بی شک هرکس که نمایش “مرگ تصادفی یک آنارشیست” به کارگردانی مصطفی عبداللهی را دیده باشد، مجذوب بازی بی نظیر میکائیل شهرستانی شده است. صحنه ی تئاتر این روزها از کمرنگ شدن بزرگان و اساتیدی همچون وی رنج می برد . میکائیل شهرستانی بی شک گنجینه ای است از تجربه در عرصۀ تئاتر.
اشاره: این مطلب در ویژه نامه بهاریه تئاتر فستیوال نیز منتشر شده است.
تئاتر فستیوال پس از پایان نمایش “مرگ تصادفی یک آنارشیست” مصاحبه ای با ایشان انجام داده است که در زیر مشاهده می کنید.
تئاتر های سال ۹۲ را چطور دیدید؟ آیا نمایشی بوده است که تمایل داشته باشید اجرای دوباره ی آن را ببینید؟
واقعیت مطلب اینست که سال گذشته من به غیر از یکی دو نمایش دانشجویی و نمایش کودکانه ای از دکتر صادقی که در تالار هنر به صحنه رفت نمایشی را ندیده ام… و در ادامه باید عرض کنم که نه ، نمایشی نبود که بخواهم اجرای دوباره ی آن را ببینم.
اخیرا با آقای “عبداللهی” در تئاتر” مرگ تصادفی یک آنارشیست” همکاری داشته اید. از تجربه ی همکاریتان با ایشان برای ما بگویید.
برایم کار با اقای عبداللهی بسیار دوست داشتنی و لذت بخش بود. البته این اولین کاری نبود که با هم انجام می دادیم. پیش از این ایشان در سمتِ بازیگر و بنده بعنوان کارگردان در پروژه های نمایشی با هم همکاری داشتیم. پروژه ی “جنایات و مکافات” و فیلم سینمایی ” زندگی با حضور یک دیوار” که برایم هر دو کار( یکی تئاتر و دیگری فیلم) دلچسب و شیرین بود. البته پیش تر ها در یک کار کوتاه هم همکاری کرده بودیم (پروژه ای تصویری) و در رادیو هم تا پیش از بیماری ایشان سالها بود که کار می کردیم. و آرزو می کنم که باز هم این همکاری ادامه داشته باشد. مصطفی کاملا به من و بازی ام اعتماد دارد و در سایه این اعتماد و وِفاق و در فضایی سراسر دوستی و حسن نیت حتما نتیجه ی کار خوب و دلپذیر خواهد بود.
شنیده ها حاکی از آن است که قرار بوده این نمایش تا آخر سال اجرا داشته باشد. چرا فقط تا ۹ اسفند ماه این تئاتر بر روی صحنه ماند؟
برای من بیش از این مقدور نبود که در خدمت گروه باشم و حضور در این نمایش که غیرمترقبه و پیش بینی نشده بود کارهای دیگرم را تحت شعاع قرار داد. البته برنامه ریزی هایم فقط تا آن تاریخ می توانست برایم حضور در نمایش را ممکن کند.
استقبال مردم از این تئاتر چطور بود؟
بسیار عجیب و با شکوه. به غیر از هفته ی اول، آن هم دو شب آغازین نمایش با اقبال بسیار روبرو شدیم و شب های آخر ۵/۱ برابر ظرفیتِ سالن تماشاگر از کار دیدن می کرد و این باعث شعف و خرسندی بنده و گروه بود.
شما در فیلم بلند خود به نام ” زندگی با حضور یک دیوار” با آقای عبداللهی در مدیوم سینما کار کرده اید. همکاری با ایشان در مقام کارگردان چگونه بود؟
همانطور که قبلا هم عرض کردم، آقای عبداللهی هم در مقام کارگردان و هم بازیگر بسیار منعطف و صبور است. در آن کار هم ما (گروه) بعد از چند روز روخوانی فیلمنامه و مطرح شدن توصیه های کارگردانی جلوی دوربین رفت. و در زمان معین، کار با تفاهم به پایان رسید. می توانم بگویم آن کار یکی از زیبا ترین و به یادماندنی ترین پروژه ای بود که شخصا به انجام رساندم و بسیار به تیم همکاران مدیونم…
کار تله فیلم شما ” فراموشی” به کجا رسیده است؟ آیا موفق به گرفتن پروانه ساخت شدید؟
در شرف دریافت آن هستیم اما متاسفانه گِره اصلی کار نداشتن بودجه و اسپانسر است که امیدوارم در سال آینده این مشکل برطرف شده تا دومین کارم را بتوانم جلوی دوربین ببرم.
