در گفت و گوی اختصاصی با تئاتر فستیوال :

روح‌الله جعفری : پایبند به اشاعه فرهنگ گفت‌وگو در جامعه هستم .


نمایش «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» نوشته  ماتئی ویسنی‌یک ، به دراماتورژی و کارگردانی دکتر روح‌الله جعفری این روزها در تالار چهار سو مجموعه تئاتر شهر اجرا شد . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال گفت و گوی مفصلی با کارگردان این اثر انجام داده است که می توانید آن را در ادامه بخوانید :

 تئاتر فستیوال

بعد از گذشت چهار سال از اجرای نمایش «من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟» ، باز هم به‌سراغ نمایشنامه‌ای از ماتئی ویسنی‌یک رفته‌اید. ویژگی آثار این نویسنده از نگاه شما چیست و از علت علاقه‌تان به این نویسنده بگویید.

این نویسنده در حکومت کمونیستی رومانی ، تنها فضای آزاد را در ادبیات یافت . او غیر از رئالیسم سوسیالیستی ، همه‌گونه از هنر تئاتر را دنبال کرده ، حتی رئالیسم آنگلوساکسون را . به‌همین علت ، در نمایشنامه‌های او می‌توان گونه‌های مختلف از پرداختن به خلق یک درام را جست‌وجو کرد . آثار این نویسنده جهان‌شمول است و او هربار که درامی را خلق می‌کند ، در آن به‌صورت چندوجهی ، به موضوع و سوژه‌ای که انتخاب کرده ، می‌پردازد . در یکی از شب‌های اجرای نمایش «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود»، دوستی از آلمان که تازه به ایران آمده بود، به تماشای این نمایش نشست . این عزیز با خود برای من هدیه‌ای فرهنگی آورد که شامل آخرین نمایشنامه ویسنی‌یک بود. نام این نمایشنامه «مهاجران» است که در آلمان به دو زبان انگلیسی و آلمانی منتشر شده است. او نویسنده‌ای به‌روز است که واکنش هنرمندانه‌ای به آن‌چه که بر انسان در جامعه جهانی، تحمیل می‌شود و او را به درد می‌آورد ، نشان می‌دهد .

گروه تئاتر گیتی به‌دلیل جهان‌شمول بودن آثار ویسنی‌یک، چند سالی است که به‌طور مستمر، اجرای نمایشنامه‌های او را در دستور کار خود قرار داده و در تئاتر ایران به معرفی اندیشه و کارهای این نویسنده می‌پردازد.

چه ضرورتی داشت که برای اجرا نمایشنامه «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» را انتخاب کنید؟

برای من به‌عنوان یک کنشگر دغدغه‌مند که هم در دانشگاه مشغول به تدریس است و هم به انجام کارهای فرهنگی‌هنری در جامعه می‌پردازد، مهم است که بدانم برداشت شما در این‌خصوص چیست. چرا که شما از میان صدوچند نمایشی که این روزها بر صحنه است، «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» را برای دیدن انتخاب کرده‌اید. لذا در مقام یک مخاطب که انتخاب می‌کند که چه ببیند، جوابی برای این سوال که از من پرسیدید، دارید؟

فکر می‌کنم این انتخاب، نشان از دغدغه‌مند بودن شما به‌عنوان یک هنرمند است که نمی‌تواند و نمی‌خواهد بی‌تفاوت بر آن‌چه که بر پیرامونش می‌گذرد، باشد. اجازه بدهید که وجه دیگری از سوال خود را از شما بپرسم. تم تئاتری نمایش «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» بسیار به رژیم‌های تمامیت‌خواه امروز نزدیک است. درباره آن‌چه که بر میرهولد از سوی عوامل حکومتی استالین تحمیل شد، صحبت کنید.

بعد از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، میرهولد به‌عنوان یک هنرمند انقلابی، سعی کرد هنر را وارد حوزه‌هایی از اثرگذاری اجتماعی کند که این مطلوب رژیم تمامیت‌خواه استالین نبود. اگر هر حکومتی از مدار عقلانیت خارج شود و به‌جای ایجاد امید‌، بذر هراس و اختناق را در جامعه بکارد، آن‌چه که درنهایت برداشت می‌کند، طوفان است. در این نمایش، کمیسیون‌های مختلف سانسور و عوامل حکومتی، حتی از سکوت در یک نمایش هم واهمه دارند و عرصه را آن‌قدر بر میرهولد تنگ می‌کنند که او اعتراف کند که انتخاب نمایشنامه «ریچارد سوم» برای اجرا از طرف او به‌لحاظ سیاسی، کار خلافی بوده و از لحاظ ایدئولوژیک، مبتذل و ارتجاعی بوده است. آن‌ها از او می‌خواهند که اعتراف کند که با کارگردانی سکوت، می‌خواسته واقعیت کشورش را تاریک نشان بدهد و این‌چنین است که میرهولد از دختر سوفلوری که با او کار می‌کند، می‌خواهد که لحظه‌های سکوت و حتی سکوت را هم برایش سوفلوری کند! او بعد از حمله کردن علنی به بایدها و نبایدهای رئالیسم سوسیالیستی، در ژوئن ۱۹۳۹ دستگیر شد و در زندان لوبیانکا در مسکو بازجویی و شکنجه شد و در فوریه ۱۹۴۰ به جوخه آتش سپرده شد.

نمایش «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» با مد نظر قرار دادن زندگی میرهولد، به‌نوعی زندگی در شرایط دیکتاتوری را به تصویر می‌کشد و مخاطب می‌تواند ارجاع‌های متفاوتی را از آن دریافت کند. این ارجاع‌های متفاوت از نمایش برای شما دردسرآفرین نشده است؟

میرهولد در کشوری زندگی می‌کرد که رهبر آن دیکتاتور بود و این رهبر دیکتاتور به‌دلیل نگاه سبعانه‌ای که به انسان داشت، برنمی‌تافت که انسان‌ها با هم گفت‌وگو کنند. در روسیه دوران استالین، هر آن‌چه که رهبر می‌گفت باید اجرا می‌شد و کسی حق اظهار وجود نداشت. زندگی در این‌چنین کشوری، وحشتناک است، چراکه حقوق اولیه انسان‌ها از ایشان سلب می‌شود و حاکمیت، خود را محق می‌داند که در شخصی‌ترین لحظه‌های زندگی انسان ورود کند و انسان حق اعتراض کردن به این بی‌قانونی را ندارد و فقط باید از اوامر رهبر و پیشوایش اطاعت کند. بها دادن به حفظ کرامت انسان و رعایت تساوی در برابر قانون، در نگاه استالین و رهبران تمامیت‌خواه، معنا نداشته و ندارد.

در نمایش «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» میرهولد تلاش می‌کند تن به فضای اختناق‌آوری که حاکمیت برای او و مردم کشورش به‌وجود آورده، ندهد. او هنرمندی آرمان‌گرا است و برای آرمانی که انتخاب کرده، جانش را هم از دست می‌دهد. نویسنده این نمایشنامه ماتئی ویسنی‌یک است. او با تمام وجود، زیست در کشوری را تجربه کرده که رهبر آن، چائوشسکو، دیکتاتور بوده و به‌همین علت، توانسته تصویری واقعی از سانسور و اختناق و آن‌چه که بر میرهولد تحمیل می‌شود را در «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» به مخاطب ارائه دهد.

در هر کشوری که حاکم آن خود را تافته جدابافته از مردم بداند، توهم توطئه روزبه‌روز در ذهن او بیشتر ریشه می‌دواند. لذا آن حاکم از شکل‌گیری گفت‌وگو بین طیف‌های مختلف مردم با هم احساس خطر می‌کند و این‌چنین است که سایه شوم دیکتاتوری بر زندگی مردم، گسترده می‌شود. انسان اشرف مخلوقات است و خداوند در نهاد او عقل را قرار داده که بتواند با تعقل، راه رسیدن به سعادت را برای خود هموار کند. گفت‌وگو کردن یکی از نشانه‌های داشتن تعقل است که زمینه را برای نقد کردن فراهم می‌کند. حاکمیتی که نقد را تاب نیاورد و جلوی آن را مسدود کند، در نهایت فرو می‌پاشد. اگر حاکم یک جامعه‌ پایبند به تحقق ایجاد دموکراسی در کشورش باشد، راه‌های برقراری گفت‌وگو را در بین مردم و مدیران جامعه فراهم می‌کند. در چنین جوامعی به انسان به‌خاطر داشتن نگاه و عقیده‌ای که همسو با حاکمیت نیست، انگ زده نمی‌شود

هر اثر هنری به اندازه مخاطبانی که از آن دیدن می‌کنند، می‌تواند برداشت‌ها و تأویل‌های مختلفی را به ذهن متبادر کند. من به‌عنوان یک هنرمند که در وهله اول تلاش می‌کند که انسان باشد، به تأثیر مثبت گفت‌وگو کردن در جامعه واقف هستم و خود را پایبند به اشاعه این فرهنگ در جامعه می‌دانم. هنر نمایش تأویل‌پذیر است و من با کارگردانی یک اثر هنری، شرایط را برای گفت‌وگو کردن درباره آن‌چه که  مخاطبان از نمایش دریافت می‌کنند، فراهم می‌کنم. فارغ از نگاه مثبت و یا منفی که هر تماشاگر می‌تواند به نمایش داشته باشد، از ایشان می‌خواهم که بعد از دیدن نمایش، درباره کار با گروه اجرایی و با یکدیگر گفت‌وگو کنند. وقتی افراد با هم گفت‌وگو کنند، میزان تولید خشم، انزجار و نفرت در جامعه کاهش پیدا می‌کند و به‌جای آن وفاق، همدلی و انسجام‌بخشی جایگزین می‌شود و افراد فرا می‌گیرند که چطور همدیگر را دوست داشته باشند و دوست داشتن را در جامعه منتشر کنند. با داشتن این نوع نگاه، نگران تأویل‌ها و ارجاع‌های متفاوت از نمایش «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» که می‌تواند در ذهن مخاطب شکل بگیرد، نبوده و نیستم.  

باتوجه به‌ این‌که در اجراهایتان در سالن چهارسو‌، چیدمان سالن را تغییر داده‌اید و از طول سالن استفاده کرده‌اید، هدفتان از این تغییر چه بوده است؟

برای اجرای نمایش «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» نیاز به سالنی داشتم که بتوانم از بافت معماری آن، به بهترین شکل ممکن استفاده کنم. سالن چهارسو باتوجه به تجربه‌ای که قبل‌تر هم در آن داشتم، این قابلیت را داشت که شکل آن را تغییر بدهم. البته مخالفت‌هایی هم شد که این تغییر را ایجاد نکنم، اما چون برای اجرایی کردن ایده‌هایی که آن‌ها را دنبال می‌کنم، مومن بر آن هستم که نباید خود را محدود کنم و با داشتن نگاه عقلانی، می‌شود کارها را پیش برد، لذا بر آن‌چه که می‌خواستم و البته خواسته نامعقولی هم نبود، پافشاری کردم و توانستم از طول سالن در خدمت کار استفاده کنم.

در کار قبلی گروه تئاتر گیتی، این تغییر، به‌شکل دیگری در سالن چهارسو ایجاد شده بود و مخاطبانی که نمایش «من چه‌جوری ممکنه یه پرنده باشم؟» را دیده‌اند، به‌یاد دارند که از همه ظرفیت سالن برای انتقال فرم و محتوای نمایش استفاده شده بود. برای مخاطب حضور در سالن و دنبال کردن نمایش «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود»، جذاب و هیجان‌انگیز است، چون در تغییر به‌وجودآمده در سالن، با میزانسن‌ها و با طراحی‌هایی روبه‌رو می‌شود که این‌جنس از چیدمان و تنوع بصری را در کاری دیگر تجربه نکرده‌ است.

در تغییر ایجادشده در سالن، چیدمان پرژکتورها، باندهای صدا و جایگاه حضور تماشاگران به‌کل برای این اجرا از نو طراحی شد و برای آن‌که سالن، شکل آبرومندی را به‌خود بگیرد، دوباره دیواره‌های آن رنگ شد. درضمن، این تغییر باعث شد که اضافاتی که یادگار از نمایش‌های قبلی بود، از در و دیوار و سقف سالن، حذف و جمع شود. اگر گروه‌های نمایشی خود را مقیّد کنند که سالن را همان‌گونه که تحویل می‌گیرند، به مجموعه تحویل دهند، این همه آسیب به آن زده نمی‌شود.

حفظ و نگهداری مجموعه تئاتر شهر به‌عنوان میراث ملی با ارزش باید در دستور کار همه قرار بگیرد. متاسفانه به این مجموعه آن‌طور که باید رسیدگی نمی‌شود. این مجموعه به‌لحاظ بهداشت، وضعیت مناسبی ندارد و باید گفت که بیمار است و بیماری آن از نوع حاد است. در روزهایی که تمرین داشتیم و همچنین در روزهای اجرا، با انواع و اقسام حیوانات از قبیل سوسک، مگس، موش و گربه روبه‌رو شدیم. حضور این حیوانات، آسیب جدی به سلامتی کارکنان مجموعه، هنرمندانی که در آن‌جا کار می‌کنند و همچنین مخاطبانی که این مجموعه و سالن‌های آن را انتخاب می‌کنند تا به دیدن آثار نمایشی ‌بنشینند، می‌زند. برای پیگیری این مسئله با دفتر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، دفتر معاونت هنری وزارتخانه، مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی و همچنین مدیر مجموعه تئاتر شهر صحبت کردم. به آن‌ها یادآور شدم که گروه تئاتر گیتی در تمرین‌ها و برای حفظ سلامتی اعضا، چند تله‌موش گرفته و در محل پلاتوی تمرین، کار گذاشته تا از این طریق، کاری برای زدودن آلودگی انجام داده باشد، اما نیاز به عزم جدی برای ازبین بردن آلودگی از این مجموعه است که اگر این مهم عملیاتی نشود، جان انسان‌ها به خطر می‌افتد. به آن‌ها متذکر شدم که گروه در مدت شصت‌روزی که در مجموعه تمرین می‌کرد، چند موش هم گرفت، ولی با گرفتن چند موش که آلودگی از مجموعه زدوده نمی‌شود. اگر در حال حاضر، شما به پشت صحنه تالار چهارسو سر بزنید، باز هم می‌بینید که گروه این تله‌موش‌ها را در اتاق بازیگران خانم و آقا کار گذاشته‌ است. در حال حاضر، تئاتر شهر در انحصار دنیایی از موش است که هر کدام از این موش‌ها می‌توانند ناقل بیماری باشند. قرار بر آن شده که اقدام کنند، البته اگر باز هم زود دیر نشود! حفظ سلامتی و بهداشت جسمانی و روانی انسان‌ها در کشورهایی که برای جان انسان اهمیت قائل هستند، در اولویت دستور کار مسئولان و متولیان دولتی ‌آن‌ها است و برای آن برنامه دارند، ولی گویا پرداختن به این مهم در کشور ما در اولویت آقایان نبوده و نیست!

همه‌ بازیگران این نمایش، ویژگی‌های خاص فیزیکی دارند. انتخاب بازیگران را بر چه اساسی انجام دادید.

