اشاره : نمایش ” کمیته نان” به کارگردانی لیلی عاج که اردیبهشت و خردادماه امسال در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر اجرا شد . مصاحبه زیر با لیلی عاج کارگردان این نمایش در خرداد ماه در وبسایت تئاتر فستیوال منتشر شد ( اینجا ) . حال به بهانه حضور این نمایش در سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاترفجر بازنشر این مصاحبه خواندنی را خالی از لطف ندانستیم .
در تازه ترین اثر خود ، « کمیته نان » ، بار دیگر به سراغ قصه ای ، برای نمایش مشکلات معیشتی و زندگی کارگران رفته اید و این بار ، کولبران را محور نمایش خود قرار داده اید . اولین بار چطور با این سوژه آشنا شدید و چه چیزی باعث شد تصمیم به نوشتن نمایشنامه ای با این موضوع بگیرید .
در تولید یک نمایش همیشه به عنوان محصول هنری چالش هایی برای گروه اجرایی و کارگردان وجود دارد ، از مشکلات مالی تا گرفتن سالن و غیره . عبور از این مسیر گاهی واقعا سخت است و تنها زمانی برای من این مسیر پر چالش ارزش تلاش مضاعف دارد که سوژه نمایش پیرامون مسائل و مشکلات کارگران باشد . اینکه علاقمند به نوشتن و کار در مورد زندگی کارگری هستم ، ریشه در شناخت و تجربه ی زیستی من دارد و در نهایت نوعی همزاد پنداری شخصی با قصه ها ، غمها و شادی های این طبقه است .
قصه ی اولیه نمایش « کمیته نان » حول معیشت و گرفتاری های کارگرهای روزمزد کُرد ، بازارهای میوه و تره بار تهران می گشت . طرح اولیه مدتها با من بود ، تا اینکه موضوع کولبرها برای من جدی شد معیشت با کسی شوخی ندارد و بنیان خانواده را به لرزه در می آورد . دشواری کسب درآمد کولبرها و جزئیاتی که خودم به واسطه کرد بودنم در موردشان می دانم ، به قدری برای من دردناک بود و در عین حال دست مایه دراماتیک داشت که دلیلی برای ننوشتن و کار نکردن باقی نمیگذاشت .
مطمئنا در بازخورد های کارتان درباره تلخی آثارتان شنیده اید . آیا از اینکه مخاطب از میزان این تلخی ، نمایش تان را نپسندد ، نگران نیستید ؟
نه ، نگران نبودم ، مهم تاثیر روی مخاطب است … به نظرم فضیلتی نیست اگر مخاطب اندوهگین یا شاد از سالن نمایش بیرون بیاید . به نظر من اتفاق ذهنی و حسی بعد از این غم و شادی مهمتر است … به هر حال الان مخاطب های تئاتر ، فهیم و اهل انتخاب هستند و کم کم با سبک و سیاق کارهای من آشنا شده اند . آنها نمایش های من را با همین ویژگی ها انتخاب کرده اند ، بنابراین نگرانی ندارم . تلخی و اندوه هم بخشی از زندگی است .
درباره ایده ی طراحی صحنه ی این نمایش و همکاری تان با آقای سینا ییلاق بیگی بگویید .
فشار و تنگنایی که خانواده ی نمایش « کمیته نان » تجربه می کنند ، از اول مورد بحث من و آقای ییلاق بیگی بود ، اینکه به چه شکل در نهایتِ سادگی ، این حال خراب خانواده ، نمود بیرونی در صحنه پیدا کند و ماحصل این تامل ، صحنه ای شد که در نمایش می بینید.
برای به روی صحنه بردن این نمایش چه مدت تمرین داشتید و تمرینات تان به چه شکل پیش رفت ؟
قرار من با گروه برای سال جدید ، اجرای نمایش « سالی که دوبار پاییز شد » بود ، نمایشنامه ای که به خاطر آن ، در سی و هفتمین جشنواره بین الملی تئاتر فجر ، جایزه بهترین متن بخش نمایشنامه نویسی را گرفتم . اما متاسفانه متن هم از لحاظ گرفتن مجوز از شورای نظارت و ارزشیابی مرکز با مشکلاتی مواجه بود و هم مورد قبول آقای دکتر اسدی ، مدیر مجموعه تئاتر شهر قرار نگرفت . بنابراین گروه باید در زمان کوتاه تر و خیلی فشرده تمرینات روی متن جدید را به سرانجام می رساند ، آن هم در شرایطی که بسیاری از بازیگرها باید زبان کردی یاد می گرفتند . در مجموع یک ماه تمرین فشرده داشتیم ، همراه با تحلیل و یادگیری زبان و لهجه به طور همزمان .
همانطور که پیش از این اعلام شده است ، بعد از این اجرا ، سومین اثر خود را با موضوع دغدغه ها و مشکلات کارگران ، به نام « دایره آبی » به روی صحنه خواهید برد . درباره قصه و جزئیات آن نمایش بگویید . سالن ، زمان اجرا و عوامل گروه مشخص شده اند ؟
بله ، « دایره آبی » سومین اپیزود از سه گانه ی من تحت عنوان « زندگی کارگری » است که اپیزود اول آن نمایش « قند خون » ، اپیزود دوم « کمیته نان » و سومین اپیزود « دایره ی آبی » . ماجراهای نمایشنامه « دایره آبی » بر خلاف دو اپیزود قبل ، دیگر در داخل یک خانه اتفاق نمی افتد ، داستان زنان کارگری است که در کارخانه ساخت در بطری آب معدنی در منطقه خاتون آباد کار می کنند ، نمایشی به ظاهر زنانه ، اما بسیار خشن و پر از خون در مورد زنان کارگر . صحبت های اولیه برای اجرا در تماشاخانه ایرانشهر برای سال آینده صورت گرفته است ولی هنوز چیزی قطعی نیست .
بازخوردهای « کمیته نان » تاکنون چگونه بود ؟
بازخوردها در مجموع رضایت بخش و در عین حال متفاوت بود ، برخی پایان بندی را دوست نداشتند ، بعضی ها هم به شدت این پایان بندی را دوست دارند … در کل با توجه به ماه مبارک رمضان ، تعطیلی های پراکنده ، ساعت اجرا و … نتیجه قابل قبول است . خدا را شکر .
صحبت پایانی اگر دارید بفرمایید .
امیدوارم مخاطب بعد از تماشای « کمیته نان » راضی از سالن بیرون برود . از همه ی این ها مهم تر اینکه امیدوارم مورد توجه مخاطب قرار بگیرد ، چون اگر حمایت و دلگرمی حضور مخاطب نباشد ، دیگر نمایشنامه نویس انگیزه ای برای نوشتن پیرامون این موضوعات پ ندارد .