مسعود موسوی کارگردان، بازیگر، منتقد و مدرس تئاتر این روزها نمایش” اکتبر ۱۹۴۲ پاریس ” را در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر کارگردانی می کند . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال گفتگویی با وی داشته است و او از شیوه ی اجرایی ” اکتبر ۱۹۴۲ پاریس ” ، پیام این نمایش ، آثار پیشینش در رابطه با جنگ و … گفت که در ادامه می توانید آن را بخوانید .
کارگردان نمایش ” اکتبر ۱۹۴۲ پاریس ” درباره انتخاب این نمایشنامه به خبرنگار تئاتر فستیوال گفت : “رگه ی اصلی این نمایشنامه ” آنتیگونه ” سوفوکل یا “آنتیگونه” ژان ژنه است . ولی فقط یک خط است . این خط داستانی وقتی در موقعیت جنگ جهانی قرار می گیرد که پاریس توسط نازی ها اشغال شده ، باعث خلق موقعیت زیبایی می شود . در این نمایش تک تک اعضای خانواده جامز که نمونه ی یک خانواده پاریسی هستند ، به نوعی درگیر جنگ تحمیلی می شوند . موقعیت داستانی این خانواده و درام به شدت زیبای آن اولین دلیلی بود که به این نمایشنامه علاقه پیدا کردم .”
مسعود موسوی در این رابطه افزود : “بخشی از متن را کوتاه و چند صحنه هم به آن اضافه کرده ایم و در نهایت به دوازده صحنه تبدیل شد . این نگاه اولیه ما به متن بود اما اگر مروری بر آثار قبلی من داشته باشید ، کلیه کارهایی که برای کارگردانی انتخاب می کنم باید جهان شمول باشد . یعنی تاریخ مصرف و مکان مصرف نداشته باشد و وقتی در ایران است به ایران محدود نباشد و بتواند جهانی شود .”
وی همچنین ادامه داد : “به همین خاطر از این موقعیت که ظاهرا در پاریس اتفاق می افتد ، استفاده کردم تا پیام جهانی ام را بدهم . هر جنگی در هر جایی که اتفاق می افتد ، بعضی ها از آن سود می برند ، برخی هم سوء استفاده می کنند و بعضی دیگر کشته می شوند و هزینه آن را پرداخت می کنند . این خانواده نیز نمونه ای از این افراد بودند . به همین دلیل شما در دکور هیچ نمادی از پاریس و فرانسه نمی بینید . به این دلیل که تماشاگر فکر نکند که این تئاتر فقط مربوط به فرانسه است . باید با خود تماشاگر ارتباط برقرار شود و ایده هایی که در رابطه با زندگی خودش دارد را همزاد پنداری کند . امیدوارم به او این کمک را کرده باشم که بعد از دیدن این نمایش یک گام از زندگی اش را شفاف تر ، قوی تر و قشنگ تر بردارد .”
وی در رابطه با کارهای قبلی اش که با سوژه جنگ اجرا شده بود ، توضیح داد : “سه سال پیش من یک نمایش به نام “شمشیرهای ژنرال ” کار کردم که آن هم مربوط به پارتیزان ها و جنگ جهانی و به گونه ای متفاوت از این کار بود . حس من این است که نمایش ” اکتبر ۱۹۴۲ پاریس ” بسیار کامل تر از آن متن قبلی است .”
موسوی که معتقد است در این نمایش در ارتباط با مخاطب موفق ظاهر شده و توانسته پیام اش را برساند ، اذعان داشت : “پس از هر اجرا نظرات دوستان بالاخص کسانی که صاحب نظر هستند ، یادداشت می شود . اگر نگاهی به این یادداشت ها بیاندازیم ، می توانم بگویم که من صد در صد از ارتباط با مخاطب در این نمایش راضی هستم . کاری به خود اجرا ندارم ولی پیامی که در ذهن من بوده ، به مخاطب انتقال پیدا کرده است . اجازه دهید به صحنه آخر نمایش اشاره کنم ، چتر می آید که چتر حمایت از فرانسیس است . این چتر را فردریش آلمانی می آورد و اوست که دوباره چتر را علم می کند . یعنی حتی آلمان هم از جنگ صدمه دیده است . اگر دقت کرده باشید ، همسر فریدریش در برلین در جنگ کشته شده است . پس او آن سو کشته شده و حالا در این طرف دارد می کُشد . این ها هزینه هایی است که آدم برای جنگ می دهد . پس پیش به سوی صلح ، دوستی ، محبت و مهربانی .”
کارگردان نمایش ” بزرگترین هیچی دنیا ” در مورد سبک اجرایی نمایش ” اکتبر ۱۹۴۲ پاریس ” توضیح داد : “من همیشه نوعی تطبیق را به خصوص آنچه در این کار دیده اید ، در ذهنم دارم . یعنی ظاهر کار این است که رئالیستی است . داستان به راحتی منتقل می شود . بازیگران با صد در صد مسائل احساسی ، با سیستم استانیسلاوسکی و … اجرا می کنند و شما اشک را می بینید . اما در ادامه دوست نداشتم تماشاگر آنقدر درگیر احساسات شود که پیام را نگیرد . بنابراین شما در نمایش دکور فاخری نمی بینید . اگر خانه است باید مبل ببینید . اگر قرار است آب بخورند شما باید لیوان آب را ببینید . من اصلا این ها را در صحنه نمی گذارم . پس از یک طرف بازی ها رئالیستی است و از طرف دیگر طراحی صحنه و اکسسوار غیر رئالیستی است که ما بفهمیم داریم تئاتر می بینیم . این ها را با هم تلفیق می کنم که از طرفی تماشاگر باور کند ، از طرف دیگر غرق در محتوا و اجرای احساسی کار نشود و محتوا را فراموش نکند . بنابراین شما هم دکور را می بینید که بفهمید اینجا ایران است و داریم تئاتر می بینیم و هم به نوعی از لحاظ محتوایی کار را به شیوه استانیسلاوسکی جلو می بریم .”
