نقدی بر نمایش ” انجمن بانوان مستقل” نوشته محمد امین حریریان و به کارگردانی سهیل میرزاده
نمایش هایی با سوژه زن و فمینیسم همواره مورد علاقه قشر زیادی از اهالی تئاتر بوده و هست به ویژه در میان جوانان ، چه در تأیید اندیشه های فمینیستی و چه در نقد آنها . این روزها دو نمایش به روی صحنه هستند : یکی ” انجمن بانوان مستقل ” با نگاهی انتقادی به فمینیسم و دیگری ” اعترافاتی درباره زنان ” با گوشه چشمی بر تأیید اندیشه های فمینیستی . بر هر دوی این نمایش ها ، صد البته فارغ از تأیید و یا تکذیب دیدگاهشان درباره فمینیسم ، نقدی نگاشته شده است که خواندن همزمان آنها به نظرمان ایده ای جالب و البته مؤثر آمد . برای خواندن نقدی بر نمایش ” اعترافاتی درباره زنان” اینجا را کلیک کنید .
در تاریخ موسیقی ما ، بهترین تصانیف زمانی خلق شده اند که ترانه سرا و موسیقیدان ( آهنگساز) با هم رابطه ای نزدیک و دوستانه داشتند و حتی با هم همخانه و هم اندیشه و هم مکتب بوده اند و اینها همه باعث چفت و بست شدن سوژه و ابژه و خلق اثری هنرمندانه ، ماندگار و از همه مهم تر همه فهم ، می شده است .
و امروز ِ روز و در عرصه تئاتر و هنر های نمایشی ، برای خلق و تولید آثاری صد در صد ایرانی ( یعنی نمایشنامه ای را کارگردانی کنیم که خودمان نوشته ایم ) حلقه ی مفقوده همین هم دلی و هم اندیشه بودن و هماهنگی میان امر ذهنی و عینی است .
یعنی نمایشنامه ای را بنویسیم و روی صحنه ببریم که سوژه اش را زیست کرده باشیم و یا با ابعادش کاملا آشنا باشیم و برای کارگردانی نیز یا باید خود صاحب نمایشنامه آن را به روی صحنه ببرد ( البته به شرط ِ بدیهی ِ کارگردانی دانستن ) و یا کسی آن را به روی صحنه ببرد که بتواند چفت و بست ها را حفظ کند و فرم را بشناسد ، درست مثل همان ترانه سرا و آهنگساز .
آنچه در ” انجمن بانوان مستقل ” رخ داده است و یا به نظر می رسد که رخ داده باشد ، همین است:
ما اثری را روی صحنه می بینیم که به خوبی به ما ثابت می کند که هم نویسنده و هم کارگردان به خوبی می دانسته اند که چه می خواهند بگویند و چگونه می خواهند بگویند ، یک کار دو نفره و هم دلانه و البته هنرمندانه.
ایده اصلی که شالوده و پی فرم نمایش را تشکیل می دهد ، خلاقانه و صبورانه است : حرف زدن مردان به جای زنان . ایده ای که شعار زده و سوژه زده نیست ، کارکرد روایی دارد ، در نتیجه منطق دارد و حاکی است از اثری آگاهانه و کار شده .
میزانسن ها در صحنه ای تقریبا خالی از آکسسوار بسیار خلاقانه است و در خدمت اثر ، یعنی در خدمت ایجاد معنا ، زیبایی و صد البته ریتم.
طراحی نور و صحنه و موسیقی ، خارج از استاندارد های معهود و اغلب نخ نما برای چنین سوژه هایی ، در بومی کردن سوژه و روایتی غیر بومی بسیار خوب و حرفه ای عمل می کنند.
شکسته شدن خط زمان و فلش بک ها و صد البته شروع نمایش در جایی وسط قصه ، در ایجاد ریتم و تمپوی مناسب بسیار کارآمد است.
بازیگران نیز از عهده نقش های خود به خوبی بر می آیند به ویژه اینکه بازیگران زن دیالوگ هایشان را بی صدا می گویند و عروسک گردان ها (بازیگران مرد) به جای آنها حرف می زنند که این خود نیاز به تمرین و تمرکز زیادی دارد آن هم برای یک گروه جوان.
“انجمن بانوان مستقل” نمایشی است دیدنی که تماشاچی را هم سرگرم می کند و هم چیزی به او می آموزد و برای تماشاچی حرفه ای تئاتر و جماعت منتقد نقطه ای روشن است در میان گروه های جوان و آینده دار و صد البته آینده ساز .
