نمایش “نگهبان و اژدها” به نویسندگی و کارگردانی سحر رضوانی از مشهد ، یکی از نمایش هایی است که در بخش نسل نو سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر به روی صحنه رفت . رضوانی که دانش آموخته ی ادبیات نمایشی است طی گفت و گویی با خبرنگار تئاتر فستیوال از نمایش “نگهبان و اژدها” و تجربه ی اجرا در جشنواره تئاتر فجر گفت .
سحر رضوانی در مورد نگارش نمایشنامه “نگهبان و اژدها” توضیح داد : نمایش “نگهبان و اژدها” آخرین تولید تئاتر نیمکت است ، ما حدود ده سال است که در حوزه ی تئاتر بالاخص نمایشنامه نویسی فعالیت می کنیم . این نمایشنامه را یک سال پیش نوشتم که برای جشنواره دانشگاهی اجرا کردیم . موضوع اصلی نمایش برگرفته از افسانه ای قدیمی است که در باور اکثر قوم ها و ملیت ها وجود دارد ، اژدهایی که از گنجی محافظت می کند و نگهبانی که مراقب آن اژدها است و با آن زیست می کند .
او در ادامه اضافه کرد : تنها تفاوتی که این نمایشنامه دارد این است که در آن آشنایی زدایی انجام داده ایم . برای مثال اژدهایی که ما داریم ، بسیار ظریف و نازک است ، زنی است که آواز می خواند و می رقصد و اصلا شباهتی به اژدهایی که در باور همه است ، ندارد . برای همین هم است که کسی به کاروانسرا نمی آید تا اژدها را ببیند . تا وقتی که سیرکی وارد می شود و اژدها را تبدیل به چیزی می کند که خواست مردم است و دوست دارند اژدها را به آن شکل ببینند . ولی خود مردم و نگهبان که عاشقش بوده ، این را نمی پسندند و در نهایت اژدها کشته می شود اما دختر بچه راه اژدها را ادامه می دهد و به آن تبدیل می شود . یعنی در واقع بر این باور است که افسانه ها و اسطوره ها از بین نمی روند بلکه در اعصار و زمان های مختلف فقط از شکلی به شکل دیگر در می آیند .
وی با بیان اینکه موضوع پایان نامه ی کارشناسی ارشدش راجع به درام رئالیستی و توانش اسطوره ای از این درام است ، گفت : با توجه به این موضوع فکر می کردم بشود این نمایش نامه را به این شکل تحلیل کرد . اگر بخواهیم به صورت نمادشناسی بحث کنیم ، اژدها می تواند نماد هنر ، فرهنگ و داشته های یک سرزمین باشد که کسی به آن توجهی نمی کند ولی وقتی می بینیم که یک غریبه آمده و برای آنها ارزش می گذارد ، تازه به خودمان می آییم و می خواهیم آن را نجات دهیم . در نهایت اصالت آن اسطوره و افسانه هیچ وقت از بین نمی رود و ما در آخر نمایشنامه می بینیم که دختر بچه دوباره راه او را ادامه می دهد و به او تبدیل می شود .
کارگردان نمایش “یک ساعت آرامش” در مورد اجرای نمایش “نگهبان و اژدها” در جشنواره داشگاهی گفت : ما این نمایش را قبلا در جشنواره دانشگاهی منطقه ای مشهد اجرا کردیم و نماینده ی هنر و معماری بودیم . در آن جشنواره از نمایش خیلی استقبال شد و جایزه ی کارگردانی ، نویسندگی ، بازیگری و طراحی صحنه را گرفتیم . در هجدهمین دوره ی جشنواره دانشگاهی هم آن را اجرا کردیم و جایزه ی معرفی برای اجرای عموم را گرفتیم . الان هم پیگیر این هستیم که بتوانیم در تهران اجرای عموم برویم .
او افزود : پارسال هم با نمایش “یک ساعت آرامش” در بخش نسل نو بودیم . آقای حامد امان پور که در این کار مشاور من و طراح صحنه هستند ، یک متن خارجی را از فرانسه ترجمه کرده بودند که در بخش مسابقه ی ایران هم بودیم . امسال بخش نسل نو در مسابقه نیست ولی پارسال بود ، آن هم یک متن جدید بود که تا به حال در ایران کار نشده بود . هدف اصلی گروه ما تولید نمایشنامه و معرفی نمایشنامه نویسان جوانی است که در کشور های دیگر فعالیت می کنند و اثری از آنها تا به حال ترجمه نشده است .
کارگردان نمایش “ماهی بلژیکی” در مورد اجرا در جشنواره تئاتر فجر گفت : از اجرایمان در جشنواره راضی بودم . خدا را شکر گروه مان یک گروه حرفه ای است ، یعنی همه حدودا ده سال سابقه ی فعالیت دارند . در ابتدا اجرای ما هشتم بهمن بود اما بعد تغییر کرد و به دوم بهمن افتادیم و حدودا یک هفته را برای تمرین از دست دادیم در نتیجه کمی در پیش تولید نتوانستیم با برنامه پیش برویم . ولی چون کارمان آماده بود اجرا کردیم .
رضوانی با ذکر اینکه امیدوار است فرصتی برای اجرای عموم پیدا کند ، گفت : امیدوارم گروه های نسل نو حمایت بشوند . مثلا پارسال جشنواره دانشگاهی این کار را کرد ، اگر فجر هم چنین رویکردی داشته باشد ، به خصوص حالا که بخش مسابقه کمتر شده و آقای اسدی هم تمرکزشان بر کارهایی است که اجرای عموم رفتنه اند ، خوب است این شرایط فراهم شود . به هر حال جذابیت مسابقه در پس ذهن همه ی ما است ، اما این خوب نیست . به نظرم اگر اهمیت رویکرد امسال ادامه پیدا کند خیلی بهتر است . اینکه اگر ما اینجا اجرا رفتیم ، همه چیز تمام نشود و ادامه پیدا کند چرا که قلب تپنده ی مردمی که برای اجرای عموم می آیند در واقع هدف اصلی تئاتر است .
سحر رضوانی در پایان گفت : می خواهم از حامد امان پور تشکر کنم که واقعا خالصانه و بی دریغ برای گروه نیمکت زحمت می کشند و برای سرپا و زنده نگه داشتن گروه و بالاخص برای این اجرا خیلی زحمت کشیدند . تئاتر یک کار تیمی است ، من فقط اسم کارگردان را دارم اما در واقع تک تک بچه ها به خصوص آقای امان پور که مشاور کار بودند ، برای این کار زحمت کشیدند . همانطور که من دلم برای کار می سوخت ، تک تک بچه ها نیز دلشان می سوخت . حتی طوبا دختر بچه ای که در نمایش بازی می کرد . چون اجرایمان جلو افتاد ، با اینکه پدر و مادرش نمی توانستند همراهش بیایند ، خودش به تنهایی از مشهد به تهران آمد . حتی او هم دلسوزانه تئاتر را دوست دارد .