جلسه نقد و بررسی تئاتر «سقوط» به کارگردانی بابک عبدالملکیان روز پنجشنبه ۲۳ مرداد در تماشاخانه استاد مشایخی با حضور دکتر محمدرضا خاکی و رضا آشفته برگزار شد .
به گزارش تئاتر فستیوال ، در این جلسه به چرایی انتخاب اثر آرتور میلر و نحوه اجرا آن پرداخته شد و در طول جلسه بحث هایی چون انتخاب نمایشنامه های مطرح جهان و همچنین انتخاب کمیک برای جذب مخاطب و مشکلات و معضلات تئاتر و سالن های اجرا مطرح شد .
رضا آشفته در آغاز صحبت هایش نمایش «سقوط» را یک اثر موفق معرفی کرد و گفت : با دیدن چنین کارهایی می شود به آینده امیدوار بود . اتفاقی که در نمایش «سقوط» می بینیم از انتخاب متن گرفته تا میزانسن ارائه شده نمایانگر این است که ما یک تئـــاتر می بینیم و بسیار خوشایند است که از لحظه ای که ما وارد سالن می شویم تا از آن خارج شویم یک تئاتر می بینیم نه آنکه چیزی باشد که نتوان برای آن اسمی تعیین کرد .
وی در ادامه نظر کارگردان را در رابطه با شکل گیری این اثر جویا شد .
عبدالملکیان در رابطه با انتخاب اثر میلر گفت : میلر آنقدر شناخته شده است که نیاز به توضیح ندارد . وجه تشابه نمایش «سقوط» با دیگر آثار میلر این است که متن نمایش دو وجه دارد : وجه رئالیستی که به قصه نمایش و روند آن و شخصیت پردازی های داستان می پردازد و وجه دیگر وجه ناتورالیستی اثر است که وجه اجتماعی آن محسوب می شود . من قرابت را بین این متن و شرایط اجتماع می بینم . ماجرا در واقع یک قصه است که ما در آن با آدم سر و کار داریم و قصه به وجوهی می پردازد که راجع به آدم های هر جای دنیا است . آنچه در این ماجرا اتفاق می افتد در ظاهر پیچیده است به این دلیل که این سوال را مطرح می کند که اصالت به خود است یا به اجتماع !
وی در ادامه گفت : متن این نمایشنامه مانند سایر نمایشنامه های میلر به ماجراهای اجتماعی و دوقطبی بودن که موضوع خاص جامعه آمریکایی است می پردازد و در وجه دیگر اشاره به گذار اجتماع آمریکا از تعریف سنتی خانواده و تعریف مدرن آن دارد .
رضا آشفته در ادامه این نشست از عبدالملکیان دلایل نیاوردن چهره در نمایش «سقوط» و استفاده نکردن از ترفندهای جذب مخاطب از جمله انتخاب سبک کمیک برای اجرا را مورد پرسش قرار داد .
کارگردان نمایش در این پاسخ این سوال گفت : چهره برای من بازی نمی کند من با آن موافق نیستم . آوردن چهره در همه تئاتر هایی که در دنیا اجرا می شود وجود دارد و این کار ایرادی ندارد ولی متاسفانه چیزی که در تئاتر اتفاق می افتد و هم اکنون نمونه آن در حال اجرا است تئاتری ست که ۸۰% cast آن چهره هستند و با یک سریال تلویزیونی تفاوتی ندارد .
بابک عبدالملکیان در رابطه با انتخاب نکردن سبک کمیک که امروز در تئاتر باب شده است گفت : کاش کارهای امروز کمیک بود ! آنچه در تئاتر کمیک ما اتفاق می افتد ، تنها شوخی های مستهجن است . دغدغه ما در نمایش «سقوط» این بود که نکند بلغزیم به ورطه کمدی بیافتیم . در واقع اگر اثری موقعیت کمدی داشته باشد ما هم سعی می کنیم آنرا درست خلق کنیم ، یعنی اگر در قسمت هایی کار می توانست قهقهه بگیرد خیلی هم عالی بود اگر این اتفاق می افتاد ولی نمایشنامه “سقوط” لحظه ای ندارد که از مخاطب قهقهه بگیرد تنها لحظاتی دارد که می تواند از مخاطب لبخند بگیرد . که اگر ما توانسته ایم در اجرا این کار را انجام دهیم که موفق شده ایم اگر نه ضعف ما بوده است .
در طول این جلسه به نقد تئاتر امروز و کمبودهای آن و همچنین آنچه در تئاتر کمیک شاهد آن هستیم پرداخته شد ، دکتر خاکی نیز در این رابطه به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت : فرهنگ قابل آموزش است و پشت هر تئاتری یک فرهنگ خوابیده است . وی در ادامه به کارگردان این کار تبریک گفت و در رابطه با ترجمه متن میلر تصریح کرد : در دیالوگی از نمایش گفته می شود طالبی صورتی بیات شده ، در حالیکه میوه هیچگاه بیات نمی شود ، گندیده می شود متاسفانه خانم محامدی تشریف ندارند در اینجا منظور طالبی گندیده ای بوده که رنگش صورتی شده است .
بابک عبدالملکیان در پاسخ به پرسش خبرنگار تئاتر فستیوال در رابطه با شخصیت پردازی پرسوناژهای نمایش گفت : ما شخصیت را از متن استخراج می کنیم و سعی می کنیم آن را به درستی ارائه کنیم . همانطور که در رابطه با وجه اجتماعی و ناتورالیستی اثر میلر گفتم ، اول اجتماع را روایت می کند و در رابطه با آدم های اجتماع حرف می زند بعد به سراغ آدم های مثالی می رود. پرسوناژ های این نمایش ، غیر از شخصیت اصلی لایمن هیچکدام شخصیت نیستند و همه تیپ-شخصیت هستند .
در واقع ما تنها شخصیتی که در این نمایش دستکاری کردیم ، پرستار است که در اثر مطلقاً تیپ بود ولی ما کمی به آن وجه نمادین دادیم یعنی در جایی از نمایش ناظر است و در جای دیگر وجه دوم لایمن است .
رضا آشفته در پایان این نشست در رابطه با پیچیدگی نمایش های این نویسنده گفت : متن سقوط از متن های پیچیده آرتور میلر است و کارگردان مجبور بوده است که این پیچیدگی را برای مخاطب قابل هضم کند که البته موفق شده است همانطور که در قسمتهایی با نورپردازی این پیچیدگی را به مخاطب نشان می دهد . به نظر من با توجه به اینکه متن پیچیده است ولی کار با تلاشی که در اجرا وجود دارد ، قابل قبول است بویژه ۸ ماه کارکردن بر روی این متن این زمینه را برای این شخصیت ها بوجود آورده است که با اطمینان خاطر به روی صحنه بیایند و این خود نشان دهنده این است که گروه موفق بوده است .
اگه دکتر خاکی رفته این نمایش رو دیده پس کار خوبیه.
تمدید نمیشه؟
بعضی از حرفای این اساتید رو باید با طلا نوشت واقعا:
پشت هر تئاتری یک فرهنگ خوابیده است .
این چه وضعیته که توی بعضی از این تئاتر ها اتفاق می افته و این روزها ما شاهدشیم؟؟