المیرا نداف – نویسنده میهمان
این نمایش به نمایش کشیدن مردسالاری حاکم بر جامعه بود وقتی زنان هر کدام از اتفاقاتی که بر سرشان امده بود می گفتند
جاى بسى خوشحالى است که کارگردانى جوان به دور از جزمگرایى “هنرى” از یک اجرا (جشنواره دانشجویى) تا اجرائى دیگر(عمومى) با پویایى، اثر خود را چنان کالبد شکافى مى کند که به نتیجه اى بهتر مى رسد. ارزشى که به واقع “آینده دار و آینده ساز ” براى اوست. تلاش بازیگران در همگونى و انعکاس ایده اثرى دشوار از نظر اجرایى نیز ستودنى است و به این گروه جوان مى بایست تبریک گفت و به امید ادامه تلاش شان دست تک تک شان را به گرمى فشرد!!! اما در “آینده دار” بودن مافوق هدف این نمایش در اجتماعى زن ستیز و کاملا مرد سالار مشکوکم. نمایش چه مى گوید؟ “حرف زدن مردان به جاى زنان”؟ انجمنى که بیشتر به مافیا شباهت دارد تا جمعى که در جهت منافع بانوان قدم برمى دارد؟ بوق و کرناى توخالى و صرفا تبلیغاتى این مجامع؟نقد فمینیسم؟ شاید همه اینها. اما با چه هدفى ؟ در اجتماعى که اصولا دیالوگ و دستور زبان گفتارى درباره این موضوع وجود ندارد این مونولوگ نمایشى هدف دار ابزارى جز واسطه سرکوبگرایانه مردان نیش خورده براى نقد یک طرفه و حتى “ناآگاهانه” از یک موضوع مبرم اجتماعى نیست. عدم وجود حساسیت کافى نسبت به صحت واقعیات اجتماعى و تاریخى که مبناى کار قرار گرفته طبعا براى هنرمند در مقام تحلیلگر اجتماعى نکته مثبتى نیست و بیننده مى بایست از او طلب مسئولیت کند. پرداختن به هنر صرف به دور از این حس مسئولیت کوفتن به طبلى توخالى است و آینده دار بودن این نسل جوان را شدیدا زیر سئوال مى برد. نویسنده جوان این نمایش مى بایست از خود بپرسد که به دور از کلیشه هاى اکثرا غلط و با پیش فرض موهوم، جنبش زنان چه هدفى در این اجتماع داشته و چه آینده اى را براى فرزندان نسل پیش روى خود مى بیند؟اگر انجمن های مستقل بانوان (انجمن مخدرات وطن، انجمن آزادی زنان، جمعیت پیک سعادت نسوان، جمعیت نسوان وطن خواه، انجمن بیداری زنان، مجمع انقلاب زنان،…) از مشروطه به این طرف در این کشور نبود، وضعیت استقلال و تشکل آنها برای رسیدن به خواستهای اولیه انسانی خود: «تمامیتِ بدنی و خودمختاری، حقِ رأی، حقِ کار، حقِ دستمزدِ برابر بهخاطرِ کارِ برابر، حقِ مالکیت، حقِ تحصیل، حقِ شرکت در ارتش، حقِ مشارکت در قراردادهای قانونی و در نهایت؛ حقِ سرپرستیِ فرزندان، حقِ ازدواجِ آزادانه و آزادیِ مذهبی»۱در کجای جامعه امروز ما قرار داشت؟ و چرا این انجمن های مستقل ازسرکوب رضاشاهی گرفته تا حتی نسل جوان مردان امروز زیر ضرب بوده اند. وحشت آنهااز چیست ؟ از انجمن ها؟ بانوان؟ یا استقلال آنها؟ اگر تنها نگاهی سطحی به تاریخ مبارزات زنان (فمینیسم) از اوایل قرن بیستم تا به امروز در جهان و ایران بیافکنیم شاهد تحولات متعدد در درون آنها همگام با تغییرات اجتماعی در طی دوران ها هستیم. پس جنبش زنان به گواه تاریخ ایستا نبوده و از درون همواره خود را نقد کرده است. اما مرتجعین زن ستیز همیشه در یک نقطه ثابت در تاریخ ایستاده اند و بر کوس تمامیت خواهی خود همچنان می دمند. حال سئوال این است که جایگاه این هنرمندان در مقابل این خواسته ها چیست؟ و نمایش آنها در کجاى این معادله قرار دارد؟ آیا نگاه این افراد که امید است دست به خلق آثارى بسیار در آینده بزنند پویایى اجتماعى دارد و یا صرف کار هنرى ملاک است. اگر این جوانان امروز با سوءظن به پیشرفت اجتماعى و حقوق فردى بانوان نگاه مى کنند، “آینده دارى” آنان زیر سئوال است و “آینده سازى” آنان نه تنها پویا نیست بلکه ارتجاعى ست. امید است با اجراى نمایش هایی اینچنین راه براى برقرارى “دیالوگ” درباره این موضوع مهم باز شود. به یاد: طاهره قره العین، قمرالملوک وزیرى، فروغ فرخزاد، سیمین دانشور، سیمین بهبهانى، مهرنوش ابراهیمى، پروین اعتصامى، شیرین عبادى و …. از انجمن بانوان مستقل ایران!
۱- فمینیسم (ویکیپدیا)