نمایش “بینوایان” یک از مشهورترین آثار ادبی و نمایشی جهان این روزها با بازنویسی کیوان صباغ و مهدی سیمریزو به کارگردانی سروش طاهری در تماشاخانه ایرانشهر در حال اجرا می باشد .این نمایش پیش از اجرا در تهران ، در مشهد به روی صحنه رفت و مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت . یکی از بازیگران توانایی که در این نمایش به ایفای نقش می پردازد ، خسرو شهراز است . او که پیش از این در آثاری همچون “هملت” ، “اولیور تویست” ، “ماضی استمرای” ، “مدریک” و .. به ایفای نقش پرداخته است ، در نمایش “بینوایان” در نقش ژاور ظاهر شده و بازی درخشانی را از خود ارائه داده است . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال ، گفت و گویی با وی داشته و شهراز از پیچیدگی های شخصیت ژاور و چگونگی نزدیک شدن به این پرسوناژ برای ما گفت .
خسرو شهراز در ابتدا در مورد رمان “بینوایان” اثر ویکتور هوگو و شخصیت ژاور توضیح داد : ما درواقع در حال اجرای یکی از پرافتخارترین متن های ویکتور هوگو هستیم ، رمانی که به جرات می گویم یکی از بهترین انواع ادبیات جهان را ، به خودش اختصاص داده است . یکی از شخصیت های خوبی که در این نمایشنامه وجود دارد ، ژاور است . شخصا نوعی نوستالژی خاصی نسبت به این نقش دارم ، هم رمان را بارها و بارها خوانده ام ، هم فیلم های آن را دیده ام . بازیگرهای بسیار مهم و بزرگی در سطح جهان ژاور را با سبک و سیاق خودشان بازی کرده اند و من تلاش کردم با تمام آن ها متفاوت باشم و چیزی را ارائه دهم که تا به حال تماشاگر ندیده باشد .
او در ادامه اضافه کرد : به همین خاطر در اتودهایی که زدم بیشتر تلاش کردم ژاور را با روان و ذهن خودش درگیر کنم . ژاوری که گذشته ی خوبی ندارد ، ژاوری که پدرش یک محکوم زندانی با اعمال شاقه است ، مادرش یک فالگیر فوق العاده حرفه ای است که او هم زندانی است و ژاور هم اساسا در زندان بزرگ شده و گذشته ی بسیار دردناکی دارد . این اطلاعات در ذهن من به گونه ای این تلنگر را زد که اگر بیشتر با ذهن خودش درگیر شود و هر جمله ، کلامی و واژه ای که قبلا شنیده ، او را نگران و پریشان کند ، می تواند جذاب باشد . خوشبختانه این اتفاق افتاد و برای خود من هم جالب است که از این نقش خیلی لذت می برم ، امیدوارم دوستانی هم که می آیند کار را ببینند این لذت را برده باشند .
خسرو شهراز با بیان اینکه سروش طاهری به او حق انتخاب میان نقش ژاور و وال ژان را داده بود ، در مورد دلایل خود برای انتخاب این نقش گفت : انتخاب این نقش برایم دشوار بود چون خود سروش طاهری که از بازیگرهای خوب تئاتر است این لطف را به من کرد و پرسید که ژاور را می خواهم یا وال ژان . من متنی را که نوشته بودند را نخوانده بودم و گفتم اگر اجازه دهی آن بخوانم . وال ژان هم ویژگی های خاص خودش را دارد ولی نقش ژاور را سخت تر ، وحشتناک تر و ترسناک تر دیدم و روی نقش سخت تر انگشت گذاشتم که اگر بخواهم کار کنم و زمان بگذارم حداقل برای نقشی سخت باشد که تمرین زیادی داشته باشد . آن چیزی را که شما روی صحنه می بینید درواقع در متن وجود ندارد . خیلی از لحظاتی که شما ژاور را می بینید زاده ی تخیل خودم است . البته نخواستم مستبد باشم و هر چه که به ذهنم می رسید را با سروش طاهری به عنوان کارگردان درمیان می گذاشتم و ایشان هم لطف می کرد و با تحلیلی که داشتم آن را می پذیرفت و من به طرفش می رفتم . این نقش برایم بسیار جالب بود و تجربه ی بسیار خوبی برایم است . درگیری صحنه ی کشتنش ، مادرش که او را دوست داشت و هر لحظه که به یادش می افتاد ، برایش اشک می ریخت و با درد از او حرف می زد ، این ها از جمله چیزهایی بود که به ذهن من تراوش کرد و شما دیدید .
شهراز در مورد چگونگی نزدیک شدن به پرسوناژ ژاور گفت : رسیدن به این نقش ، رسیدن به این لحظات برای من کار سختی بود . معمولا نقشی که به من پیشنهاد می شود ، به ویژه اگر از متون عالی جهانی باشد ، تلاش می کنم که از کلیشه ها پرهیز کنم و دور شوم و چیزی را ارائه کنم که دیده نشده باشد و به گونه ای برای تماشاچی شوک باشد . اعتیاد ژاور در این ماجرا خیلی برایم لذت بخش است ، لحظه ای که با کوزت روبرو می شود و مواد مخدر می کشد و گیج و منگ است و با ذهن خودش درگیر است ، یکی از سخت ترین لحظات این نمایش است . ما در رمان ژاوری را داریم که خودش را در دریا غرق می کند ولی من در اینجا برایش سلام نظامی گذاشتم ، سلام نظامی که معمولا برای بزرگان ادا می شود . با سلامی که می دهد درواقع به خودش ارزش می دهد ، با همان سلام خودش را می کشد و به مغزش شلیک می کند . این لحظات ، لحظات بسیار سخت و دردناکی هم برای خود من بود و برایم دشوار بود که به این لحظه برسم .
