگ کردن حرکات با منولوگ ها و دیالوگ ها همچنین با موسیقی برای جان بخشیدن به رمان مارکز روی صحنه ، کاری است بسیار دشوار که خوشبختانه به واسطه مشارکت خوب عوامل اجرایی بالاخص کارگردان ، کورئوگرافر و هنرپیشگان به ثمر نشسته است .

از دیگر دشواری های متن ، پرش های زمانی ناگهانی و بی مقدمه گاه در حد چند سال است که نوعی خرق عادت محسوب می گردد ؛ گسست ها و رفت و برگشت های زمانی متن ایجاب می کرده تا بازیگران دوران جوانی و پیری یک نقش را در یک یا چند پرده ، به فاصله فقط چند دقیقه ، با تغییر صدا و ژست ایفا نمایند . بازیگران برای نیل به این هدف انرژی بسیار زیادی صرف کرده اند . این همه تغییر در لحن ، تن و کوتاهی و بلندی صدا نیاز به نفس گرفتن های دقیق و از پیش برنامه ریزی شده ، داشته است . کاملا مشخص است که کارگردان با جابجا کردن و تعویض بموقع نقش ها ، مانع از آن شده تا بازیگرانش نفس کم بیاورند .

مضمون ترانه های ایرانی و خارجی انتخاب شده با روحیات کاراکترها تطابق کامل دارد و مخاطب را به  جهان ذهنی در هم ریخته آدم های نمایش نزدیک می کند . ایده پردازی های طراح لباس نمایش برای پدیدآوردن فضایی مالیخولیایی ، شایسته تحسین است . پوشش بازیگران زن بالاخص کلاه های متنوعی که هر از گاه به فراخور موقعیت های مختلف بر سر می گذارند ، کارکردی کاملا نمادین دارند . امینی در فرم موفق تر از محتوا است . ایده محوری مارکز یعنی همسانی ویرانگری عشق با ویرانگری وبا به خوبی در نمایش «عشق سال های وبا» تجلی یافته است.

 دکتر شهرام خرازی ها تئاترفستیوال 

۴ نظر ثبت شده است .

  1. نگارین گفت:

    جالب نبود. خوشم نیومد.

  2. مهسا گفت:

    فرم اجرا خیلی جالب بود ولی در کل به دلم نشست.

  3. Mjm گفت:

    Manam daqiqan ba hamin paresh ha moshkel dashtam. Gahi ziadi gij konande bud.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *