دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی، اولین سخنران سمینار پژوهشی «نقش گروهها و نهادهای سازمان یافته در شکل گیری و توسعه تئاتر» با نگاهی تاریخمند به گروههای تئاتری برجسته جهان، سخنرانیاش را آغاز کرد.
به گزارش تئاتر فستیوال به نقل از ستاد خبری روابط عمومی سی و چهارمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر ، دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی پیش از سخنرانی، از اینکه دوستان و شاگردان قدیمیاش را بعد از مدتها دوباره دیده، ابراز خوشحالی کرد و سخنرانیاش را با معرفی کتابی درباره تاریخ زنده تئاتر، آغاز کرد و گفت : کتاب تاریخ تئاتر نوشته براکت به تاریخ تئاتر با جزییات پرداخته، اما کتاب «the living theater» با یک پیشانگاشت نوشته شده مبنی بر اینکه تاریخ تئاتر، تجربیاتی از کارگردان است که ماندگار بوده و نسلهای بعدی هم در حوزههای جغرافیایی ادامهاش دادهاند. یعنی تاریخ تئاتر هر رویداد تئاتری نیست بلکه رویدادهایی که زنده هستند و اینکه ما در تاریخ باید دنبال تاریخهای زنده باشیم. در واقع این کتاب یک جور نگاه نقادانه به کتاب تاریخ تئاتر براکت دارد. نام این کتاب از یک گروه تئاتری تاثیرگذار گرفته شده است.
ناظرزاده با اشاره به اینکه تئاتر در ایران هنر فولک و برای عموم بوده، گفت: تئاتر به معنی امروز آن در دنیای غرب پدید آمده است. در ایران اما نقالی و روحوضی، هنر فولک بوده و هنری برای عموم مردم کوچه و بازار، و نخبگان هنری چندان کاری به این هنر نداشتند چراکه هنر نخبهگرای مردم بیشتر شعر بوده است. اما تئاتر در عروسیها و جشنها توسط هنرمندان که سواد کتابت هم نداشتند، اجرا میشده و به همین دلیل هنرمندان جدی چندان توجهی به آن نمیکردند.
او ادامه داد: هنرمندان غرب بودند که تئاتر را جزو فرهنگ روشنفکری قرار دادند. ارسطو بود که پشت هنر نمایش ایستاد و از ارسطو تا سارتر، همه افتخار میکردند که چیزی درباره تئاتر بنویسند. در غرب اتفاق دیگری هم افتاد و آن اینکه نمایشنامه ابداع شد.
ناظرزاده با اشاره به وجود متن در نمایشهای ایرانی گفت: در نمایشهای ایرانی مثل نقالی، طومار بود، در تعزیه، نسخه که همان معنای نمایشنامه است، البته نه به معنای ادبیاش، مشابه نظر پساساختارگراها که معتقد بودند، کارگردان باید به نمایشنامه به عنوان یک متن نگاه کند نه یک نوشته ادبی. پس این غرب بود که نمایشنامه را به عنوان یکی از سه شاخه ادبیات معرفی کرد.
ناظرزاده در ادامه سخنرانیاش، درباره گروههای تئاتری گفت: گروههای تئاتر در اطراف متن و اجرا شکل میگرفتند. در غرب هنرمندان تئاتر باید تحت حمایت شاهان میبودند و همین چشم و همچشمیها میان بزرگان، باعث تشکیل گروهها در آغاز شد. در قرن شانزدهم مولیر کمپانی تئاتر داشت و از ۱۶۸۰ به بعد گروههای تئاتری شکل گرفتند و جالب اینکه آن گروههایی که مکانی داشتند، بیشتر ماندند و کارهایشان در همان مکانشان باقی ماند.
او با اشاره به تئاترهای سیاسی و شکلگیری گروهها در آلمان گفت: جنگ جهانی در برلین، باعث تشکیل برخی گروههای تئاتر سیاسی و فعالیت برشت و پیسکاتور شد. پیسکاتور، گروه تئاتری را ایجاد کرد و برشت، برلینر آنسامبل را با همسرش پایهگذاری کرد که این گروه همچنان هم باقی است.
ناظرزاده با اشاره به اینکه گروههای تئاتری اهداف مشترکی دارند، گفت: اول از همه ویژگیهای شخصیشان است که آنها را گرد هم میآورد. بینش اجتماعی و فرهنگی برای یک گروه تئاتری بسیار لازم است چراکه بدون بینش نمیشود رویکرد خاصی داشته باشد. دوم دراماتورژی خوب، سوم اینکه ما سرگرمیساز هستیم، باید جامعه را سرگرم کنیمو چهارم اینکه هنرمندان بزرگ با کل تئاتر جهان و تئاتر مملکت خودشان آشنا باشند. گروههای بزرگ تئاتر معمولاً دنبال نمایشنامهنویسانی هستند که این ۴ ویژگی را داشته باشند.