امیر دژاکام نویسنده ، کارگردان و بازیگر تئاتر در سی و پنجمین جشنواره تئاتر فجر با نمایش “شیشه” که به زبان انگلیسی می باشد ، حضور پیدا کرده است . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال گفت و گویی با امیر دژاکام داشته است که می توانید آن را در ادامه بخوانید .
امیر دژاکام در مورد شکل گیری ایده ی اولیه ی نمایش “شیشه” توضیح داد : چند سال پیش خبری راجع به یک کشتی که مسافران آن غرق شدند و کشتی را خود ناخدا غرق کرده بود ، خواندم . این خبر اولین جرقه را در درون من زد که چطور چنین چیزی ممکن است . دلایلش را در نمایش متوجه می شوید که ناخدا چون مسافر قاچاق دارد ، احساس میکند دارد به دام می افتد ، نتیجتا کشتی را غرق می کند و خودش با قایق موتوری فرار می کند . این باعث شد که من خبر های دیگر را دنبال کنم و کم کم متوجه بشوم که مسئله مهاجرت در استرالیا حتی برای خود مردم استرالیا یک مسئله حاد و قومی است .
او ادامه داد : به مرور مسئله مهاجرت برایم دغدغه شد . سپس مسئله ای در اروپا پیش آمد و آن مسئله ی مهاجرینی بود که به آلمان رفتند . به تازگی متوجه شدیم مهاجرت برخی افراد به آمریکا ممنوع شده است . حتی امروز دیدم که یکی از هنرمندان خوب مان نمی تواند برای مراسمی که در آمریکا است ، برود چون به ایرانی ها ویزا داده نمی شود .
این نمایشنامه نویس با بیان اینکه اخبار راجع به مهاجرت بسیار زیاد است ، افزود: من به صورت تاریخ دقیق به این موضوعات نگاه نکردم اما همیشه با خیالم کنار آن ها قرار گرفتم و روی خیال من تاثیر گذاشتند . آرام آرام فکر کردم که اگر یک مسافر در این شرایط قرار گرفته باشد ، یک آدم معمولی که نه سیاستمدار است و نه بازرگان و نه اینکه مسئله امنیتی دارد ، چقدر میتواند این مسئله برایش پیش بیاید . هم طبیعت بشر مسافرت و جابجایی را دوست دارد و هم ادیان و قوانین این اجازه را به او داده اند اما الان قوانین “مگر اینکه” دارد و برای مهاجرت شرط میگذارند . مثلا همین اسلام هراسی که در دنیا وجود دارد و یا اینکه متخصصین بیایند ، غیر متخصصین نیایند و خیلی از موضوعات دیگر دغدغه من شد که به صورت انسانی به این مسئله فکر کردم .
دژاکام اضافه کرد : تا اینکه به قصه ی دختری رسیدم که نخبه است و میخواهد سفر کند و تحت تاثیر فشارهای روانی قرار دارد . این نمونه ای از هزاران نمونه است تا ببینیم این فرد چه عواطفی دارد ، چه تاثیراتی روی او می گذارد و به چه فاجعه ای می رسد . چنانکه این پرسوناژ در نمایش می گوید من هم مثل شما اشتباه کردم ، اما اشتباه شما به فاجعه نینجامید و اشتباه من به فاجعه ختم شد . این ها دغدغه های فکری من بود و نتیجه اش این نمایش شد .
کارگردان نمایش “شیشه” در مورد اجرای این نمایش به زبان انگلیسی و مونولوگ بودن آن گفت : بازیگر من اهل استرالیا است و در استرالیا زندگی میکند . متن را خواند ، آن را دوست داشت و به ایران آمد و تمرین کرد . کمی از طریق تماس تصویری و کمی همین جا تمرین کردیم . وقتی شروع به نوشتن کردم ، به صورت مونولوگ بود و وقتی تمام کردم دیدم چیزی نزدیک به لکچر پرفورمنس است . مونولوگ یا خطابه ای خطاب به جمع است یا خود گویی است . خطاب به دیگری هم می تواند باشد که امروزه با بهانه هایی مثل تلفن ، وسایل ارتباط جمعی و رسانههای اجتماعی وجود داشته و دارد .
او در مورد تصاویر ویدئویی استفاده شده در این نمایش نیز توضیح داد : احساس کردم باید اتمسفری برخلاف اینکه این آدم در آب است ، بسازم . من کویر را انتخاب کردم چون خودم هم بچه ی کویر هستم ، آرامشش ، سکوتش ، تنهایی اش ،غربت و بی کسی اش را خیلی دوست دارم . بنابراین شما از ابتدا تا انتها تصویر یک کویر را می بینید .
کارگردان نمایش “لیلی و مجنون” با اشاره به اینکه جشنواره تئاتر فجر سال ۱۳۶۰ با ۶ نمایش شروع به کار کرد ، درباره روند برگزاری این جشنواره به خبرنگار تئاتر فستیوال گفت : تا حدود سال ۷۶ ، آثار حاضر در جشنواره حدودا ۳۰ نمایش بود . جرقه های اینکه تعداد تئاترهای کشور زیاد شود از سال ۷۱ با باز شدن گروه نمایش دانشکده هنر و معماری در مقطع لیسانس و فوق لیسانس زرده شد . شاید بگویید چطور و آن چه ربطی به جشنواره فجر دارد . اگر آمار بگیرید شاید بیست نفر از کارگردانهای جشنواره فارغ التحصیل دانشکده هنر و معماری یا دانشگاه اراک و یا دانشگاه بوشهر و … بودند . این دانشگاه فوق لیسانس تربیت کرد و فوق لیسانس ها استاد شدند و می توانستند عضو هیات علمی شوند و در دانشگاههای دیگر شروع به تدریس کنند و بعد دانشجو جذب شد ، این بخشی از کار بود .
او ادامه داد : دوم این که رسانههای اجتماعی خیلی فعال تر شده اند . نسل من با کامپیوتر سرو کار نداشت ، من به تازگی یاد گرفته ام و در فضای مجازی فعالیت می کنم ولی جوانترها از طریق رسانه های اجتماعی با دنیا ارتباط برقرار کردند ، کارها را دیدند و با خودشان ارتباط برقرار کردند و همدیگر را شناختند و گروهها به وجود آمد . تا اینکه اگر اشتباه نکنم امروز ۱۱۲ اثر در جشنواره شرکت کرده است که حاصل زحمات خود بچههای تئاتر است .
او در مورد حمایت مسئولین از تئاتر گفت: به نظرم مسئولین از لحاظ بودجه نتوانستند و یا نخواستند بودجه اختصاص دهند و یا کسانی که با آنها حرف زدند ، تملق شان را گفتند و گزارش ناقص دادند و گزارش دلسوزانه از سر واقعیت ندادند . بچه های تئاتر خیلی مشکل و مسئله مالی دارند . کشور دچار تحریم و محدودیت بودجه شد . این ها تأثیرات خودش را داشت . از طرف دیگر در کمیسیون فرهنگی مجلس نیز کم لطفی هایی نسبت به ردیف بودجه تئاتر می شود و یا کم لطفی کسانی که این لایحه را می نویسند ، تئوری را سامان داد که تئاتر باید خرج خودش را دربیاورد . انگار تئاتر کافه رستوران است . این جمله برابر دانستن فعالیتهای هنری و تجاری است .
دژاکام اضافه کرد : کافه رستوران شغل شریفی است و به مردم سرویس می دهد ولی همچنان که سینما شریف است و با تئاتر یکی نیست ، قوانین شان فرق میکند . تئاتر مادر همه هنرها است و به سامان رسیدن یک کشور دربخش هنجارها کمک میکند . مثل یک واکسن پیشگیری است ، در یک واقعه ی خیالی ما را شریک می کند ، می تواند جلوی بزهکاری ها را بگیرد ، میتواند برای مردم تفریح به همراه بیاورد و اوقات فراغت را پر کند . آموزش و گفتگوی فلسفی و دینی به وجود بیاورد . کما اینکه بچه ها دارند به تنهایی این کار را می کنند و مسئولین کمک نمی کند .
این کارگردان تئاتر با بیان اینکه منظور من یک شخص خاص نیست ، گفت : مثلاً بودجه فرهنگی کشور چقدر است ، چقدر از این بودجه فرهنگی به دست کارگردانان تئاتر می رسد . چگونه فلان مقام مسئول افتخار میکند که تا به حال سینما نرفته است ، تا به حال تئاتر ندیده است . چطور افتخار می کند که اثر فرهنگی ندیده است ، در حالی که او مقام مسئول است . این موضوع آدم را ناراحت می کند . ردیف بودجه ها درست نیست . درست خرج نمی شود .
امیر دژاکام در پایان گفت : من فهوای کلی میگویم ، نمیخواهم کسی را متهم کنم و یا زحمات کسی را نادیده بگیرم . اما گاهی میبینیم به یک تئاتر دو میلیارد پول داده می شود و به یک تئاتر ۵۰۰ میلیون هم داده نمی شود . به هر حال پول بیت المال این مملکت است و ما هم بچه های همین مملکت هستیم . چرا او دو میلیارد تومان بگیرد و من ۵۰ میلیون تومان بگیرم . رقم های بالاتر از این هم صرف تئاتر شده است . پس بودجه هست اما چرا برای عده ای هست و برای عده ای نیست . نباید اینگونه باشد .