غلبه فرم بر محتوا در “ملکه زیبای لینین”


یادداشتی بر نمایش “ملکه زیبای لینین” به کارگردانی رضا جعفرمدار

تئاتر فستیوال

نمایش “ملکه زیبای لینین” نمایشی خوب و موفق که توانسته است مخاطب خود را راضی از سالن نمایش خارج کند .

مارتین مک دونا نویسنده ایرلندی این نمایشنامه را با تاکید بر مفاهیم انسانی و تحلیلی روانشناسانه نوشته است و به آسانی دست خود را برای مخاطب رو نمی کند و در هر پرده اتفاقات نمایش را یکی پس از دیگری برای مخاطب به نمایش می گذارد و او را از رازی باخبر می سازد .

نمایش “ملکه زیبای لینین” را می توان اثری متفاوت و جذاب دانست چرا که کارگردان با اجرایی خلاقانه و با کمترین امکانات توانسته است بهترین بهره وری را از بازیگران و فضای صحنه نمایش داشته باشد .

نمایش “ملکه زیبای لینین” شروع خوبی دارد و کارگردان نمایش فضا را به گونه ای طراحی کرده است که از لحظه ای که مخاطب وارد سالن می شود نمایش فرمی دعوت کننده دارد و به نوعی بازیگران با بیان دیالوگ سعی در آماده سازی فضای نمایش می کنند.

این نمایش چهار پرسوناژ دارد و انتخاب بازیگران توانمند این نمایش را می توان از ویژگی مثبت آن بیان کرد ،  بازیگرانی که تلاش می کنند تا فضایی دراماتیک را خلق کنند ولی توانمندی این بازیگران به تنهایی نتوانسته به خلق شخصیت های داستان و فضای دراماتیک نمایش کمک کند ، زیرا ما به عنوان مخاطب نیاز به شخصیت پردازی کاملتری نسبت به پرسوناژ های نمایش داریم که البته آنچه مشخص است که کارگردان با پیش فرض این که مخاطبش قصه “ملکه زیبای لینین” را می داند کار را به روی صحنه برده است و در قید و بند تعریف و به نمایش کشیدن یک قصه خطی مشخص نمایشنامه نیست بلکه می‌کوشد با ترسیم چند موقعیت مرتبط با هم فضا را ایجاد کند در حالی که مخاطبی که نمایشنامه را نخوانده باشد و برای اولین بار با این سوژه روبرو شود بیش از آن که با پرسوناژ های نمایشنامه ارتباط برقرار کند و تمرکزش جلب وضعیت ملال آور زندگی آن ها باشد سعی در کشف داستان دارد .

کارگردان جوان نمایش “ملکه زیبای لینین” توانسته است در این اجرا همگام با متن پیش رود و پرسوناژهای اصلی نمایش یعنی مادر و دختر را شخصیتی خاکستری معرفی کند .

ولی مشکل ضعف شخصیت پردازی حتی در پرسوناژ پاتو و ری هم دیده می شود و آن ها نیز به درستی معرفی نمی شوند و ما از همه این پرسوناژ ها تنها یک سری اکت می بینیم که چون پرسوناژ آن ها برای ما تعریف نشده اکت های آنها بی مفهوم است و فرم اجرایی نمایش نمی تواند کمکی به ما به عنوان مخاطب نمایش کند زیرا در تئاتر باید تمامی عناصر اعم از متن ، بازیگر و طراح حرکت در یک جهت گام بردارد و برای القای مفهومی درست و منطقی به مخاطب تلاش کنند که البته هماهنگی این سه عنصر بر عهده کارگردان اثر نمایشی است او باید بتواند با توجه به توانایی بازیگر و استفاده از فرم اجرایی مناسب ، بازیگر ، طراح حرکت و متن را به درستی سازماندهی کند تا بر یکدیگر منطبق شوند .

در نمایش “ملکه زیبای لینین” نیز تلاش کارگردان بر همین اساس است ولی در قسمت هایی از کار این هماهنگ بودن از دست می رود برای مثال در حرکات بازیگران از نحوه قدم برداشتن تا حرکات آهسته (SLOW MOTION) و حتی طراحی نور بی منطق است و دلیلی برای آن وجود ندارد و این ناهماهنگی سبب می شود ، که میزانسن کار بهم بریزد و شاهد میزانسنی ضعیف در کار باشیم برای مثال میزانسنی در نمایش وجود دارد که مختص لحظه ورود و خروج بازیگران به خانه می باشد بازیگران گویا از پس آن بر نمی آیند و به حدی درگیر مسائل دیگر می شوند که ناخودآگاه در قسمت هایی از نمایش این میزانسن را فراموش می کنند و این اتفاق مخاطب را در حین اجرا گیج می کند و در اجرا مدام به دنبال آن است که به روندی منطقی بین دیالوگ های بازیگران و حرکات آنها برسد که غالبا موفق نمی شود شاید دلیل اصلی ضعف های ریز و درشت کار را بتوان به دراماتورژی کار وابسته دانست زیرا دراماتورژی است که می تواند فرم و مفهوم را به هم مرتبط کند .

ولی در کنار این اتفاقات ما نقطه هایی مثبت می بینیم که امیدوار کننده است مهمتر از همه می توان به جراتی که کارگردان اثر در انتخاب نمایشنامه داشته است اشاره کرد زیرا کارگردان متنی از مک دونا را انتخاب کرده که در عین سادگی بیانگر مفاهیم جزیی بسیاری است که قطعا اجرای آن جسارت می خواهد ، این کارگردان جوان توانسته با استفاده از فرمی جدید و خلاقانه به اجرای چنین متنی برسد و بازیگرانش را برای نمایشی مبتنی بر فرم تربیت کند .

المان مثبت دیگر این نمایش ریتم متناسب و درست آن است که در مدت ۹۰ دقیقه مخاطب را با خود همراه می کند ، البته در ابتدا اندکی روند داستان کند پیش می رود ولی هر چه به انتها نزدیک می شویم ریتم متناسب با اتفاقات نمایش جلو می رود .

در پایان میتوان گفت اگر نمایش “ملکه زیبای لینین” به گونه ای اجرا می شد که شخصیت پردازی پرسوناژ ها به درستی صورت می گرفت و کارگردان بیش از آن که به جزئیات نمایش توجه کند به کلیات و بیان مفهوم به مخاطب توجه می کرد قطعا شاهد اجرایی بهتر و قوی تر از “ملکه زیبای لینین” بودیم .

نسترن داوودی – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال

يک نظر ثبت شده است .

  1. jaavad گفت:

    kheeeeili kare aliiee bud
    dame kargardanesh garm

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *