یکی از اتفاقات جالبی که در سی و پنجمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر رخ داد ، برپایی نمایشگاه عکس خیابانی از چهره های ماندگار و اساتید و پیشکسوتان حوزه تئاتر بود ؛ که در حد فاصل بین خیابان رازی و خیابان حافظ ، برپا شد و حال و هوای جشنواره تئاتر فجر را به خیابان شهریار برد .
از همین رو بر آن شدیم تا با برخی از این اساتید تماس گرفته تا خاطره ای از دوران حضورشان در جشنواره تئاتر فجر برای ما و مخاطبین تئاتر فستیوال تعریف کنند . در این بین با خاطراتی تلخ و شیرین رو به رو شدیم . برخی از اساتید هم نگاه نقادانه ای به جشنواره تئاتر فجر در این دوره و در دوره های پیشین داشتند ؛ که به نظر می رسد تجربیات خوبی باشد تا بتوان در آینده راه گشای دست اندرکاران جشنواره باشد .
در این گزارش آنچه بیش از همه ناراحتمان کرد ، جای خالی برخی از این بزرگواران بود که هنوز هم باورمان نمی شود ، نیستند . اساتیدی چون داوود رشیدی و جعفر والی و… . یادشان گرامی .
استاد محمد علی کشاورز : امیدوارم نقد های زیبا بنویسید .
صدای استاد محمد علی کشاورز که خودشان پاسخ تلفن را دادند برایمان بسیار دلپذیر و شیرین بود . ایشان که به دلیل درد پایشان مدتی است از حضور در عرصه ی تئاتر ، سینما و تلویزیون دور مانده اند ، به ما گفتند : “سی سال است که خبری از ماجرا های تئاتری ندارم و نمی دانم بر تئاتر چه گذشته است . “
بعد هم از دوران خاطره انگیز و همکاری های ماندگاری یاد کردند که آرزوی هر هنرمندی است که آنها را تجربه کند . دورانی که خود بر صحنه ی تئاتر آثار ماندگاری چون ” مرده های بی کفن و دفن ” و ” بازی استریندبرگ ” را ایفا کرده اند ، استاد کشاورز درباره ی آن دوران گفتند : ” در دوره ای که من تئاتر کار می کردم ، با افراد باتجربه و بسیار خوبی مثل مرحوم حمید سمندریان ، آقای علی نصیریان ، آقای عزت الله انتظامی و آقای داوود رشیدی آثار زیادی را اجرا کرده ایم که اغلب مرحوم سمندریان کارگردان بود و ما بازی می کردیم . خدا او را رحمت کند . این راهی است که در حال حاضر جوان های ما باید شرافت ، نجابت و انسانیت را از آقای حمید سمندریان یاد بگیرند و امیدوارم خداوند به علی نصیریان طول عمر بدهد .“
استاد کشاورز همچنین با نگاهی پدرانه و دلسوزانه خطاب به جوانان ادامه دادند : ” امیدوارم در راه تئاتری که گذشتگان زحمت بسیاری برای آن کشیده اند تا به اینجا رسیده است ، همه جوان هایی که کار ، کوشش و تلاش می کنند ، موفق و زنده باشند . “
ایشان همچنین در پایان اضافه کردند : ” نقدهای زیبا بنویسید تا من که نمی توانم برای دیدن آثار بروم ، حداقل آنها را بخوانم و امیدوارم که شما جوان ها در راه اعتلای تئاتر این مملکت موفق و پیروز باشید .”
استاد علی نصیریان سال های زیادی روی صحنه ی تئاتر خوش درخشیده اند و در روزگاری زیست کرده اند که پر بود از آثار ماندگار و به یاد ماندنی ولی ایشان گفتند که گرفتار هستند و اهل اظهار نظر و خاطره بازی هم نیستند . از صمیم قلب دوست داشتیم از تجربیات ایشان هم استفاده کنیم ؛ امید که سلامت باشند و پر کار .
در ادامه دلمان می خواست از خاطرات و کلام همیشه شیرین استاد جمشید مشایخی هم استفاده کنیم . اما متاسفانه هرچه تماس گرفتیم موفق به گفت و گو با ایشان نشدیم .
سپس در گفتگو با مجید انتظامی – فرزند استاد عزت الله انتظامی – از حال استاد جویا شدیم . اما متاسفانه گفتند که پدرشان در وضعیت مصاحبه کردن نیستند . امیدواریم که ایشان نیز هر چه زودتر سلامتی خود را بدست آورند .
اکبر زنجانپور : ” اُ همــــلت ” جذاب ترین نمـــایشی اســـت که در جشـــــنواره تئـــــاتر فجر دیده ام .
اکبر زنجانپور یکی دیگر از بزرگان عرصه تئاتر که با آثار درخشانی از متن های چخوف ، هیچ وقت از یادها فراموش نخواهد شد ، در خاطره ای کوتاه از اجرای نمایشی در جشنواره تئاتر فجر نام برد ، که برایش بسیار جالب بود . او درباره ی این نمایش گفت : “حدودا ده – دوازده سال پیش نمایشی در جشنواره تئاتر فجر دیدم به نام ” اٌ هملت ” از کشور آلمان ، که دو پرسوناژ داشت و این دو نفر ، کل نمایشنامه “هملت “را با همه ی پرسوناژهایی که دارد ، بازی کردند . با اینکه حرکتی هم نمی کردند و روی دو تا صندلی نشسته بودند ، تمام ماجرا را طوری اکت می کردند یا حرف می زدند که آدم همه چیز را می دید و این برای من خیلی جذاب بود . جذاب ترین کاری که در جشنواره تئاتر فجر در طول این سال ها دیده ام این نمایش است . “
زنجانپور در روزهای پایانی این ماه (بهمن) اجرای دیگری از نمایشنامه “باغ آلبالو” را به روی صحنه می برد که خودش تیم اجرایی این نمایش را بهترین گروهی می داند که در تمامی این سال ها داشته است .
هادی مرزبان : شب های تئاتری در ایام جشنواره بسیار شیرین و جذاب بود .
هادی مرزبان از شور و شوق اجرای جشنواره تئاتر فجر در دوره های پیشین گفت . از شب هایی که همه برای نقد و بررسی اجراهای جشنواره دور هم جمع می شدند و بحث و گفتگو شکل می گرفت و اینکه چقدر جای این دورهمی ها و نشست های صمیمی و دغدغه مند در جشنواره های این روزهای مان خالی است . خاطره ی کارگردان بنام تئاتر ایران را از زبان خودش بخوانید : “در زمان های دور ، وقتی جشنواره ها شروع می شد و بچه های شهرستان به تهران می آمدند ، در طول یک هفته یا ده روزی که جشنواره جریان داشت ، به طور عجیبی هیجان در همه جای تهران حکم فرما بود و شب ها بعد از دیدن نمایش های مختلف ، زندگی تئاتری شبانه بچه های تئاتر شروع می شد . در همه ی هتل هایی که اهالی تئاتر ساکن بودند ، بچه های تئاتر تهران و شهرستان ها و همین طور اساتید دور هم جمع می شدند و تا دیر وقت راجع به تئاتر و نقد تئاترهایی که در طول روز دیده بودند گفتگو می کردند و این اتفاق شور و حال دیگری به جشنواره می داد . اما متاسفانه ما دیگر در جشنواره این اتفاق را نداریم و علت آن این است که گروه های مختلف کارشان را اجرا می کنند و بعد می روند . البته مطلع نیستم که امسال هم به همان شکل پیش رفته است یا نه . به همین خاطر شب های تئاتری که در سرتاسر تهران حکم فرما بود ، بسیار شیرین و جذاب بود و همه از آن اطلاع داشتند . “
کارگردان نمایش ” بازار عاشقان ” درباره بی غل و غش بودن گروه های نمایشی در آن روزها ادامه داد : ” در آن دوران همه ی بچه ها به کمک هم می آمدند . من حتی به خاطر دارم که پیش از انقلاب ، برای اجرای نمایشی به تهران آمده بودیم و برای آن اجرا لازم بود بر دیورا های دکور کاهگل بزنیم . همه ی افراد گروه تا صبح گِل لگد می کردیم ، رنگ می زدیم و دکور درست می کردیم و فردای آن بدون هیچ ادا و شکایتی به روی صحنه می رفتیم. در حال حاضر این اتفاق را کم داریم و دلیلش را نمی دانم چیست !؟ “
هادی مرزبان همچنین در خاطره ی جذاب و خواندنی دیگر از دوران جوانی خود و اجرای تئاتر در شهرهای مختلف ایران گفت : “یادم است ، در جشنواره ای پیش از انقلاب ، ما گروه هایی بودیم که با مینی بوس به شهرستان ها می رفتیم و نمایش اجرا می کردیم . قرار بود برای اجرای نمایش ” سق سیاه ” به شهر همدان برویم که ماشین مان در بین راه خراب شد و مجبور شدیم شب را در شهر اراک بمانیم . قبل از آن در شهر تبریز و چند شهر دیگر که در مسیرمان بود ، نمایش مان را اجرا کرده بودیم . وقتی به اراک رسیدیم تمام هتل ها پر بود و ما جایی برای استراحت و خواب نداشتیم . به خاطر دارم خانم های گروه را به مسافرخانه ای بردم و بقیه بچه ها را به دو قهوه خانه بردم و خودم هم به قهوه خانه رفتم و تا صبح در آنجا نشسته بودم ، چون جایی برای خواب هم نداشتم . “
مرزبان از بازیگران این گروه نمایشی یادی کرد و گفت : ” در آن سفرآقای محمد عمرانی که الان در رادیو مشغول است همراه ما بود . دقیق به خاطرم نیست که آقای علی عمرانی هم در آن سفر بود یا نه . آن سفر شور و هیجان ویژه ای داشت . صبح به سمت همدان حرکت کردیم و درآنجا اجرا کردیم .”
کارگردان نمایش ” شب روی سنگفرش خیس “درباره ی حضور خود در دوره های پیشین جشنواره تئاتر فجر هم یادی از دو کار به یادماندنی کرد و گفت : “من در اکثر دوره های جشنواره تئاتر فجر بوده ام . در سال ۱۳۸۰ نمایش ” باغ شب نمای ما ” نوشته ی اکبر رادی را به روی صحنه بردم . در سال ۱۳۸۲ با نمایش ” خاطرات هنرپیشه نقش دوم ” در جشنواره حضور داشتم که یادم است اساتید به دیدن این اثر آمده بودند و حسابی از آن تعریف و تمجید کردند . “
داریوش ارجمند : جشنواره تئاتر فجر را از جشنواره فیلم فجر بیشتر دوست دارم .
داریوش ارجمند دیگر پیشکسوتی بود که با او تماس گرفتیم . چهره و آوای پر جذبه او را سال هاست روی پرده ی نقره ای سینما و قاب تلویزیون دیده ایم . او روزگار خوشی را بر صحنه های تئاتر به خصوص در شهر مشهد داشته است . او با تشکر از مسئولین جشنواره تئاتر برای برپایی این نمایشگاه عکس گفت : ” سوابق تئاتری من ، درخشان است . من در طول این سال ها نمایشی روی صحنه نبرده ام و در نمایش های جشنواره ای تئاتر هم شرکت نکرده ام ، اما پیشکسوت قدیمی تئاتر هستم و در پرفروش ترین تئاتر ایران یعنی نمایش ” دندان طلا ” بازی کرده ام . خیلی لطف کردند که عکس من را هم در بین این عکس ها گذاشته اند ؛ ولی مسئله این است که نمی دانم دبیر جشنواره تئاتر کیست یا رئیس تئاتر کیست ، با این حال خیلی ممنون هستم که عکس من را در آنجا گذاشته اند . “
