نقدی بر ” اتاق فاستوس ” به نویسندگی و کارگردانی علیرضا شیخان
” اتاق فاستوس ” یک اثر جسورانه است .
جسورانه در نمایشنامه و جسورانه در فرم و نحوه ی اجرا .
” اتاق فاستوس ” نوشته ی علیرضا شیخان جسورانه است ؛ چرا که نویسنده از یک متن ثقیل و بزرگ و اسطوره وار ، قسمتی کوچک را انتخاب کرده و شخصی کرده است . در واقع این که نویسنده ای از متن” فاوست ” گوته و از ” دکتر فاستوس ” مارلو ، بخشی کوچک را انتخاب کند و بسط دهد و شخصی نماید ؛ علاوه بر این که نیازمند جسارتى جوانانه است ، به احاطه ای تمام و کمال بر متن اصلی و اسطوره ى مربوط به آن نیز تیاز دارد .
و علیرضا شیخان از جسارت جوانانه مورد نیاز بهره اى کامل دارد و احاطه اش به سوژه نیز در حدی بوده است که قسمت جذابی از متن اصلی را انتخاب کند و در بازنویسی آن منطق روایت را خدشه دار نکند و در ارتباط دادنش با سایر اساطیر نیز دچار لرزش نشود .
در واقع انتخاب لحظات پایانی زندگی دکتر فاستوس انتخابی هوشمندانه است ؛ که البته جدا از روند دشوار تبدیل شدن آن به متن نمایشی مستقل ، اجرای درست و یافتن فرم منطبق بر سوژه ، سخت تر بوده و نیازمند علم و البته جسارت بیشتر .
در نحوه ی اجرا ، جسارت علیرضا شیخان نه در شلنگ تخته انداختن های رایج در تئاتر امروز ما است و نه در خلق صحنه های عجیب و غریب و بی منطق و نه در هیچ گونه پیچیدگی خاص و گل درشت .
جسارت او در انتخاب فرمى به ظاهر ساده است ؛ جسارت او در برخورد دادن تماشاچی است با یک نمایش به ظاهر خام ! دیالوگ… اکت و نقطه !
نه نور ، نه موسیقی ، نه طراحی صحنه ی ویژه ، نه طراحی لباس خط دهنده ، نه پرده بندی مشخص…هیچ! نور میآید… نمایش توسط اکت ها و دیالوگ های محدود و تکرار شونده اجرا میشود و… نور میرود و تمام!
در واقع شیخان تنها و تنها از دو ابزار برای بیان قصه اش و القاء فرم و نهایتا محتوای مد نظرش استفاده کرده است : دیالوگ های تکرار شونده و کم تعداد و اکت یا همان بدن بازیگر .
استفاده از دیالوگ در قالب تعریف کردن قصه توسط واگنر به عنوان راوی ، نقطه درخشان ” اتاق فاستوس ” است و در جابه جا شدن متکلم از راوی به سایر پرسوناژها بی استفاده از هر ابزار و یا المان خاص دیگر ، ریتم ایجاد میشود و در طول نمایش حفظ می گردد .
به ویژه این که شیوه بیان کلمات در هر پرسوناژ متفاوت بوده و از انواع رئال لحن کلام در بازیگری متمایز است ؛ گونه ای دیالوگ گویی مکانیکی که بسته به شخصیت پرسوناژ ، حس به آن تزریق می شود . که این شیوه نیز در شخصیت پردازی پرسوناژ ها و نیز در ایجاد ریتم سمعی در نمایش بسیار کارآمد بوده است .
در مورد لحن بدن و یا همان شیوه اکت بازیگران در ” اتاق فاستوس ” باید گفت این شیوه تا حد زیادی مبتنی است بر شیوه میرهولد : اتکای کارگردان بر زبان بدن برای شخصیت پردازی و اصرار او بر این شیوه مکانیکی ( یا همان بیومکانیک) تا حدی است که هر ابزار دیگری را از بازیگر و البته تماشاچی می گیرد تا تنها بدن بازیگر حرف بزند و البته کلماتی محدود که به روش همین اکت ها بیان میشوند .
و این گونه است که شیخان میتواند دقایق پایانی زندگی دکتر فاستوس را در یک اتاق کوچک بدون بهره از نورپردازی ویژه و با طراحی لباس سرراست ( از آن جهت که تنها و تنها تیپ هر پرسوناژ توسط لباس معرفی میشود و بس ) و بدون موسیقی و چه و چه ، قصه ای دو ساعته را برای تماشاچی تعریف کند ، او را سرگرم و راضی نماید و این رضایت و نهایتا سرگرم شدن اول مرهون قصه است و بعد شیوه روایت ، که نه چشم را خسته میکند ، نه گوش را می آزارد و نه کسالت بار است ، آن هم با کمترین ابزار .
” اتاق فاستوس ” تنها اتاق دکتر فاستوس است در لحظات پایانی عمرش با حرکات و کلماتی که با لحنی رویاگونه ( کشدار ) بیان میشوند ؛ گویی تماشاچی خواب این اتاق و لحظات مرگ فاستوس را می بیند .
فقط ای کاش در این خواب طولانی اما لذت بخش ، آن عروسک سمبولیک و زائد و نچسب ، نبود . عروسکی که حتى به شیوه رایج در نمایش های عروسکی همراه با بازیگران و یا عروسک گردان ها در رورانس نیز شرکت داده نمی شود و گویی توسط بازیگران نیز فراموش می شود ، چنانچه در شول اجرا توسط مخاطب نیز فراموش می شود ؛ چرا که در طول نمایش نیز بلا استفاده است و تنها این پیام را برای مخاطب دارد که ایده ای بوده خام ولی دلچسب برای صاحب اثر که اصرار بر حذف نشدنش داشته است .
” اتاق فاستوس ” شیخان را باید دید ، یک اثر تجربی ، هم در سوژه و هم در فرم که موفق است نزدیک به دو ساعت برای همه اقشار مخاطب تئاتر قصه بگوید و البته محتوای مدنظر صاحب اثر را نیز القا کند . اثری تجربی و دلچسب برای همه به ویژه علاقه مندان پرتعداد میرهولد !
المیرا نداف – نویسنده میهمان
والله با گرون شدن بلیت های سینما با این فیلمای چرت و پرتشون ، آدم ترجیه میده بره تئاتر ببینه تا فیلم . خوبه که شما با مهرتون کمک میکنید که چی بهتره و بریم ببینیم . امیدوارم ضرر نکنیم ?
راضی ام از مهرتون !
چه شده کلا نسبت به کارا مهربون شدین … هی پیشنهاد می شود می شود می شود !!!
اره واقعا. تعریف میشنوی اینجا به خودت شک میکنی ?
به نظر من یک چیزی تو کار کم بود که تو یادداشت شما هم اشاره نشده . به نظر من کمی کار داشت تا به یک نمایش صد در صد برسه .ولی در کل راضی کننده بود .
موج نو همیشه کارهای خاص اجرا میکنه . از این لحاظ خیلی از این تماشاخونه راضی ام . البته اون وسطا به سری کارای مرخرف هم هست که کلا از پوستر و عوامل و اینا تابلو که خوب نیستن .
مشتاق شدم این کار رو ببینم . سپاس از شما بابت اطلاع رسانیتون.
خیلی همه چیز این نمایش جالب بود . فرم و حرکات بازیگر و پیامی که به مخاطب می داد . من نه تنها خسته نشدم بلکه دوست دارم یه بار دیگه هم ببینم . عالی عالی عالی
همه چیز این نمایش فوق العاده و جذابه . از همه دعوت می کنم یه بار که شده کار دو ببینن