نمایش “خانه سیاه است” به نویسندگی و کاگردانی محسن اردشیر از آمل یکی از نمایش هایی است که در بخش میهمان سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه رفت . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال گفت و گویی با کارگردان این اثر که به زندگی فروغ فرخزاد می پردازد ، داشته است که می توانید آن را در ادامه بخوانید :
چه شد که به سراغ زندگی فروغ فرخزاد رفتید و آن را به نمایش درآوردید ؟
یک ادای دین است . به راستی چرا نباید به سراغ بزرگترین زن تاریخ معاصر کشورمان بروم ؟ فروغ برای من پر است از جسارت وعصیان و خود بودن . به راستی کدامیک از ما خود واقعی را زندگی می کند . علاقه شدید من به فروغ و نیاز جامعه امروز ما منجر به خلق این اثر شد .
انتخاب فرم پرفورمنس برای اجرای این نمایش، به چه دلیل بود ؟ آیا علاقه شما فعالیت در زمینه پرفورمنس است یا اینکه زندگی فروغ فرخزاد و نوگرایی این شاعر ، شما را به این سبک نمایشی رساند ؟
من علاقه شدیدی به تاتر حرکت یا بدن یا فیزیکال یا رقص و … دارم . حرکت ، یک عمل جادویی است و شما را چون فلسفه در خود گره می زند و در فکر و احساس شما تنیده می شود .
وقتی به گذشته و آیین ها نگاه می کنید ، حتی امروز ، این حرکت است که جاودانه باقی مانده و عموما کلام حذف شده است . به اندازه کافی کلام ، برایمان سوء تفاهم ایجاد می کند اما حرکت شما ، ذهن تان و تمام وجودتان را با خود می برد و عجیب تاثیر شگرف بر تن و روح آدمی می گذارد . در مورد اینکه این یک پرفورمنس یا فیزیکال و یا … است ، بهتر است خود مخاطب انتخاب کند که چیست . جدا از بحث پرفورمنس ، در بسیاری موارد ، سوال می شود این چه سبکی است . از دید من سبک ها منسوخ شده اند . ما در دوره ایی هستیم که هر روز چیزی جدیدی جایگزین چیز جدیدتری می شود . من دوست ندارم نامی برایشان انتخاب کنم ، اما به اجبار و باز هم کلام ، جهت ارتباطی عمیق تر ، فیزیکال را برایش انتخاب کرده ام . اما در این اجرا ، من بحث تن و روان فروغ را مطرح می کنم ، چرا که بخاطر همین تن ، چه دردها که نصیبش نشد و چه سنگ ها که نخورد .
در “خانه سیاه است” با اینکه پرفورمنس ارائه می دهید ، قصه گویی فراموش نمی شود و با فرم و روایت ، تواما نمایش را به پیش می برید . چقدر به قصه گویی در نمایش ، قائل هستید ؟
من باید بدانم در کجا و برای چه کسانی اجرا می کنم . اینجا ایران است و مخاطب دنباله رو قصه . انگار قصه در حافظه تاریخی ما ایرانیان نقش بسزایی دارد ولی فکر می کنم اگر به این امر که تئاتر ، فرایند ارتباط بین تماشاگر و صحنه است ، توجه کنیم ، حتما قصه بخش اصلی کارمان خواهد بود .
در مورد انتخاب cast و شیوه تمرینات خود بگویید . بازیگران خود را با توجه به اینکه باید در حوزه پرفورمنس توانا می بودند ، چگونه انتخاب کردید ؟
من و همسرم غنچه شکوهیان ، در آمل آموزشگاه بازیگری داریم که هنرمندان آمل و بیش از ۵۰۰ نفر که از سراسر استان مازندران می آیند را آموزش می دهیم . این بچه ها از دل کلاس هایمان به این توانایی رسیدند . عموما در کلاس هایمان از تمامی متدهای دنیا استفاده می کنیم و در تمرینات مان بیشتر از تمرین های میرهولد استفاده می کنیم . انتخاب بچه ها برایمان آسان بود چرا که با قابلیت های تک تک بچه ها آشنا بودم و این کار را برایمان آسان می کند .