کار بعدی که پیش رو دارید نمایشنامه خوانی “آرش” در فرهنگسرای نیاوران است. با توجه به رزومه ی کاریتان شما علاقه ی زیادی به نمایشنامه های آقای بیضایی و مخصوصا نمایشنامه ” آرش” دارید. علت علاقه ی شما به این نمایشنامه چیست؟
این پروژه هم خوشبختانه به انجام رسید و حتما مطلعید که انجام آن به واسطه ی کمک به همکاران و یا عزیزانی که به بیماری های خاص مبتلایند صورت گرفت. هرچند شاید با عدم اطلاع رسانی استقبال درخور از کار صورت نگرفت، ( شاید هم زمان مناسب نبود- پایان سال و گرفتاری های اغلب این زمان) اما مرا بر آن داشت که در سال آتی انجام این پروژه ها را جدی تر دنبال کنم. این تنها کاریست که از دستم برمی آید. و اینکه چرا این اثر را دوست دارم. دلایل بی شماری دارد… یکی اینکه این اثر را کسی نوشته که در نگارش درام در این سرزمین همتا ندارد. دیگر اینکه او بسیار جوان بود که این اثر را خلق کرده ، حالا به هر انگیزه ای که آن را نگاشته برایم بسیار قابل تقدیر است. و باز اینکه جایش بسیار خالیست. آرزو می کنم استاد بیضایی هرچه زودتر در سرزمین مادریش به ساخت و ساز آثارش بپردازد. نه تنها او که بزرگانی چون تقوایی نیز… و اینکه گمان دارم آرش همیشه تازه است و این خاصیت را دارد که مرز های زمان و مکان را در نوردد و با مخاطبانش هماره چالشی ابدی، ازلی داشته باشد.
اسفند ماه سال جاری، ماه پرکاری برای تئاتر ایران بوده است. در این ماه جشنواره هایی همچون جشنواره ی تئاتر عروسکی،جشنواره ی تئاتر تجربه برگزار شد و جشنواره ی تئاتر امید نیز تا چند روز دیگر آغاز می شود. با توجه به این فعالیت ها و علاقه در بین نسل جوان، شما نسل امروز تئاتر ایران را چطور ارزیابی می کنید؟
این نسل بسیار پویایند و جسور. اما آرزو می کنم در کنار این جسارت و تلاش ( هرچند کار نیکو کردن از پز کردن است) به ساخت و ساز درونی شان هم پرداخته و با شناخت عمیق به خلق آثاری پر ارزش و سازنده بپردازند و هماره فروتنی پیشه کنند.
در این چند سال اخیر تئاتر ایران بزرگان بسیاری را از دست داده است و تعداد اساتیدی که از نسل گدشته همچنان در این عرصه فعالیت می کنند روز به روز کمتر می شود. به نسل امروز تئاتر ما برای استفاده ی هرچه بهتر از این بزرگان چه توصیه ای دارید؟
لطفا تا دایره ی معلوماتشان به مجهولاتشان نچربیده مدعی نباشند و تنها با به روی صحنه بردن یکی و دو نمایش ژستِ مصلحین هنر را نگیرند. این نگاه قبل از هرچیز خود آنها را عقب خواهد انداخت و از تمام اطلاعات و دانش آن بزرگان بهره ببرند و با تواضع قدرشناس باشند و فراموش نکنند که این بزرگواران “ریشه” اند و آنها “شاخه” و شاخه بی ریشه “سبز” نخواهد ماند.
حالا که بحث فاز دوم هدفمندی یارانه ها در کشور مطرح است. اساسا بخش فرهنگی و مخصوصا اهالی تئاتر بیشترین ضربه را می خورند. به نظر شما چه فرمولی برای نسبت برقرار کردن بین تئاتر و مقوله ی یارانه مناسب است؟
بنده اساساً با این پدیده مشکل دارم و از روز اول هم هرگز دریافت نکردم و نمی کنم و اینکه اقتصاد در تئاتر چگونه باید عمل کند تا به نتیجه رسد عرض می کنم که برای دولتمردان ما به نظر می رسد این پدیده، فرزندی است سرِ راهی و چون سایر فرزندان سرِ راهی دیگر( چون سینما ،موسیقی و …) باید بر آنها سخت تر گرفت. ولی عرض می کنم جامعه ی بی فرهنگ، بی هنر بی تردید عاقبت از درون می پوسد و ماندگار نخواهد بود و این اضمحلال رفته رفته لطمات جبران ناپذیری بر پیکر اجتماع وارد خواهد کرد و راه را برای هجومِ فرهنگ های متجاوز و بیگانه فراهم خواهد کرد.
این روزها شاهد ورود تعداد زیادی از بازیگران سینما به صحنه ی تئاتر هستیم. فکر می کنید این ورود چقدر برای تئاتر ما مفید است؟
شاید برای ساختن و ورزیده شدن این همکاران ( اغلب جوان) بسیار مفید است اما شاید نوعی بی عدالتی در حق و حقوق عزیزانی که سال ها با کم و کاستی های تئاتر ساخته اند و هنوز هم می سازند باشد. بی تردید این قانونی ست نانوشته که همه می دانند ” تئاتر مادر هنرهای نمایشی” است و بی تئاتر سینمایی هم وجود نخواهد داشت و سینما وامدار تئاتر است چه در عرصه ی بازی، چه نگارش و چه در کارگردانی … پس وقتی همکاران سینمایی پا به عرصه ی تئاتر می نهند بدانند در برابر آنچه در صحنه می آموزند باید ادای دین کنند و شکرگزار باشند.
اگر این حرکت را ترفندی برای جذب مخاطب بدانیم، تا کی این ترفند جواب می دهد؟
دیری نمی پاید که این روش پاسخگو نخواهد بود. و تازگی جضور این چهره های اغلب دوست داشتنی از دست خواهد رفت و باید صحنه را به صحنه گردانان سپرد.
برای دریافت ویژه نامه بهاریه تئاتر فستیوال اینجا را کلیک کنید.
حرف ایشان را در رابطه با جوان تر ها در تئاتر قبول دارم. این تازه کارها وقتی یک بار روی صحنه می روند دیگر پاهایشان روی زمین نیست.