بازیگر نمایش “هملت” در مورد ترس بازی در نمایشی که شهرت جهانی دارد ، توضیح داد : نمی توانم بگویم ترس، می توانم بگویم وحشت کردم ، چیزی فرای ترس . اگر بخواهی چنین کاری را انجام دهی و به چشم بیاید و تماشاچی آن را دوست داشته باشد ، وحشت هم دارد . معمولا من به غیر از زمان تمرینی که در گروه داریم، خارج از تمرین ، در خانه یا هر لحظه ای که پیدا کنم با خودم کار می کنم یعنی تخیلم را راه می اندازم و هر چه که به نظرم برسد را با خودم کار می کنم ، یادداشت می کنم و این یادداشت ها را قربیل و الک می کنم که اضافه هایش برود و روی چند چیز درشتی که می ماند و دیده می شود ، کار می کنم . رسیدن به این نقش برایم هم دلپذیر بود هم سخت .
بازیگر نمایش “بینوایان” در مورد اجرای این نمایش در مشهد و استقبال مخاطبان در این شهر گفت : واقعیتش این است که من خیلی راضی نبودم که برای اجرا به مشهد برویم چون مشهد یک شهر مذهبی است و معمولا هم زیاد با تئاتر خو نگرفته اند و به آن روی خوش نشان نداده اند . ولی زمانی که به آنجا رفتیم و بازتاب را دیدیم ، همه ی گروه یک انرژی خاصی گرفت . استقبال بی اندازه خوب بود ، سالن همیشه پر بود و مردم فوق العاده استقبال کردند .
وی با ذکر اینکه اجرای مشهد اجرای فوق العاده بی نظیر و حساب شده ای بود و متاسفانه نتوانسته اند در تهران به فضا و اتمسفری که در مشهد وجود داشت ، برسند گفت : به ویژه از نظر صحنه آرایی ، نور و ترکیبات دیگر نتوانستیم به آن چیزی که در مشهد داشتیم دست پیدا کنیم . دکور ما خیلی عظیم بود ، در این سالن جا نمی شد و مسئولین سالن به دلیل موارد ایمنی نگذاشتند جوشکاری هایی که لازم است را انجام دهیم و بالاجبار به این صحنه رسیدیم . به شخصه می گویم که این طراحی صحنه را دوست ندارم . به ویژه طراحی نور می توانست به ما کمک کند که بهتر کار کنیم . تعهد داده بودیم که ۳۰ ام اجرا رویم و زمان اجازه نمی داد که به دکور مشهد برسیم و روی آن کار کنیم . اجرای مشهد همیشه در ذهن من خواهد ماند . شاید جمله ای که می گویم از نظر دوستانی که این مصاحبه را می خوانند مانند شعار باشد ولی صمیمانه می گویم که بوی نفس امام رضا (ع) در تک تک وجود همه ی بچه ها بود . من عمیقا امام رضا(ع) را دوست دارم و از او می خواهم همیشه این انرژی را در من ثابت نگه دارد . خوشبختانه ما در مشهد اجرای بی نظیری رفتیم و امیدوارم اینجا هم مردم یواش یواش باخبر بشوند چون متاسفانه ما تبلیغات خوبی نرفتیم ، کمتر کسی هست که اطلاع داشته باشد که ما اجرای “بینوایان” را داریم .
این بازیگر توانای عرصه ی تئاتر و سینما در مورد کارهای آینده خود به خبرنگار تئاتر فستیوال گفت : در حال حاضر مشغول کار تصویر هستم ، یک کار سینمایی و همزمان هم قرار است تئاتری را با روزبه حسینی کار کنیم . قول آن صد در صد مسجل شده و چون الان درگیر کار تصویری هستم ، نتوانستم در تمریناتی که در حال حاضر مشغول آن هستند حضور داشته باشم ولی بعد از اجرای این کار حتما به آن گروه خواهم پیوست و انشالله در مرداد ماه اجرای نمایش “بنگاه تئاترال” یکی از بی نظیرترین آثار محمود استادمحمد را در سنگلج خواهیم داشت .
خسرو شهزاز در پایان با بیان اینکه دیگر در تئاتر نمی شود درد دل کرد چون هر چه بگوییم فایده ای ندارد ، گفت : درد ما این است که وضعیت تئاتر باید اندکی بهتر شود و دلسوزانه به آن برسند . امکانات بهتری برای بچه هایی که زحمت می کشند و تلاش می کنند فراهم باشد ، به ویژه برای جوان ها که خیلی از آن ها تحصیل کرده ی تئاتر هستند . بعضا کارهایی که می بینم آنقدر بی نظیرند ، آنقدر خوب اند ، آنقدر عالی می فهمند و شعور و درکشان بالاست که من اشکم برای این جوان ها درمی آید . برای این جوان ها که متاسفانه کسی که دستشان را بگیرد و به آن ها کمک کند در عرصه ی تئاتر یافت می نشود .
عمو خسرو کارت درسته…
اون چیزی که برای من تو این ورژن بینوایان جالب بود نگاه متفاوت نویسنده به شخصیت های داستان بود. به طور مثال ما هیچوقت کوزت رو بدنجنس ندیده بودیم.
رمان بینوایان خیلی رمان تاثیرگذاریه ولی متاسفانه این نمایش اونجور که باید و شاید تاثیرگذار نبود. حداقل برای من!
واقعا بازی آقای شهراز فوق العاده بود ، مثل همیشه عالی بودن.