او از دغدغه های اجرای نمایشی که سال ها است می خواهد آن را روی صحنه ببرد گفت و گلایه کرد : ” نزدیک به چندین سال است که می خواهم نمایشی را به روی صحنه ببرم اما گویا با این اثر مشکل دارند . من به جشنواره تئاتر فجر احترام می گذارم و بسیار به آن علاقه مند هستم . باور کنید که جشنواره تئاتر فجر را از جشنواره فیلم فجر بیشتر دوست دارم . علت این است که مظلوم ترین قشر این مملکت اهالی تئاتر هستند ، یعنی نه بودجه های سینمایی ها را دارند و نه به اندازه ی اهالی سینما تشویق می شوند ، هیچ کدام از آنها نیست . شاید به خاطر آن که دسترسی به سینما آسان تر و بسیار راحت است و می توان آن را به نقاط مختلف فرستاد . “
ارجمند در ادامه ی گفت و گوی خود خاطره ی تلخی از دهه شصت تعریف کرد و از نمایشی گفت که اجرایش لغو شد . ” در ســـال های حدود ۶۴ تئـــاتــری به نام ” خانات” اثری از رضا صابری از مشهد به تهران آوردند که من به عنوان کارشناس تئاتر مشهد همراه آن گروه بودم . بعد از تمام شدن اجرای تئاترمان ، عده ای شروع به شعار دادن در سالن کردند . برخی افراد در آن دهه خیلی داغ بودند و می خواستند همه ی بلندی های جهان را صاف و همه چیز را زیر و رو کنند ، شلوغ کردند و به تئاتر ما اتهام می زدند . مجبور شدم سال ها این موضوع را پیگیری کنم تا اینکه بالاخره از ما رفع اتهام شد . بعد ها عده ای از آن افراد مدیر شدند و تعدادی از آنها دیگر دیده نشدند و نمی دانیم کجا رفتند ؟! با خیلی از آنها هم سال های بعد رفیق شدیم . تلخ ترین خاطره من مربوط به همان دوره است که از جشنواره برایم ماندگار شده است . “
خاطرات تلخ ارجمند به این جا ختم نشد . او در رابطه با تکرار این اتفاق در حوزه ی سینما هم ادامه داد : ” این خاطره را در سینما هم داشته ام ، حدود سال های ۶۳ یا ۶۴ فیلمی به نام ” گفت زیر سلطه من آیید ” که نوازنده ی ساز دو تار در آن فیلم آقای محمدپرست بود ، اکران شد . حین اکران آن فیلم به سینما آزادی هجوم آوردند و شیشه های سینما را فرو ریختند و شلوغ کردند . در آن زمان نواختن ساز دوتار ، یک گناه کبیره بود . آدم های زیادی همراهشان آورده بودند در حالی که من یک نفر بودم ، شعارهای زیادی علیه فیلم من می دادند . ولی به هر حال فیلم خوبی بود . “
او در ادامه درباره ی این دهه بیشتر توضیح داد و گفت : ” در اوایل انقلاب که ما در حال احیا کردن تئاتر و سینما بودیم بیشتر گرفتار آدم های تندرو می شدیم ، چون در آن زمان گرم بودند و فکر می کردند چون در دوره قبل ( پیش از انقلاب ) کار هنری می کردیم ، همگی خائن ، فاسد و فاجر هستیم . البته بعدها عذر خواهی کردند و فهمیدند که اشتباه کرده اند . ولی آن زمان هر کس که چیزی می دانست ، باید حصر می شد . مانند الان نبود که رفتارها انسانی باشد . “
ایرج راد : جشنواره تئاتر فجر فرصتی برای استعداد یابی است .
