نمایش خواب آلودگی” به نویسندگی و کارگردانی احسان بیات فر از ۶ آبان در تماشاخانه استاد مشایخی به روی صحنه رفته است . رضا آشفته ، منتقد تئاتر به تماشای این نمایش نشست و پس از اجرا خبرنگار تئاتر فستیوال نظر او را راجع به نمایش “خواب آلودگی” جویا شد که می توانید آن را در ادامه مطالعه نمایید .
این نمایش ، جزء نمایش های روانشناسانه محسوب می شود و به گونه ای تراژدی – حماسه است . به واسطه اینکه مردانی از جنگ را نشان می دهد که در دل جنگ نیستند و می بینیم پس از جنگ دچار چه نوع سرنوشتی شدند . این افراد ۸ سال جنگیدند و بخشی از این جنگ را بر دوش داشتند اما سرنوشتشان اینگونه بود که دچار مصائب روانی شوند . زمانی که جنگ ، جنگ تکنولوژی می شود ، موج گرفتگی و بر هم ریختگی اعصاب و پریشان حالی می تواند یکی از عواقب آن باشد و در اینجا ما یک نمایش موجز می بینیم چرا که تمام سعی اش بر این است که به ما یک تصویر دهد . آن تصویر بسیار تکان دهنده است از این جهت که هم مصائب جنگ را می بینیم هم اینکه این مصائب فرجام خوشایندی را به دنبال ندارند ، تصویر نهایی که از آسایشگاه عبور می کند و به تیمارستان می رسد . هیچ واکنشی نمی توانیم نسبت به عواقب یا سرنوشت این آدم ها داشته باشیم جز اینکه حسرت بخوریم ، جز اینکه افسوس بخوریم ، جز اینکه دچار بغض گرفتگی شویم ، معلوم نیست آن ها چه سرنوشتی پیدا می کنند مگر اینکه برایشان انتظار مرگ داشته باشیم تا از این دور پر از مصیبت بیرون بیایند . من فکر می کنم گروه توانسته آنطور که باید و شاید با آن حداقل های ممکن چیزی را که مد نظر است ، به مخاطب القا کند . این سوژه یکی از آن سوژه هایی است که کمتر به سمتش می روند به خاطر اینکه شایدجامعه کمتر پذیرنده آن باشد . این که می گویم جامعه پذیرنده اش نباشد ، نه اینکه مردم پذیرنده نباشند ، شاید برای مسئولین زیاد خوشایند نباشد چرا که آن ها هم نمی دانند چه کار کنند . بالاخره جنگ ، مصائب خودش را داشته ، آسیب های خودش را داشته ، یک بخشش تیمارستانی ها هستند ، یک بخشش قطع نخاعی ها و معلولین شیمیایی هستند ، یک بخشش روان پریشی عمومی و چیزهای دیگر است . همه ی این ها دست در دست هم می دهد که ما نسبت به جنگ آگاهانه تر برخورد کنیم . به خصوص کشور ما که همواره مورد تهدید است . همواره ای که می گویم فقط محدود به برهه ی ۳۵ ساله ی بعد انقلاب نیست . کشور ایران در طول تاریخ ، چهار راه حوادث غیرمطرقبه بوده و جنگ های عجیبی در آن اتفاق افتاده است . روی این اصل من فکر می کنم ، تنها چاره اش آگاهی است و اینکه ما اصرار بر صلح طلبی داشته باشیم . در پس جنگ اتفاقات خوشایندی شامل حال مردم جامعه نخواهد شد .
و اما در مورد اجرا ، این ها بازیگر هستند و نقش بازی می کنند اما بستر اتفاقات ، اشاره به آدم های واقعی دارد . باید میان واقعیت و بازی فاصله ای ایجاد شود ولی اینجا فاصله ای ایجاد نشده که اگر ایجاد می شد تاثیر مطلوب تر می گذاشت . ما باید بدانیم این ها دارند بازی می کنند و بخشی از این بازی اشاره به واقعیت های تلخ جنگ دارد . نمی توان گفت مسیر تئاتر درمانی ولی تکنیک های تئاتر درمانی در آن لحاظ شده است ، اگر می خواستند شک بیشتری بر من مخاطب وارد کنند بایستی بین این دو یک فاصله ای ایجاد می کردند که این ها بازیگرند و نقش یک آدم روانی مرتبط با جنگ را بازی می کنند . این نمایش از آن کارهایی است که باید باشد ولی متاسفانه ما هنوز به آسیب های جنگ نپرداختیم . هنوز جا دارد که به این موضوع بپردازیم ، برای اینکه مردم را آگاه کنیم و شعور جمعی را نسبت به مسائلی که می تواند به ما آسیب برساند ، بالا ببریم . جنگ ۸ ساله هنوز برای ما تمام نشده است . چه بسا تا ۸۰ سال دیگر هم آسیب هایش را احساس کنیم . برای همین نمایش “خواب آلودگی” از آن سوژه هایی است که باید همواره از سوی هنرمندان و مدیران فرهنگی مورد توجه قرار گیرد چرا که کمک می کند ما خودمان از هرگونه جنگی اجتناب کنیم . این از آن چیزهایی است که ما به آن نیاز داریم .