جشنواره تئاتر فجر در آستانه سی و چهار سالگی همچنان مهم ترین رخداد نمایشی کشور محسوب می گردد . مرور اجمالی جدول جشنواره امسال حاکی از آن است که برنامه ریزان ، سیاستگذاران و دست اندرکاران جشنواره تلاش کرده اند تا حداقل روی کاغذ هم که شده ، کارنامه پرباری آکنده از اسامی شهیر و آشنا برای خود تدارک ببینند .
جشنواره ای که نام های افتخارآفرینی همچون ویلیام شکسپیر ،هنریک ایبسن ، بهرام بیضایی ، دکتر علی رفیعی ، محمد رحمانیان ، هومر ، اکبر رادی و… را با خود یدک می کشد قاعدتا باید خروجی عالی یا حداقل قابل دفاعی داشته باشد . حجم انبوهی از نمایش های امسال تکراری است . هر چند این دسته از نمایش ها در شمار بهترین های سال هستند ( از «خاطرات و کابوس های یک جامه دار…» و «ترور» گرفته تا «جنایت و مکافات» ) اما تکراری بودن شان از جذابیت جشنواره می کاهد و صرفا به امکان و فرصتی بدل می گردد برای کسانی که موفق نشده اند شاهد این اجراها در طول سال باشند . چرا خانه های خالی زیادی از جدول جشنواره باید با این اجراها اشغال شود ؟ این سؤالی است که هر سال تکرار می شود و به نظر می رسد پاسخی برای آن وجود ندارد!
این وضعیت سبب شده تماشاگران حرفه ای جشنواره از دیرباز تا کنون به تماشای نمایش های خارجی بشتابند که اجراهای محدود و تکرارناشدنی دارند . بارزترین تفاوت جشنواره امسال با ادوار پیشین را باید در کیفیت نمایش های خارجی جستجو کرد . هر چند جشنواره تا بین المللی شدن راه درازی در پیش دارد اما اجراهای خارجی فجر ۳۴ به همت مهرداد رایانی مخصوص دبیر بخش بین الملل حال و هوای تازه و دگرگونی به فستیوال بخشیده است و توانسته به عرصه ای برای تعامل فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها تبدیل گردد . به نظر می رسد دست اندرکاران جشنواره برای ارتباط گیری بهتر تماشاگران با نمایش های خارجی ، امسال از نمایش هایی دعوت به عمل آورده اند که نه بر دیالوگ بلکه بر فرم و مشخصا بر اکت متمرکز و متکی هستند . در ساختار این نمایش ها از ویدئو آرت و جلوه های بصری بسیار بیشتر از اجراهای خارجی ادوار گذشته استفاده و بر چشمنوازی هدفمند صحنه تأکید شده است .
در «بازی سایه» بسیاری از ویژگی های تئاتر ژاپن هویدا است . نور و موسیقی دو رکن اصلی این نمایش محسوب می گردند . هر چند دست اندرکاران «بازی سایه» تلاش کرده اند تا به یک زبان بین المللی دست یابند اما درک برخی از مفاهیم مستتر در این نمایش نیازمند آشنایی با فرهنگ ژاپن است .
سوفیا برسزی با «سطح زنده» تلاش کرده تا شیوه نوینی از کار با حجم ، رنگ و نور را به نمایش گذارد و به جای اتکا بر بازیگر بر طراحی صحنه متمرکز شود . او در «دگردیسی پروانه شدن» نیز از همین روند تبعیت نموده است .
در نمایش بلژیکی «انقلاب بدن» که به شیوه ویدئوآرت برگزار می شود،تماشاگران خود را با قابلیت های کمتر شناخته شده بدن بازیگر مواجه می بینند.
«شیزوفرنی» از عراق هر چند به قوت دیگر اجراهای خارجی جشنواره نیست و توان رقابت با این آثار را ندارد اما در به نمایش گذاشتن جهان ذهنی و پریشان حالی یک بیمار اسکیزوفرن نسبتا موفق است . تماشای این گونه اجراها در کنار نمایش های اروپایی به درک تفاوت کیفیت تئاتر در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته کمک می کند و افق دید مخاطبان جشنواره را وسعت می بخشد.
«من-مده آ» از گرجستان و «هملت» از آلمان اجراهای مدرنی از نمایشنامه های کلاسیک جهان تئاتر محسوب می گردند . آشنازدایی و کلیشه شکنی بارزترین ویژگی هر دو نمایش است .
«رقص مرگ» کار مشترک ایران و آلمان نمونه نسبتا موفقی از تئاتر فیزیکال به کارگردانی یاسر خاسب است.این نمایش فاقد کلام بر مبنای تطبیق اکت با موسیقی و ترکیب صوت و نور شکل گرفته و نمونه خوبی از کشف قابلیت های پنهان بدن بازیگر است .در بخش های پایانی نمایش خاسب با در دست گرفتن یک مار زنده تماشاگران را شگفت زده می کند.
اجراهای خارجی امسال یک سر و گردن بالاتر از همتایان خود در دوره های پیشین به نظر می رسند و بر اعتبار جشنواره افزوده اند .
دکتر شهرام خرازی ها – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال
ای بابا . کار آلمان که دوباره قراره هملت رو اجرا کنن . حالا با یک فرم جدید . اما واقعا خسته شدیم از این حجم زیاد نمایشنامه های تکراری
موافقم . اجراهای خارجی خوبی داشتیم . کار فرانسه عالییی بود . حالا هم خیلی دوست دارم کار آلمان رو ببینم