وی همچنین از دلیل انتخاب سالن سایه برای اجرای ” اکتبر ۱۹۴۲ پاریس ” اظهار داشت : “سالن سایه را به کارهای اقتباسی اختصاص داده اند . این کار هم که به نوعی اقتباس از آنتیگونه سوفوکل است پس طبیعتا این سالن را پیشنهاد دادم و مورد موافقت قرار گرفت و با من هرگونه همکاری ای کردند . اما به هر حال نمایشی که دوازده صحنه داشته باشد و هر صحنه متفاوت باشد ، طبیعتا در سالن سایه با محدودیت هایی رو به رو می شود . با این حال سعی کردیم با طراحی صحنه خاص ، با وجود این محدودیت ها ، دستمان را به علامت تسلیم بالا نبریم و تماشاگر را وادار کنیم که شرایط را بپذیرد . او هم پذیرفت و خوشبختانه این گفتمان بین ما و تماشاگران شکل گرفت . از استاد ناظاریان و همین طور از همکار ایشان آقای ساسانی نژاد بسیار تشکر می کنم .”
کارگردان نمایش ” دادیار ” درباره ی ترکیب بازیگران نمایش ” اکتبر ۱۹۴۲ پاریس ” به خبرنگار تئاتر فستیوال گفت : “ابتدا که متن را خواندم ، برای هر نقشی ، سه ، چهار نفر از دوستان را نامزد کردم و در نهایت به این کستی ( cast ) که شما می بینید رسیدم . با تعدادی از دوستان سابقه همکاری داشتم مثل آقای رسول نقوی در نقش ” فریدریش ” و شیوا خسرومهر در نقش ” امیلی ” که قبلا در کارهای من بازی کرده بودند . با صالح میرزا آقایی هم پیش از این در دانشگاه باهم درس خوانده بودیم و دوست بودیم و جالب است که ریحانه سلامت هم دانشجوی من در رشته بازیگری است . با خانم آقاجانی هم در این کار آشنا شدم . در واقع این کست به گونه ای است که هم همکلاسی ، هم دانشجو و هم رفیق من در این نمایش بازی می کند . یک مجموعه سالم و دوستانه را جلو بردیم و فکر می کنم این دوستی بین کارگردان و بازیگران به تماشاگر هم منتقل شده است .”
در ادامه موسوی از اجرای دوباره ی این نمایش و دو نمایش دیگر خبر داد و گفت : “طی صحبت های انجام گرفته در شش ماهه دوم سال قرار است برای اجرای نمایش ” حس ترحم لعنتی ” در سالن سمندریان در نوبت اجرا باشم . از طرفی هم با سالن تئاتر مستقل تهران در حال رایزنی هستیم که اگر بتوانیم این نمایش را هم در نوبت اجرا داشته باشیم . کار سوم ، نمایش ” فانوس های کافه خواهران خوابگرد ” از نویسنده ی همین نمایش ، آقای میلاد حسینی را اجرا خواهیم کرد . میلاد از دانشجویان من بود . متن این نمایش را از دانشجویانم انتخاب کردم چرا که معتقد هستم دانشجویان باید حتما حمایت شوند تا بتوانند حرف زیادی را در آینده تئاتر کشور در هر بخش آن بزنند .”
وی از امکان ادامه همکاری با بازیگران این نمایش در کارهای آینده اش گفت و اظهار داشت : “وقتی کارگردانی با بازیگری به تفاهم رسیده و کار به گونه ای ارائه می شود که تماشاگر هم راضی است ، چرا این همکاری ادامه پیدا نکند ؟!”
کارگردان نمایش ” اکتبر ۱۹۴۲ پاریس ” در صحبت پایانی خود به تراژدی بودن این نمایش اشاره کرد و به مخاطبانی که این کار را ندیده اند ، گفت : “در مصاحبه هایم راجع به این کار روی یک نکته تاکید کرده ام . این کار تراژدی مطلق است . اگر دوستان از کار کمدی یا گروتسک خوششان می آید حق شان است . چون بخشی از کار خود من هم گروتسک است . ولی صادقانه با تماشاگرم صحبت کرده ام که به دیدن این کار نمی آیند تا بخندند . این کار تراژدی است . می آیند تا پیامی که در ذهن من و نمایشنامه نویس بوده به آنها انتقال پیدا کند . تماشاگران زیادی تا به حال برای دیدن این کار آمده اند . خوشحالم که این صداقت مورد پذیرش قرار گرفت و تماشاگرانی برای دیدن این نمایش در سالن می نشینند که در این شرایط این نوع کار را دوست دارند و از این بابت خوشحال هستم . امیدوارم اجراهایی که تا پایان پیش رو داریم با تمام محدودیت های مکانی و زمانی ، به همین نحو مورد استقبال تماشاگران قرار بگیرد . انشاالله ادامه ی این اجرا را بتوانیم در سالن بزرگتر داشته باشیم . چون فکر می کنم اگر مخاطب خوبی داشته باشیم می توانیم چنین تداومی داشته باشیم .”
سلام استاد
متن عالی
اجرای خوب
بازی های بینظیر
.
.
.
.
.
.
.
خلاصه خسته نیاشید
من هم در خدمت هستیم
این نمایش فوق العاده بود