مائورو بوتافاوا، آهنگساز تئاتر و سینما در ایتالیاست و کارگردانی تئاتر موزیکال و تئاتر مدرن راهم در کارنامهاش دارد. او در روزهای آغازین دیماه در ادامه کارگاهها و نشستهای جشنواره تئاتر فجر، کارگاه تخصصی صدا را در یک مجال سه روزه برگزار کرد که حاصل آن اجرای ایدههای صدا در نمایشی کوتاه در روز آخر کارگاه بود. گفتوگویی کوتاه با او را در ادامه میخوانید.
کارگاه صدا را بر اساس چه ایدهای برگزار کردید؟
کارگاه در آغاز با تعریفهایی شروع شد که هر کسی که میخواهد روی صدا در تئاتر کار کند، باید آنها را بشناسد. نرمافزارهای ضبط صدا و نرمافزارهای تنظیم صدا، کنترلرها، میکروفنها و میکسرهای صدا و… اینها مباحث تئوری کارگاه بود. بعد هم در کار عملی، من کارگاه را با موسیقی در تئاتر شروع کردم. بعد صدا و تنظیمات آن را روی نمایشی کوتاه پیاده کردیم و روی افکتها و صداها، ایدههای بچههای کارگاه را عملی کردیم و صداها را برای اجرا تنظیم کردیم. در این کارگاه، مثلا ما روی یک میز متمرکز شدیم که بتواند آهنگ بزند که یک ایده تکنیکی بود و میتوانست ایدههای موسیقایی زیادی به ما بدهد که در جهت روایت هم بود. مسلما ما محدودیت زمانی داشتیم. به همین دلیل سعی کردیم با این محدودیت زمانی مباحث مهمی که درباره صدا هست را با بچههای کارگاه مطرح کنیم.
در نمایش کوتاهی که به عنوان کار عملی کارگاه ارائه شد، ایدههایی که برای صدا داشتید، اجرا شد؟
ما دراین کارگاه، به انتخاب پسزمینه و زبان موسیقایی در اجرای آزمایشیمان پرداختیم. چرا که اگر در انتخاب موسیقی انتخاب متفاوتی داشته باشید، این ریتم موسیقایی بسیار روی کارگردانی و اجرای بازیگر تاثیر میگذارد. ما موسیقی را با حرکات بازیگر هماهنگ کردیم. خود صدای بازیگر کنار ریتم حرکاتش، یک موسیقی دارد. سپس با صحنهپردازی صوتی روی صداهای صحنه کار کردیم.
آخرین تجربهتان در زمینه صدا در تئاتر که برای خودتان تازگی داشت، چه بود؟
تئاتری به نام «آلماروزه» کار میکردیم که درباره یک ارکستر زنان بود، مربوط به دوران نازی. در این ارکستر که در آن پایان کار همه گروه مرگ است، ایدههای موسیقایی زیادی میشد اجرا کرد. در این اجرا بسیاری از صداها را با کابلهای فنری و فلزی روی صحنه ایجاد کردیم، صداهایی که در ترکیب با هم عجیب شده بودند. طراحی صدا در این تئاتر، چند جایزه ملی ایتالیا را هم گرفت.