ایرج راد از دیگر اساتید تئاتر است که بیش از نیم قرن تجربه حضور روی صحنه تئاتر را دارد . او همچنین چندین سال به عنوان مدیر عامل خانه تئاتر ، فعالیت های صنفی این حوزه را اداره کرده است . او که در دوره های مختلف جشنواره چندین و چند نمایش روی صحنه برده و ایفاگر نقش های متفاوتی بوده است ، در چند دوره هم به عنوان داور در جشنواره تئاتر فجر حضور داشته است . او درباره ی این تجربه گفت : ” من هم آثار زیادی را در جشنواره تئاتر فجر اجرا کرده ام و هم چندین بار داوری بخش های مختلف جشنواره را بر عهده داشته ام . طبیعتا کارهای مختلفی را در طول این سال ها دیده ام . نمایش های مختلفی که در زمان خودشان کارهای بسیار خوبی بوده اند . البته آثاری هم اجرا شده است که جذاب نبوده اند . “
بازیگر نمایش ” بازار عاشقان ” تحلیل متفاوتی از اجرای نمایش های مختلف در ایام جشنواره داشت : ” یکی از محاسن به روی صحنه رفتن نمایش های مختلف در ایام جشنواره این بود که گروه های مختلف به خصوص شهرستانی ها کارهایی را به روی صحنه آوردند که دارای جذابیت های خاصی بود و این افراد به نوعی استعداد یابی شده اند و در حال حاضر به عنوان کارگردان های مطرح در عرصه تئاتر ، فعالیت می کنند و در واقع حضور در جشنواره تئاتر فجر فرصتی برای شناخته و دیده شدن آنها شده و این مسئله حائز اهمیت است . به اضافه اینکه بعضی ها هم کارشان خوب بود و جرقه هایی زده شد ولی نمی دانم به چه دلیل ادامه پیدا نکرد . شاید اگر آنها هم موقعیت هایی را پیدا می کردند ، آن جرقه ها به نور تبدیل می شد . ولی بعضی از گروه ها با شناخته شدن در جشنواره و ادامه کار و ادامه راهشان که به هر حال هم همت خودشان بوده و هم به آنها کمک شده است ، توانستند راه شان را ادامه بدهند و همچنان کارهای خوبی را عرضه می کنند . “
در انتها ایرج راد در خصوص اجرای آثار متفاوت و به یاد ماندنی خود در ایام جشنواره نمایش هایی را نام برد : ” آخرین اجرای من در جشنواره تئاتر فجر مربوط به نمایش ” بازار عاشقان ” به کارگردانی هادی مرزبان است که سال گذشته اجرا شد و بعد از آن اجرای عموم آن ادامه پیدا کرد . همچنین در نمایش هایی مثل ” باغ شب نمای ما ” ، ” شب روی سنگفرش خیس ” ، ” مهاجران ” ، ” دکتر کئوک ” ، ” عیش و نیستی ” ، ” آمیز قلمدون ” حضور داشته ام که هر کدام از آن ها در زمان خودشان ، خصوصیات خاص و قابل توجهی داشتند و نمی توانم بگویم کدام کار را بیشتر از همه دوست دارم . با این حال نمایش هایی که توانسته با مردم ارتباط بهتری برقرار کند و مورد توجه قرار بگیرد ، خاطرات آن نیز ماندگارتر است . “
متاسفانه پرویز پورحسینی هم در جواب تماس مان گفتند چیزی به نظرشان برای تعریف کردن نمی رسد . کاش خاطرات ایشان هم تکمیل کننده ی این گزارش می شد .
منیژه محامدی : نام من باید در کنار اسم کارگردان باشد !
منیژه محامدی از زنان موفق و فعال در عرصه تئاتر است . به گفته خودش جشنواره تئاتر فجر برای او که در بسیاری از دوره های آن حضور داشته ، همیشه خاطره انگیز بوده است . اما بیش از هرچیزِ دیگر ، مشکلات کوچک و بزرگ اجرای جشنواره ای ، در خاطرش مانا شده است . او دو خاطره برایمان تعریف کرد . از شبی که صدای او به خاطر فعالیت و استرس زیاد ، گرفت و دیگری بد عهدی و ادعای یکی از عوامل نمایش در دقیقه نود ! او در این باره گفت : ” بر خلاف امسال که ما نمایش “حادثه در ویشی” را در روز اول جشنواره اجرا کردیم ، در سال های پیش همه چیز چنان با عجله و سریع می گذشت که مدام با اتفاقاتی رو به رو می شدیم . یکی از آنها این بود که حدود سال ۸۸ قبل از اجرای نمایش ” آمادئوس ” می خواستم برای مردم توضیح دهم که دکور کارمان به اندازه کافی آماده نیست که ناگهان صدا از حنجره ام بیرون نمی آمد و نمی توانستم حرف بزنم . چون دو شبانه روز قبل در حال داد و فریاد زدن برای آماده شدن دکور بودم ! “
محامدی در این باره ادامه داد : ” در همان نمایش از خانمی خواستیم تا حرکاتی موزون را متناسب با آن نمایش در دو صحنه انجام دهد . اما این خانم در روز آخر و چند ساعتی قبل از اجرا گفت باید اسم مرا حتما روی پوستر نمایش و در کنار اسم کارگردان بنویسید !! ما هم در جواب گفتیم که در جشنواره که برای نمایش ها پوستر نداریم !! گفت اگر نباشد من هم کار نمی کنم !! هر چه به او توضیح دادم که بعد از جشنواره و برای اجرای عمومی نمایش ، پوستر طراحی می کنیم و نمی شود که فقط اسم یک طراح نوشته شود و اگر بخواهیم اسم همه را ذکر کنیم نصف پوستر پر از اسم می شود و الان هم که فرصت انجام این کار نیست ، زیر بار نرفت و گفت که کار نمی کنم ! بنابراین مجبور شدم از یکی از دانشجویانم ، به نام حامد نصراللهی که در این زمینه بسیار فعال است تماس بگیرم تا به کمک مان بیاید و خوشبختانه بالاخره نمایش مان روی صحنه رفت . همه ی این مسائل باعث شد که همزمان با اجرای نمایش ، صدای من هم با نمایش رفت . بعد از آن دکتر به من گفت تارهای صوتی ام ورم کرده و تا سه ماه نباید حرف بزنم و تا مدتی مجبور شدم در کلاس درس و یا برای اجرای نمایش حرفم را روی کاغذ بنویسم . “
منیژه محامدی در خاطره ای دیگر از توقیف یکی از نمایش های خود گفت و سختی هایی که برای اجرای آن کشیده بود : ” نمایش ” دشمنان جامعه سالم ” بعد از دو اجرا توقیف شد . در آن اجرا ما قرار بود با یک فالو ( پروژکتور نور موضعی ) که از سالن اصلی به ما داده بودند ، یک تلویزیون ، یک ویدئو پروژکشن و چند وسیله مشابه آن کار کنیم . تا نزدیک اجرا وسایل مان آماده نشده بود و مجبور شدیم همه ی آن وسایل را از خانه با خودمان ببریم . آن موقع که حدود سال هشتاد و دو بود مثل الان همه چیز آماده نبود و بعد هم به درستی کار نمی کرد ! مثلا در حین اجرا قرار بود عکس یک آدم را نشان بدهد ولی چیز دیگری نشان می داد . هیچ تصویری درست نشان داده نمی شد . “
او افزود : ” به خاطر دارم آن فالوی بزرگ را برای آنکه به تالار چهارسو ببریم روی دوش محمودرضا رحیمی گذاشته بودیم و او تا چند ماه بعد پشت درد داشت . خلاصه مردیم و زنده شدیم تا نمایش مان اجرا شد . با همه ی این ها بعد از اجرا به ما گفتند نمایش تان توقیف است . هرچه گفتیم این مشکلات فنی را درست می کنیم ، گفتند نه و آن نمایش توقیف شد . “
در بخش دوم این گزارش ، قسمت دیگری از خاطرات بزرگان را به نگارش در آورده ایم که به زودی منتشر خواهد شد . از انتقاد سیاوش طهمورث درباره ی تعریف برپایی جشنواره تا اظــــهار نظر تند و تیز بهــــــزاد فراهـــــانی و داوود فتحعلی بیگی درباره اجرای نمــــایش های بین المللی این دوره از جشنواره و خاطرات شیرین چند بزرگواران دیگر .
.
.
.
باغ آلبالو استاد زنجانپور رو حتما ببینید
Like
ا هملت و من یادمه خیلی خیلی خیلی عالی بود . بازیگراش فوق العاده عالی و ورزیده و هماهنگ و حرفه ای بودن …
وااای چقد باحال بود این دورهمی هایی که هادی خان میگه ، این جلسات داغ راجب کارایی که هر روز اجرا میشد من یادمه کاش بازهم تکرار شن …
واقعا چرا همچین آدمایی دیگه تکرار نمیشن …. چه حیف
Kheiliii aliii
Ishallaa zende bashaaan
Tnx TF
چرا عکسارو جایی گذاشتن که مردم نبینن! اونجا که محل رفت و آمد تئاتری هاست و تئاتری ها هم که میشناسن همه رو !؟! حداقل یه جایی میذاشتن که عکسا بیشتر دیده می شد
جالب بود