وضعیت تئاتر در شهرستان آمل چگونه است ؟ هم امکانات سخت افزاری و هم میزان فعالیت گروه ها در طول سال و هم میزان استقبال از نمایش ها توسط مردم ؟
نمایش “خانه سیاه است” پرفروش ترین اثر نمایشی استان مازندران است و گروه ما که نامش “سونر” است پر افتخار ترین گروه تئاتر مازندران می باشد . ما در اکثر جشنواره های ملی و بین المللی ایران از جشنواره تئاتر فجر و جشنواره تئاتر خیابانی مریوان و جشنواره تئاتر دانشجویی و … جایزه گرفته ایم .
ما برای خودمان مخاطب ساختیم ، مثلا در نمایش هایی که در آمل اجرا می کنم ، می دانم در بدترین وضعیت ، بیشترین مخاطب را خواهم داشت . این اعتماد مخاطب به ما ، حاصل سال ها و روزها و ماه ها تلاش تک تک اعضای گروه است اما در مورد بقیه گروه ها صدق نمی کند . ما یک کمپانی تئاتر هستیم . شاید در ایران اصلا کمپانی تعریف نشده باشد اما ما برای خودمان تماشاخانه و آرشیو ۷۰۰ دست لباس و آرشیو نور و آرشیو صدا و … داریم و ۷ نیرو به طور مستقیم با حقوق و مزایا و ۱۰ نفر غیر مستقیم از درآمد حاصله استفاده می کنند . باید بگویم امکانات سخت افزاری شهرمان بیشتر به کویر شباهت دارد اما ما بعد از سال ها برای خودمان و گروه مان امکاناتی را تهیه کرده ایم ، به طور مثال در جشنواره تئاتر فجر استانی ، ابراهیم پشت کوهی و یاسر خاسب ، در سالن آمل اجرا داشتنند . سالن تئاتر ، بعصی از نورها برای اجرا را نداشت و من از آرشیو گروه ، برای سالن نور بردم و بخوانید حدیث مفصل از این مجمل .
جشنواره سی و هفتم تئاتر فجر را هم از نظر آثار حاضر در جشنواره و هم نحوه مدیریت و برنامه ریزی ، چگونه ارزیابی می کنید ؟
چه بگویم که خون است دلم . همین قدر که نمایش مان در بخش مهمان است ، یعنی چه ؟ من حرف ها و نقدهای بسیاری به جشنواره تئاتر فجر دارم و کاش دوستان بعد از جشنواره ، کارگردان های سراسر ایران را دعوت و نظر خواهی می کردند تا هر سال نگوییم سال به سال دریغ از پارسال . متاسفانه نگاه بخش بین الملل و انتخاب داوری بیشتر شبیه شوخی است و من این شوخی را جدی نگرفتم .
شما یک نگاه به حال و روزِ امروز مملکت ما بکنید ، می فهمید که تئاتر ما نیز چون حال و روزِ امروز مردم ما حالش خوب نیست . جشنواره ۳۷ فجر ، سنش بیشتر به بچه های دو ساله می خورد تا فجر ۳۷ . هنوز در پس این همه سال ، مشکلات اساسی را ریشه کن نکرده ایم . مردم و هنرمندان ، اولیش خودم نسبت به شرایط مان بی اهمیت شده ایم و این یعنی فاجعه . چند بار بعد از جشنواره آمدیم و مشکلات را ریشه یابی و بررسی کردیم ! چقدر راه اشتباه و کوچه بن بست را باید برویم و باز بفهمیم که این کوچه بن بست است ! چقدر باید حرف زد !
بیان و حرف چون نمایش “خانه سیاه است” کار ساز نیست ، باید حرکت کرد و پر از جوشش بود تا روزنه ایی خلق شود اما نمی توانم از مرد نجیب و با شرافت تئاتر ایران ، علی عابدی ممنون نباشم که اگر ایشان نبود اجرای نمایش ما هم در جشنواره تئاتر فجر نبود .