 برای حضور در این نمایش، باید بازیگرانی انتخاب می‌شدند که بتوانند از پس تمرین‌های طولانی، آن‌هم به صورت کارگاهی برآیند. برای عده زیادی که این روزها در حوزه نمایش فعالیت می‌کنند، تئاتر را درست و اصولی کار کردن، معنا و مفهومی ندارد و برای ایشان پرداختن به آن ملامت‌انگیز شده و آن را شوخی‌ای‌‌ بیش تلقی نمی‌کنند، چراکه اندیشه‌ای به‌جز تفنن و پول درآوردن از آن در سر نمی‌پرورانند. پول درآوردن به‌خودی خود بد و مذموم نیست، ولی وقتی که فقط ذکر و فکر یک گروه اجرایی، بشود پول، آن‌وقت هنرمند از مخاطب و جامعه‌اش عقب‌ می‌ماند و مخاطب از او چند‌ ده گام جلوتر حرکت می‌کند و این یعنی هنرمند تابع بی‌چون ‌و چرای ذائقه مخاطب شده و دیگر نمی‌تواند مانا و زایشگر باشد.

در این نمایش، بازیگران با همه وجود در اختیار کار هستند و من قدردان ایشان هستم، چراکه نشان دادند که در این روزگار که معنای تعهد، کم‌رنگ و بی‌رنگ شده، هنوز می‌شود با همه وجود در خدمت یک اندیشه، برای خلق و تولید یک کالای فرهنگی، با هم همدل شد و به یک خروجی مشترک باکیفیت فکر کرد و به آن دست پیدا کرد.

با توجه به اجراهایی که از این نمایش تا به امروز داشته‌اید، از استقبال و بازخورد مخاطبان راضی هستید؟

برای حمایت از کالاهای فرهنگی در یک جامعه، و به‌طور خاص، ایجاد و رسیدن به فرهنگ تئاتر ‌دیدن‌، باید به مخاطب، آموزش این کار را داد. زیرا نمی‌توان بدون آموزش، توقع داشت که مخاطب از کالاهای فرهنگی، حمایت کند. فرهنگ مثل یک ساختمان نیست که با ساخت ‌و ساز، ایجاد شود، بلکه آموزش‌دادنی است و دراین‌خصوص، باید سرمایه‌گذاری مادی و معنوی برای آن درنظر گرفت. در همه این سال‌هایی که گروه تئاتر گیتی به کار مشغول است، بارها گفته‌ام و از مخاطبان علاقه‌مند به آثار نمایشی خواسته‌ام که درصورت تمایل، بیایند و کارهای نمایشی گروه را ببینند؛ نه‌تنها کارهای گروه، بلکه کارهای سایر همکارانم را هم ببینند. مقصود از این دعوت این است که فضایی را برای اعضای گروه تئاتر گیتی با مخاطب فراهم کنم که آن‌ها بدون واسطه و لکنت، بتوانند با هم دیالوگ برقرار کنند. از این طریق، یعنی برقراری دیالوگ، آن‌هم با محور پرداختن به فرهنگ و هنر، زمینه ایجاد توسعه فرهنگی در جامعه شکل می‌گیرد.

برای من مخاطبی که در این آشفته‌بازار، دست به انتخاب می‌زند که به دیدن نمایشی بنشیند که منتقد است و اعتراض به شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارد، قابل احترام و تکریم‌کردن است، چراکه او هنوز مسخ نشده و فکر می‌کند و به اندیشه احترام می‌گذارد.

از اجراهای نمایش «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» هنوز چند شبی باقی مانده و اظهار نظر درباره استقبال و یا استقبال نکردن مخاطب از آن زود است، اما از آن‌چه که در نقدها و تحلیل‌ها منعکس‌شده و همچنین از گفت‌وگوهای رودررویی که با مخاطبان این اثر داشته‌ایم، می‌توان دریافت که آن‌ها از دیدن نمایش، پشیمان نیستند و خود را ملامت نمی‌کنند که چرا وقت و هزینه‌شان را برای دیدن این نمایش صرف کرده‌اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *